مجله
علمی ـ پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان
دوره
دوم، شماره بیستوششم و بیستوهفتم
پاییز
و زمستان 1380، صص 229 ـ 209
نقش
روحانیون اصفهان در انجمن ولایتی
بر
اساس مندرجات روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان
مهدی
مهرعلیزاده
چکیده
مقاله حاضر برآمده از طرح پژوهشی با عنوان «تحشیه و تحلیل و
چاپ روزنامهانجمن مقدس ملی اصفهان » میباشد، که برای اولین بار مورد بررسی، تحلیل وتحشیه قرار گرفته
است.
مقاله ابتدا
به تبیین جایگاه و موقعیت روحانیون اصفهان مقارن با شکلگیرینهضت مشروطیت پرداخته
سپس موضوع مشروطیت در اصفهان و علل حمایتگسترده روحانیون اصفهان از آن را مورد
بررسی قرار داده است. پیروزی نهضتمشروطیت و تأثیر آن بر شکلگیری انجمنهای
ایالتی و ولایتی در اصفهان، عللو انگیزه حمایت روحانیون از انجمن ولایتی و تشکل
و تداوم آن، از ابتدا تا وقوعکودتا علیه نهضت، نیز مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی بافت، ابعاد، شؤون واختیارات و اقدامات انجمن ولایتی اصفهان و روزنامه
ارگان آن در ادامه مقالهپیگیری شده است. آخرین موضوعی که در این مقاله مورد
بررسی قرار گرفته،شناخت مواضع انجمن ولایتی اصفهان در قبال نهادهایی همچون مجلس
شورای
ملی، شاه و سلطنت، مشروطه و شخصیتهای مقتدر معاصر خود میباشد.
در این
بخش سعی شده است، دیدگاه و اقدامات انجمن با انگیزه شناخت
حدود استقلالو کارایی آن بررسی شود.
واژههای کلیدی
انجمن ولایتی اصفهان، نهضت مشروطیت ایران، آیتالله حاج آقا
نوراللهاصفهانی، مجلس شورای ملی، روحانیون، حریت، مردم، رأی، روزنامه انجمنمقدس
ملی اصفهان.
روحانیون
و مشروطیت در اصفهان
اصفهان
از جمله معدود مناطقی در ایران است که مجال آن را یافت تا در گذر تاریخشاهد بروز
آرا و نظریات گوناگون، پیدایش مکاتب و نحلههای فرهنگی متفاوت و درنتیجه مأمن
سلیقههای فرهنگی، اجتماعی و دینی ناهمگون باشد.
در این منطقه در هر برهه
زمانی، حرف اول را در زمینه فرهنگی بهویژه مذهبی،گروهی گفتهاند، زمانی
مسلمانان سنی مذهب و گاهی شیعیان، اقوام و پیروان سایر ادیاناین منطقه نیز در
اوج قدرت سیاسی و دینی اکثریت، در آرامش بیشتری نسبت به سایرنقاط زیستهاند.
مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان، از آن جملهاند که از حاکمیت روحیهتساهل و تسامح
اسلامی بر مردم منطقه بهره برده و شاید آزادتر و امنتر از زیستگاهاصلی خود،
مظاهر فرهنگ و تمدن قوم و نحله خویش را در اصفهان به نمایشگذاشتهاند (4 . ص
91ـ65).
تداوم رویه تساهل و تسامح
در اصفهان و خو گرفتن مردمش با آزاداندیشی کهخود برآمده از اعتقاد دیرینه به اصل
اسلامی «بشارت دهید کسانی را که اقوال گوناگونرا میشنوند و بهترین را انتخاب میکنند » (قرآن، زمر، 18) بود. این اعتقاد در مردم زمینهمساعدی بهوجود
آورد تا در اواخر قرن سیزده شمسی ـ اوایل قرن بیستم میلادی ـ کهجوامع بشری در همه جا دستخوش رستاخیز فراگیر اصلاح ساختار سیاسی
کشورهاشدند و تشنه آگاهی و رهایی از وضع نابسامان خود و جامعه بودند و نهضتهایآزادیبخش
یکی پس از دیگری از اقصی نقاط گیتی در برابر استعمار خارجی و استبداد
داخلی
قد برافراشته بودند (.5 ص 15)، در کهن سرزمین ما ایران هم مردم به مدددلسوزان صادق
قوم در برابر غفلت طولانی و خودفراموشی حیرتآور حاکم بر همه
شؤون
زندگیشان ایستادند و تلاش کردند تا تمامی آرزوهای خود را در زمینههایسیاست،
اجتماع، فرهنگ و اقتصاد با به ثمر رساندن نهضت اصیل و پویا و مردمیخویش، تحقق
بخشند.
نهضت مشروطیت مردم ایران
در اندک زمانی درخشید و ملت ایران در بدو امرهمه توان خود را در بالندگی آن به کار
گرفت. دین که گرانسنگترین سرمایه معنویمسلمان ایرانی بود، راهبریش را بهعهده
گرفت. هرچند که گروهی بر آن عقیده بودند که:علل و زمینههای نهضت زاییده تفکر
اسلامی است (.7 ش 30، ص 1) و شکل اجرایی را ازدیگر ملل گرفته است (.7 ش 29، ص 2) و
در گذر از مراحل طاقتفرسا با پشتسرگذاشتن موانع عدیده رهبر و حامی کارآمد واقعی
آن روحانیت تشیع بوده است(.8 ش 3، ص 6).
اعتقاد جدی بر این بود که:
مشروطیت موهبتی الهی است برای اجرای حدوداحکام تعطیل شده اسلام. حتی آن دسته از
روحانیون که بعدها متهم به مخالفت بامشروطه شدند، سخت بر این باور بودند که:
مخالف با مشروطه و مجلس شورایِصحیح، سخیفالعقل و دوستدار ظلم میباشد (.11 ص
51ـ27). واضح است که دستکم از دیدگاه آن دسته از روحانیون شیعه که در ایران و
خارج از ایران همه توان خود را درزمینه پیروزی مشروطیت و تحکیم آن به کار گرفته
بودند، مشروطیت نه تنها هیچ گونهمغایرتی با اسلامیت مردم ایران نداشت (.7 ش 38، ص
3ـ2)، بلکه بر این باور بودند کهموجب ترویج دین ضعیف شده خواهد بود. دیدگاه فوق
ویژه پایتختنشینان نبود، دراصفهان نیز همچون شهرستانهای بزرگ کشور ـ که کم و بیش
در شکلگیری و تداوممشروطه دستی داشتند ـ تلقی روحانیون و نگرش مردم و نهادهای
اجتماعی حاکی از آنبود که نهضت مشروطیت مساوی با اسلام و قوانین آن برگرفته از
متن شریعت میباشد(.7 ش 37، ص 4) و جز با رهبری روحانیون زمینه پیدایش نداشته است (.7
ش 38، ص 2).
نهاد روحانیت اصفهان در
عصر مشروطیت منسجم، مقتدر و از جنبه تخصصیکارآمد و نظراتش نافذ بود. هنوز اقرار
سادهلوحانه ناصرالدینشاه ـ مستبدی که یکی ازطولانیترین ادوار سلطنت در ایران را داشته است ـ در خاطرهها بود که بعد از درگذشتآیتالله میرزا سید محمد امام
جمعه و روحانی برجسته اصفهان ناباورانه احساس درونیخود را این چنین بیان داشت که:
«امروز میتوانم بگویم اصفهان مال من است »1 لذااقتدار روحانیون در اصفهان مقارن نهضت مشروطیت علیرغم
حضور شاهزادهای
مستبد
چون ظلالسلطان ـ که همه چیز و همه کس را ملک شخصی خود میشمرد وبرای احدی جز خود
حقی قایل نبود ـ محسوس و تعیین کننده بوده است (.2 ص 78).
مقارن نهضت مشروطیت و
زمانی قبل از آن زعامت روحانی شهر و روحانیوناصفهان با آیتالله محمدتقی نجفی
مشهور به حجةالاسلام یا آقانجفی (1332ـ1262)و برادرش آیتالله حاج آقا نورالله
اصفهانی مشهور به ثقةالاسلام (متوفی 1306 ش) کهدر عرصه حضور در امور اجتماعی و
سیاسی کشور میان روحانیون مشابه زیادینداشت، بوده است (.2 ص 393).
آقانجفی فرزند حاجی شیخ
محمدباقر اصفهانی (متوفی 1301 ق) از یکخانواده بزرگ اصفهانی بود (.5 ص 153) و در
محضر امام مجدد آیتالله میرزای شیرازیدرس خوانده و مورد وثوق و اطمینان وی بود
که در جریان نهضت تحریم تنباکو بهحمایت از فتوای استاد قیام کرد (.6 ص 9). آیتالله
حاج آقا نورالله که سوابق روشن ومواضع صریحی در مبارزه با استبداد و استعمار داشت،
از جمله مراجع اعلم کشور بود.جایگاه سیاسی اجتماعی این خانواده را باید به گونهای
نمایاند که واقعیات آن زمان را بهدرستی شامل شود. نباید فراموش کرد که حکومت
چندین ساله ظلالسلطان در اصفهانـ که باید آن را دوران وحشت و رکورد همه جانبه
اصفهان نامید ـ با پافشاری ایشان برافتاد(.7 ش 12، ص 5) و آنگاه که مجلس شورای ملی
قصد داشت نیرالدوله را به حکومتاصفهان بگمارد، ترضیه خاطر آقانجفی و کسب موافقت
ایشان را پی گرفت. در مطالعهبرخی اسناد و مکاتبات این دوره، نکته شایان توجهی
به چشم میخورد که حاکی ازتقدم نام حجةالاسلام بر نام حاکم اصفهان است (.7 ش 38،
ص 5). این امر موضوعکوچکی نبود که از نظر عمال متفرعن حکومت کماهمیت باشد. حتی
سفیر عثمانی کهپس از مشروطه نظامیان کشورش نقاط قابل ملاحظهای از غرب ایران را
اشغال کردهبودند و به اعتراضات دولت ایران وقعی نمینهادند، خود را موظف دانست که
با ارسالنامهای مفصل و توجیهکننده اعمال دولت خود را کتمان نماید و سعی در ترضیه
خاطرایشان داشته باشد (.7 ش 44، ص 5). آقانجفی نه تنها روحانی مورد وثوق آیتالله
آخوند
خراسانی
چهره برجسته روحانیت تشیع در عتبات بود و مردم ولایت اصفهان نظراتشانرا مطاع میدانستند،
بلکه روحانیون و مشروطهخواهان از سواحل خلیج فارس گرفته تاایالات و ولایات فارس،
یزد، کرمان و چهارمحال بختیاری و... روحانیون و انجمن
اصفهان
را حامی خود دانسته و گزارش امور را به ایشان ارائه میدادند (.7 ش 14، ص 7 وش 27،
ص 2 و ش 18، ص 6).
مندرجات روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان که ارگان
انجمن ولایتی اصفهان بود ومطالبش را میتوان بهعنوان نظرها و مواضع اعضای انجمن
بهخصوص روحانیونطراز اول شهر که رهبری انجمن و مشروطه اصفهان را عهدهدار بودند دانست،
حکایتاز آن دارد که نهضت مشروطیت در کشور و اصفهان بدون حمایت و تلاش روحانیونتحقق
نمییافت (.7 ش 38، ص 2) و در هر مرحله که نهضت با مشکل اساسی روبهرو بوداز حمایت
جدی و گسترده آیتالله نجفی بهرهمند میشد. وی گفته است: «از قرارمسموع دوباره
بعضی مستبدین عازم مخالفت با مجلس مقدس شدهاند. بحمداللهمجلس مورد نظر مبارک حضرت حجةالله صلواتالله علیه است. عموم علمای
اسلامخصوصاً علمای اصفهان حمایت از مجلس دارند. عموم اهل اصفهان فدائیان مجلسشورای
ملی و مجالس مقدسه انجمنهای ملیه و اسلامیه هستند » (.7 ش 36، ص 23). اینمطلب نشان میدهد که مشروطه و مجلس
شورای ملی و انجمن ولایتی چون مورد نظرامام عصر(عج) میباشند، اهل اصفهان فدایی
آن هستند. غیر از این نیز انگیزه دیگرینمیتوانست روحانیون و مردم را بهنحوی در
حمایت از نظام نوظهور متقاعد سازد کهتمامی علمای طراز اول اصفهان در منزل آیتالله
نجفی جمع شده و در حمایت ازمشروطه سوگند یاد نمایند (7 . ش 49، ص 6) و انجمنهای
متعدد در دفاع از آن ایجادکنند (.7 ش 36، ص 2 و ش 38، ص 3) و حتی با آن دسته از
علما که معترض به مشروطهبودند عملاً به مخالفت برخیزند (.8 ش 3، ص 7) و علیرغم
عدم درک آن از جانب برخیاز مردم و بیتفاوتی بیشتر آنها در قبال سرانجام آن (.7 ش
15، ص 1) از نهضت حمایتکنند. جراید بارها یادآوری کردند که «حجج
اسلام از جان گذشته و این مجلس مقدس رابرپا نمودند از برای آنکه ریشه کفر را قلع و
قمع نمایند »
(.7 ش 39، ص 1). و در حمایت ازمشروطه تا مرحله دفاع نظامی از نهضت ایستادگی کردند
و علیه محمدعلی شاه واطرافیانش فتوا دادند (.8 ش 28، ص 6).
اکنون پاسخ به این سؤال
مهم ضرورت دارد که روحانیون اصفهان در مشروطیتچه مییافتند و از مشروطه چه تلقی
داشتند که تا این حد در پایداری آن اصرار ورزیدند؟در پاسخ، روزنامه انجمن مقدس ملی گزارش میدهد که «عقیده اهل اصفهان از علما
وسایرین آن است که طریق احیا و بقاة اسلام و رفع مفاسد و نجات از اجانب منحصراست
به مجلس »
(.8 ش 3، ص 8) و در جای دیگر نوشته است که: سی نفر ازاعاظم روحانیون اصفهان که اغلب مجتهدین و مراجع تقلید بودند بر ورقهای
مهر نهادندکه محتوای آن، مبنای مشروطیت را بر اساس مقدس اسلام و احیای شریعتمیدانستند.
از دید آنها «اول قانون مشروطه عبادت حق و متابعت انبیاء تلقی گردید »(.7 ش
45، ص 1). و از آنجا که علما را بانی تشکیل مجلس شورای ملی میدانستند،
لذا«قانون فرنگی آن را هم ترجمه فقه خود میشمردند » (.7 ش 37، ص 4). در تفکرروحانیت و مردم مشروطهخواه اصفهان
هیچ گونه تفاوتی بین مشروطه و اسلام وجودنداشت و بر این اساس حفظ اسلام را موکول
به حفظ مشروطه دانستند. با حربهمشروطه مترصد رها کردن ایران از چنگال روس و
انگلیس و برداشتن رسوم فرنگی ازایران بودند! (.7 ش 39، ص 1). حتی آیتالله آخوند خراسانی از عتبات به آقانجفی نوشت«چطور
است که ما در هر یک از فروع ناوره فقه چندین ماه بحث و تحقیقات مینماییم.امر
مشروطیت که از اهم فرایض امروزه است متروک نماند. خوب است در این بابمحکم مستحکم
مدتی (در دروس حوزه) مباحثه و مذاکره نماییم » (.7 ش 38، ص 2).
البته باید این مهم را
متذکر شد که از دیدگاه روحانیون حامی مشروطیت در اصفهان،وظیفه نمایندگان مجلس
دخالت در شریعت نبود و آزادی مطرح شده به معنای حریتدر مذاهب تلقی نمیشد و
مخالفت خود را با آن ابراز کرده بودند (.7 ش 33، ص 2). لذا باهمان شور و اشتیاقی که از مشروطه دفاع کردند از
مشروعه شدن حکومت و تصویبمتمم قانون اساسی که حاصل تلاش مشروعهخواهان نهضت مشروطه
بود نیز استقبالنمودند (.7 ش 42، ص 1).
روحانیون
و انجمن مقدس ملی اصفهان
روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان در نخستین شماره خود که به تاریخ 21 ذیقعده1324 ه¨ . ق منتشر گردید خبر داد که: «روز شنبه ششم ذیقعده 1324 ه¨ . ق
انجمنمقدس در چهلستون افتتاح گردید... و آقای حجةالاسلام و ثقةالاسلام... در اطاق
نشستهمجلسی آراستند». ریاست انجمن با حاجی آقانورالله (ثقةالاسلام) بود (.9 ص
290). درشروع کار جلسات انجمن دو روز در هفته بعد ازظهر روزهای شنبه و سهشنبه
برگزارمیگردید و در مواقع بروز حوادث و مشکلات بزرگ برای کشور جلسات انجمن بهصورت
سری یا هر روز تشکیل میشد (.8 ش 2، ص 2).
در بدو امر نظامنامه و
دستورالعمل قانونی خاصی جهت تشکیل انجمن وجودنداشت و اعضای اولیه انجمن ولایتی
اصفهان را مشروطهخواهان اصفهان اعم ازروحانیون و بازاریها تشکیل میدادند. افراد
هر چه بانفوذتر و وجیهالملهتر، در انجمنمقتدرتربودند. بر اساس مندرجات روزنامه
انجمن، روحانیون اصفهان در انجمن نقش وحضور مقتدری داشتند به گونهای که بدون
ایشان تصور شکلگیری و تداوم پرقدرتانجمن ممکن نبود. از میان خیل روحانیون موافق
با مشروطه آقایان آیتالله آقانجفی وثقةالاسلام حاجیآقا نورالله (.7 ش 2، ص 7) و
شریعتمداران آقا سیدابوالقاسم دهکردی،آخوند ملاعبدالکریم جزی، آقاشیخمرتضی یزدی،
آقامیرزا محمدعلی کلباسی، شیخالاسلام،آقا سیدسراجالدین صدرعاملی (.9 291) آقا
سیدمحمدباقر سدهی، حاجی میرزاابوالحسن بروجردی، آقامیرزا علی زنجانی، حاجعلیبابا
مازندرانی (.7 ش 3، ص 3) و ازمیان اعیان و تجار حاجی ملکالتجار، حاجی محمدحسین
کازرانی، و میرزا رضاخاننائینی، محاسبالدوله و حاجی مشیرالملک (.9 290) از
اعضا یا حضار برجسته در انجمنولایتی اصفهان بودند. بر اساس گزارش روزنامه اعضای انجمن اصفهان محدود به افراد فوقنبود
بلکه: «در ساعت مذکور حجةالاسلام و ثقةالاسلام مدظلهما و سایر علما، تجار ووجوه
اعیان در مجلس بار عام کردند و جمعیت عمومی هم بسیار بود » (.7 ش 1، ص 3).
طبعاً تعداد فراوان اعضا
و حاضران در انجمن و ازدحام گسترده شش هزار نفریمردم در محل تشکیل انجمن (.7 ش 5،
ص 3) باعث بروز اعتراضاتی از داخل وخارج انجمن به بینظمی در جلسات آن شده بود. مردم از انجمن توقعات
بیجا داشتند(.7 ش 2،
ص 3) و مترصد حل مشکلات و مرافعات شخصی خویش بودند، مشکلاتیکوچک و شخصی که در طول
سالهای طولانی مجال گفتن آنها را نداشتند. در این میانآقای ثقةالاسلام بود که
دایم به گوش انجمننشینان اصفهانی و مردم میرسانید که:«وظیفه این انجمن مقدس
مذاکره در اصلاحات کلیه و مشاوره در امورات نوعیه است ورسیدگی به جزئیات امور،
خارج از وظیفه اوست »
(.7 ش 3، ص 2). به تدریج احساسشد که بدون دستورالعمل و روشی مدون، انجمن کارآیی
لازم را ندارد و قادر به ادامهحیات نیست. لذا با توجه به اینکه مجلس شورای ملی
نیز قانونی در این زمینه وضعنکردهو دایم خبر از آن میداد که مجلس در حال تدوین
نظامنامه انجمنهای ولایتی وبلدی میباشد، بهناچار اصفهانیها خود درصدد چارهجویی
برآمدند. در جلسه روزشنبه 14 ذیحجه 1324 نظامنامه موقتی را که خود تهیه کرده
بودند، تصویب کردند.«در ابتدا این نظامنامه موقتی را یک نفر با صدای بلند قرائت کرد تا
از مجلس تهراننظامنامه انجمن برسد که چندیست اهالی منتظر هستند » (.7 ش 5، ص 3).
در نظامنامه موقتی انجمن
ولایتی اصفهان نحوه انتخاب اعضا، وظایف انجمن وحیطه اختیارات آن در پانزده فصل
بیان شده بود. از این زمان به بعد انجمن فعالیت واقدامات خود را بر اساس این
نظامنامه ادامه داد و اعضای قبلی انجمن تثبیت شدند.هر چند که این امر تا ماهها بعد مورد اعتراض برخی مشروطهخواهان بود
و به صراحتدر جلسه روز سهشنبه 2 ربیعالاول 1325 چنین مطرح شد: «آسید ابراهیم
اجازه نطقخواسته اظهار داشت که... این انجمن چنانکه باید نیست و اجزا، آنطور که
شاید نیستندو اجزاء به انتخاب ملت تعیین نشده، باید انتخاب (انتخابات) شوند ». گرچه عدهای اینبیان را ضدیت با ثقةالاسلام تلقی کردند و بلافاصله
ابراز داشتند که: «حاضرین انجمن وعموم مردم متفقالکلمه ندا کردند، ثقةالاسلام
را میخواهیم و جداً باید در انجمنباشند » (.7 ش 16، ص 8). اما از بُعد دیگر باید اذعان داشت که آزادی
بیان افراد در انجمناصفهان تا مرحله درخواست تعطیلی انجمن و زیر سؤال بردن اعضای
آن از جانبمنتقدینش تضمین شده بود.
انجمن ولایتی اصفهان تلاش
کرد تا به تدریج نظم مورد نظر خود را درانجمنهای تشکیل شده در سطح ولایت اصفهان ـ که پس از این از آنها سخن گفتهخواهد شد ـ اعمال نماید. لذا بافت این قبیل انجمنها را در قالب دستورالعملهایی
بهشهرها و قراء مختلف ولایت اصفهان ابلاغ کرد (.7 ش 9، ص 5) و از آنجا که برای
موضوعتجارت در اصفهان شأن و جایگاهی ویژه قایل بودند، انجمن ـ یا مجلس ـ تجارتیاصفهان
را بهعنوان انجمن اقماری که مسائل و مشکلات بخش بازار و تجارت را مستقلاز سایر
موضوعات مورد بررسی قرار میداد، تأسیس نمودند. این انجمن به دعوتحاجی محمدحسین
کازرانی بازرگان مشهور اصفهانی، از تجار عمده شهر تشکیل شد ودارای 12 عضو بود (.7
ش 10، ص 2).
پس از تصویب نظامنامه
انجمن ولایتی در مجلس شورای ملی، در اصفهان نیزانتخابات رسمی منطبق با قانون آغاز
شد. از آنجا که در این نظامنامه تعداد اعضایانجمن بین اقشار مختلف تقسیم شده بود،
انجمن ماهیتی طبقاتی داشت (علما5 نماینده، تجار 4 نماینده، طلاب 2 نماینده و برخی از صنوف هر یک،
یک نماینده)(.7 ش 22، ص 6 و ش 25، ص 7). هر گروه و صنف شروع به فعالیت
انتخاباتی کردند. پساز تکمیل تدریجی انتخابات انجمن، که با انتخاب دو نماینده
طلاب به نامهای آقاسیدمحمدحسن قمشهای و آقامیرزا محمدعلی کلباسی در 18 رمضان 1325
تقریباًکامل شد، آقای ثقةالاسلام و میرزا ابوطالب خواهان رعایت دقیق نظم و قانون
در کارانجمن شدند و رئیس انجمن طی اخطاری غیرمرسوم گفت: «از این هفته باید ترتیبیفراهم
کرد که هر کس در ورود به انجمن محترم حد خود را بداند». آیا مخاطبین اینسخن ثقةالاسلام
هرج و مرجطلبان حاشیه انجمن و شهر بودند یا معترضین به قدرتبلامنازع خود را ـ بهعنوان
اول منتخب اصفهان ـ تلویحاً تهدید میکرد؟ این نکته جایتعمق دارد (.7 ش 3، ص 2).
از این دوره به بعد نیز
انجمن تحت سرپرستی قانونی آیتالله ثقةالاسلام و نظارتعالیه آیتالله آقانجفی ـ
که در صورت لزوم در جلسات حضور مییافت ـ و با حضورمداوم و کارآمد روحانیون شهر تا
زمان پیدایش دوره استبداد صغیر با اقتدار به حیاتخود ادامه داد. این اقتدار انجمن
بر همگان بهخصوص شخص حاکم آنچنان محسوسبود که حاکم اصفهان گفت: «هر حکمی را که
انجمن اعلام دارد من اطاعت و اجرامیکنم » (.7 ش 48، ص3). در دیدگاه روزنامه انجمن، از بدو تأسیس
انجمن مقدس ملیدر اصفهان (6 ذیقعده 1324) تا زمان وقوع کودتا علیه نهضت مشروطه،
حضور ورهبری روحانیون اصفهان در انجمن تعیینکننده بوده و به همت ایشان شالوده آن
ریختهشده و با کمک آنها حتی کمک نظامی، به فعالیت خود ادامه داد (.7 ش 11، ص 7).روحانیون
اصفهان به منظور تقویت انجمن و پاسداری از نهضت مشروطه هر چهارشنبهانجمن اتحاد
علمای بزرگ اصفهان را که متشکل از 22 مجتهد طراز اول شهر بود،تشکیل میدادند (.7 ش
3، ص 4). گزارش اسناد حاکی از آن است که انجمن بدون حضورثقةالاسلام تشکیل جلسه
نمیداد و در هنگامی که ثقةالاسلام به منظور تنبیه مردم وجلب توجه آنان به خطرهایی
که نهضت را تهدید مینمود، اعلام استعفا کرد، همگانهراسان شده خویشتن را بدون
حامی یافتند (.7 ش 41، ص 3). از دیدگاه مجلس شورایملی نیز موقعیت و جایگاه
روحانیون اصفهان با اهمیت و تعیینکننده بود. مجلس خود راموظف میدید که جهت حل
ناامنی و مشکلات موجود نه فقط اصفهان بلکه در منطقهجنوب کشور به آقانجفی و ثقةالاسلام
تلگرافی قول حل مشکلات را بدهد، در این بابتلگراف مجلس شورای ملی به روحانیون
اصفهان مبنی بر قول به رفع مشکلات و ناامنیاز شیراز شایان توجه است (.7 ش 39، ص
3).
روزنامه
انجمن مقدس ملی ارگان انجمن اصفهان
یکی
دیگر از موضوعات درخور توجه درباره انجمن اصفهان ضرورت شناخت اجمالیارگان آن،
روزنامه (.3 ص 66) انجمن مقدس ملی اصفهان
است. نخستین شماره اینروزنامه در تاریخ یکشنبه 21 ذیقعده 1324 ه¨ . ق
مطابق 6 ژانویه 1906م در شهرستاناصفهان منتشر گردید. مسؤول یا مدیرکل آن آقا سید
سراجالدین صدر جبلعاملی الموسوی،نگارنده و دبیر اداره آن میرزا محمدعلی که در
مطبعه سعادت اصفهان هر یکشنبه طبع ودوشنبه ـ بعضاً جمعهها طبع و شنبهها ـ منتشر
میشده است (.7 ش 1، ص 1) روزنامه درداخل و خارج از کشور توزیع میگردید (.7 ش 43،
ص 3) و در طول پنج سال تا مورخپنجشنبه 8 ذیحجه 1329 ه¨ . ق
آخر نوامبر 1911م انتشار یافته است (.9 292). البته دردوره استبداد صغیر روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان نیز همچون سایر
جراید کشورتعطیل بود. روزنامه از ابتدا تا شماره 21 سال دوم با نام روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان،چاپ شد و
از شماره 22 سال دوم (.8 ش 22، ص 1) به بعد با نام انجمن مقدس ولایتیاصفهان و از سال سوم به بعد با نام انجمن اصفهان منتشر گردیده است. روزنامه
از ابتدا تاشماره 6 دارای 4 صفحه و از شماره 7 به بعد در 8 صفحه چاپ میشد. قیمت
روزنامه تاشماره 7 سالیانه 15 قران و از شماره 8 به بعد به دلیل افزایش تعداد
صفحات سالیانه20 قران
اعلام گردید.2 در صفحه اول نخستین شماره روزنامه هدف و جایگاه روزنامه رااین چنین
شرح داده است، «این جریده مطلق و آزاد است و از تمامی فواید و مصالحملت و نتایج
و مذاکرات انجمن مقدس ملی اصفهان و وقایع مهمه آن و هرگونه مطلبی کهراجع به مواد
سیاسی و پلتیکی و تجارتی و اجتماع ملی بوده باشد درج میشود » روزنامههدف خود را توسعه دایره اسلامیت و نوامیس شریعت و قواعد
تمدن و توسعه افکار وآرای ملت ذکر مینماید (.7 ش 1، ص 1). در کنار این هدف به نظر
میرسد روزنامه ضمنحمایت از اسلام و انجمن مقدس ملی اصفهان خود را موظف به حمایت
کامل از نظراتو مواضع آقای ثقةالاسلام میدانسته و بهجد از ایشان حمایت کرده
است (.7 ش 7).
روزنامه نسبت به حکومت
سلسله قاجار مواضع مخالف صریح اتخاذ کرد و بهصراحت نوشت که: «آل قاجار در حق ملت
ایران سیئات بزرگ انجام داده است »(.7 ش 16، ص 7).
هرچند که نباید از نظر دور داشت که بروز حوادث جزئی و کاملاً شخصیبهخصوص مالی
کافی بود تا روزنامه را تحت تأثیر خود قرار دهند (.7 ش 28، ص 8).
از جمله نقاط مثبت دیگر
روزنامه توجه جدی آن به امور و حوادث خارج از
اصفهان
است. اطلاعات آمده در روزنامه متنوع و در برگیرنده اهم حوادث مشروطیتدر نقاط
مختلف ایران بهخصوص صفحات جنوبی کشور میباشد. توجه ساکنان اینمناطق به روزنامه
انجمن آنچنان بود که تصور میشد که روزنامه تنها محل رجوعانقلابیون جنوب ایران
بوده است (.7 ش 11، ص 7).
انجمن
در دیدگاه روحانیون اصفهان
همان
اهداف و انگیزههایی که روحانیون اصفهان را متقاعد ساخت تا فعالانه در نهضتمشروطیت
تلاش کنند، ایشان را به رهبری و حمایت از انجمن که برآمده از متن نهضتبود، وادار
ساخت. نحوه نگرش ایشان به مشروطه و مجلس و حدود و ثغور آن قبل از اینگفته شد. به
نظر میرسد پاسخ به این سؤال مهم ضروری است که در دیدگاه روحانیوناصفهان انجمن
مقدس ملی چه ویژگیهایی داشت که با همه توان در جهت ایجاد وحفاظت از آن حرکت کردند؟
در پاسخ به سؤال باید گفت که، در اسلام اهتمام به امورعمومی از جمله وظایف هر فرد
شمرده شده و در نظر روحانیون، انجمن مقدس ملینماد تحقق چنین امری بود. آیتالله
ثقةالاسلام بهعنوان مسؤول انجمن اصفهان خدماتو کارنامه انجمن را طی نطقی مفصل
در 18 مورد برای مردم چنین برشمرد:
1ـ
انتخاب وکلای مجلس طبق نظامنامه 2ـ انجام انتخابات انجمن مقدس ملی اصفهانطبق
نظامنامه 3ـ جلوگیری از مستبدین در کمال متانت و دانایی 4ـ همراه کردن
هفتصد هزار نفر با مشروطه در ولایت اصفهان! 5ـ تأمین امنیت در شهر و
طرق6ـ ممانعت از ظلم ظالمین که تاکنون دیناری تعدی به شهر و بلوک
نداشتهاند. 7ـ اهتمامبه فراوانی اجناس و ارزاق در اصفهان 8ـ تقسیم عادلانه آب
زایندهرود بدوندرگیریهای مرسوم 9ـ تأسیس انجمن بلدیه و شروع به کار آن طبق نظامنامه 10ـ تشکیلانجمنهای
متعدد که اطلاعات از مجلس و مشروطه دارند و ترویج فلاحت و صناعت دراصفهان 11ـ
تشویق تولید منسوجات در داخل و تشویق مردم به استفاده از تولید داخلی12ـ رسیدگی
به امور نظامیان و نظارت دقیق بر فعالیت آنها 13ـ موضع گرفتن در برابرتعدی دولت
عثمانی و کمک به دولت و ملت 14ـ توسعه معارف و تأسیس مریضخانه وسیزده باب مدارس
جدید 15ـ ترتیب قشون ملی با حضور مردم به استعداد پنجاه هزارنفر به خرج ملت 16ـ جمعآوری و پرداخت مالیات مطابق دستورالعمل مجلس17ـ نظارت انجمن به همه امور و کمک به دولت طبق نظامنامه 18ـ تلاش جهت
ایجادبانک ملی در اصفهان (.7 ش 48، ص 7).
قبل از این گفته شد که
یکی از مشکلات اساسی که بر انجمن تحمیل شد و تقریباًتا آخر نیز کم و بیش وجود داشت،
توقع مردم از انجمن در حل مشکلات شخصی وکشاندن آن به جزئیات بود. علیرغم این
واقعیات اعتقاد راسخ روحانیون انجمن بر آنبود که وظیفه انجمن پرداختن به امور کلی
و اساسی است و انجمن حق رسیدگی به همهامور و همه ادارات را داراست (.7 ش 37، ص
7). اما منظور کلی از رسیدگی، اجرا ودخالت مستقیم در امور نبود.
ثقةالاسلام در این باب
به حاکم اصفهان نوشت: «انجمن حق عزل و نصب و تغییرندارد. فقط نظارت دارند و شرط
نظارت رسیدگی است. دیگر باقی امور با کارگزاراندولت است». لذا دایم این مهم
گوشزد میگردید که وظیفه انجمن فقط نظارت میباشد و«قوه مجریه با حکومت است » (.8 ش 7، ص 6 و ش 11، ص 2). تلاش انجمن بر آن بود کهحتیالمقدور
از گرفتار شدن به امور اجرایی خودداری کند. اما چون ضرورت ایجابمیکرد یا مسؤولان
امر در انجام وظایف محوله تعلل میورزیدند، مستقیماً وارد به امورمیشد و مالیات
میگرفت ولو با تنبیه متخلفین، مترصد ایجاد امنیت بود حتی به قیمتتغییر حاکم
اصفهان، با منصبفروشی مبارزه میکرد با معترضین به حقوق دولتیبرخورد مینمود،
متحصنین ظالم در اماکن مقدسه را بیرون میکرد (.7 ش 47، ص 6 وش 46، ص 8). رئیس قشون را مورد بازخواست قرار میداد. به تخلفات
افراد ولو اتباع
خارجی
رسیدگی مینمود. اقدام به جمعآوری اسلحه و اعلام ممنوعیت حمل سلاحمیکرد. با
اصرار حکام نالایق را از طریق دولت مرکزی تعویض مینمود (.7 ش 12، ص 2و ش 41، ص 7).
و بعضاً آنچنان در جزئیات وارد میشد که نحوه قپانداری ذغال رامشخص مینمود (.7 ش
13، ص 2)، یا مقدمات تعمیر اصطبل میرآخور شهر را همفراهم میکرد.
از جمله ویژگیهای مهم
انجمن ولایتی اصفهان که شاید در کارنامه سایرانجمنهای تشکیل شده در سطح کشور کمتر
مشاهده شده است، موضوع حضور زناندر انجمن و مطرح کردن نظرات خود بهخصوص در امور
اجرایی و سیاسی بوده است(.7 ش 34، ص 8). از دید روحانیون اصفهان، انجمن صرف نظر
از بُعد انقلابی و تبلورمشروطیت در آن، از آن جنبه که انجمن وسیلهای جهت تحکیم
مبانی اسلامی و اجرایدقیق قوانین شرع در جامعه بود، مورد احترام شمرده میشد.
اضافه شدن صفت مقدستوسط روحانیون به نام انجمن ولایتی اصفهان خود حاکی از وجود
چنین اعتقادی بودهاست. البته روحانیون اصفهان حق داشتند چنین ماهیتی را برای
انجمن قایل باشند، زیراانجمن اصفهان با توجه به عملکرد و بافت ویژهاش در جهت
مسیری که مورد نظرمتشرعین بود حرکت میکرد. لذا به نظر میرسد تحت تأثیر چنین
واقعیاتی بود که جناحروحانی عضو انجمن اصفهان به 14 بلاد کشور تلگراف زد و حرمت
مخالفت با مشروطهرا به آنها گوشزد نمود (.8 ش 3، ص 6) و با آیتالله شیخ فضلالله
نوری مجتهد اعلمپایتخت و مشروعهخواه نهضت مشروطه در افتاد و خلع محمدعلی شاه از
سلطنت رااعلام و علیه او و اطرافیانش فتوای شرعی صادر کرد (.8 ش 3، ص 8 و ش 28، ص
6).
موضع
انجمن در قبال حوادث مهم، افراد و نهادها
از
جمله دیگر مباحث مهم در خصوص انجمن ولایتی اصفهان که بهشدت متأثر ازحضور روحانیون
و بافت اعضای آن بود، ضرورت شناخت مواضع انجمن در قبالنهادها و اشخاص و حوادث
مهمی بود که مقارن با حیات انجمن پدیدار گشتند. شناختاین مهم جایگاه ویژه انجمن
اصفهان و حدود کارآیی و استقلال آنرا از اشخاص وجریانهای تأثیرگذار مشخص میسازد.
موقعیت نهاد سلطنت و شخص
پادشاه از دیدگاه انجمن اصفهان بسته به موضعآن در قبال مشروطیت و مجلس شورای ملی
بود. علیرغم آنکه محمدعلی شاه در ایامولایتعهدی و اقامت در تبریز سابقه خوبی از
خود در خاطر انقلابیون این شهر که قطبانکارناپذیر نهضت مشروطیت بودند، به جای
نگذاشته بود و مردم تبریز پس از پیروزیمشروطه نسبت به وی نظر موافق نداشتند،
انجمن اصفهان در بدو امر، جلوس میمنتمأنوس شاه جوانبخت را بر تخت تبریک گفت (.7
ش 2، ص 4). با سر باز زدن شاه از تأییدقانون اساسی و مقاومت در برابر مجلس، انجمن
اصفهان اعلان کرد که نسبت به دولت ودربار و شاه سوءظن دارد و خواستار اصلاح
رفتارشان در قبال نهضت شد (.7 ش 14، ص 7).چون محمدعلی شاه خیال داشت امینالسلطان را (که سابقه
مناسبی نداشت) به ایرانآورده و زمام امور صدارت و کشور را در دست او قرار دهد،
انجمن امینالسلطان راخائن به ملت و کشور، دربار را دشمن آزادی و مشروطه، و شاه
را آلت دست مستبدینمعرفی کرد (.7 ش 16، ص 7). در سالگرد تشکیل مجلس شورای ملی که
به زعممشروطهخواهان شاه و دولت کمال همراهی را با مجلس شورا داشتهاند، انجمن در
تأییدشاه و اطرافیانش راه مبالغه پیمود (.7 ش 40، ص 5). و چون حوادث منجر به
کودتایمشترک استبداد داخلی و قدرتهای خارجی (روس و انگلیس) بهدست محمدعلی شاهعلیه
مشروطه در سال 1326 ه¨ . ق شد (.10 ص 62) و محمدعلی شاه ظاهراً مسبب اصلیکودتا شناخته
شد، انجمن با شدت تمام عوامل آشکار کودتا را محکوم کرد و روحانیونعضو انجمن
اصفهان طی فتوایی خلع محمدعلی شاه را از سلطنت اعلام و ضرورت حذفمجموعه رجال
کودتاچی مجتمع در باغشاه تهران را خواستار شدند (.7 ش 28، ص 6).هرچند که در عرصه
عمل هنگام کودتا از یکصد و پنجاه هزار نفر مردم حامی مشروطهرژه رونده در میدان
شاه خبری نبود3 و وعدهها از حد حرف فراتر نرفت (.7 ش 41، ص 2و ش 28، ص 5). صرف
نظر از مواضع فوق که متأثر از حوادث بود، دید کلی انجمن نسبتبه مجموعه قاجاریه
حاکی از آن بود که وجود آن سلسله مضر به حال ملت ایران بوده وآلقاجار بزرگترین
سیئات را در حق ملت ایران انجام داده است (.7 ش 16، ص 7). انجمناصفهان در برابر
مجلس شورای ملی غالباً در موضع اطاعت و رعایت سلسلهمراتب بودهاست و چون احکام آن
را عین اسلام میدانست، بیشترین توجه خود را معطوفبه حمایت از آن نمود و مجلس را عصاره ملت، مساوی تمدن و مانع ظلم
و استبدادمعرفی کرده است و در مواقع وزش طوفان استبداد و تهدید کیان نهضت، انجمن
مدعیبسیج و سازماندهی 60 تا 150 هزار نفر از مردم در حمایت از مجلس و مشروطیت شد(.7
ش 41، ص 2). ولی در بعضی اوقات نیز که اختلاف نظرهایی بین مجلس شورای ملیو انجمن
بروز مینمود، انجمن بر اساس نظرات خود، در اصفهان عمل کرده است. از آنجمله
اختلاف نظر جدی انجمن اصفهان با مجلس شورای ملی و دولت درباره نحوهتعیین حاکم
برای اصفهان بود. «حضرت ثقةالاسلام: مسأله مهمه در پیش افتاده که آقایعلاءالملک
حاکم اصفهان شده، آدم خوبی و اهل قانون میباشند. اما در ماده 99نظامنامه انجمن
ایالتی نوشته شده که حاکم که منصوب میشود باید از انجمن ملی آنمحل استعلام شود.
اگر چه رأی اعضاء انجمن لازمالاجراء نیست و این استعلام واقعنشده و اگر یک حق
ملت اجراء نگردد هیچ حق از حقوقشان اجراء نخواهد شد... بین
اعضاء
در این ماده مذاکرات زیاد شد که آیا باید بر حسب حق خود به تهران بهمجلس دارالشورا پروتست شود تا جواب بیاید یا نه؟ تلگرافی ترسیم کرده
مخابرهنمودند »
(.8 ش 12، ص 1).
نمونهای دیگر از
اختلافات اصفهان و مجلس شورای ملی را میتوان در موضوعایالت یا ولایت بودن منطقه
اصفهان پی گرفت. انجمن اصفهان از بدو تأسیس بر آن اعتقادداشت که باید اصفهان از
مرتبه ولایت به ایالت ارتقا یابد و انجمن اصفهان نیز ایالتیمحسوب شود و در این
زمینه انجمن به کرات مجلس شورای ملی را تلگرافی مخاطبقرار داد و ادله فراوان
اقامه کرد که در صورت مخالفت با ایالت محسوب شدن اصفهان«برخلاف میزان نظامنامه
(عمل شده) و دو کرور جمعیت شهر و بلوکات آن خاک راضینخواهد شد. مستدعی است
مرحمتی تلگرافی در شناخته شدن اصفهان جزء ایالاتعاجلاً مرقوم که عموم ما متشکر و
رفع شکایت آنها بشود »
(.7 ش 37، ص 8 و ش 7، ص 2و ش 22، ص 1) علیرغم
اصرار دایم انجمن، این درخواست مورد پذیرش مجلس شوراقرار نگرفت و اصفهان
ناباورانه ماهیت ولایتی خود در کشور را پذیرفت و عنوان روزنامهارگان آن به انجمن مقدس ولایتی اصفهان تغییر نام یافت
و مهر انجمن را از ملی به ولایتیتغییر داد و مهر انجمن ملی شکسته شد (.7 ش 22، ص
1 و .8 ش 25، ص 4).
از جمله موارد دیگری که
باعث بروز تنش در روابط مجلس شورا و انجمناصفهان شد مسأله ورود ظلالسلطان ـ حاکم
سابق ـ به اصفهان و مخالفت جدی مردم وانجمن اصفهان (.7 ش 34، ص 6) علیرغم درخواست
مؤکد مجلس شورای ملی، با اینامر بود.
یکی دیگر از مسائلی که
انجمن اصفهان به وضوح در قبال آن اعلام موضع کرد،اظهارنظر درباره دو گروه مشروعهخواهان
و مخالفان مشروطیت بود. انجمن با روحانیونمخالف مشروطه در اصفهان، با صراحت و از
موضع قدرت برخورد کرد و برای خود اینحق را قایل شد تا محدودیتهایی درخور توجه را
علیه این گروه به کار بندد!
اما در مواجه با مشروطهخواهان
تهران بهخصوص آیتالله شیخ فضلالله نوری،انجمن ابتدا راه تأیید شخص شیخ فضلالله
را پیمود و ضمن تقبیح برخی توهینهایصورت گرفته به ایشان، اهانت به شیخ را اهانت
به همه علما دانست و آیتاللهثقةالاسلام شهادت داد که تاکنون شیخ در جهت تقویت
مشروطه و مجلس شورا تلاشکرده است (.7 ش 28، ص 4). چون تصور بر این بود که مجلس
مقدس حفظ مراتب توحیدو مسلمانی میکند و وظیفه نمایندگان را وضع قانون به مقتضای
حال میدانستند نهدخالت در شریعت (.7 ش 38، ص 2 و ش 33، ص 2)، لذا همه علمای
اصفهان قرآن مهرکردند و سوگند خوردند که در حمایت از مشروطه بکوشند. بر این اساس
بود که آیتاللهثقةالاسلام بهعنوان نماینده انجمن اصفهان در مخالفت با شیخ فضلالله
نوری کهمشروطه اجرا شده در ایران را منطبق با موازین اسلامی نمیدانست، بهشدت
موضعگرفت (.7 ش 3، ص 8). آنچه در این میان شایان توجه میباشد، ذکر این نکته است
که باتوجه به اصول و اعتقادات دینی مشترک شیخ فضلالله و ثقةالاسلام رئیس انجمناصفهان
و اصرار این دو به ضرورت صیانت از اسلام و حاکمیت آن در جامعه، آیا نهضتمشروطه
در نگرش کلی با توجه به عملکرد آن، تلاشی بهعمل آورد که اصول و مقرراتشرعی را
در جامعه تحقق بخشد تا درخور ستایشها و تلاشهای روحانیون و انجمناسلامگرای
اصفهان باشد؟
از جمله محورهای عمده
دیگری که شناخت مواضع انجمن در قبال آن ضرورتدارد، مسأله مسعودمیرزا ظلالسلطان
حاکم مقتدر و شاهگونه اصفهان است. وی مقارن باپیروزی نهضت مشروطه حاکم بلامنازع
نه تنها اصفهان که جنوب ایران بود (.2 ص 80) ومردم اصفهان بعد از پیروزی نهضت
مشروطه بنا به سابقه قبلی علیرغم آنکهظلالسلطان در انجمن اعلام کرد که سیف قاطع
و نفوذ و تسلطش در اختیار مجلسشورای ملی است (.7 ش 1، ص 3) حاضر به پذیرش حکومت
او در اصفهان نبودند، لذا باجدیت تمام و سازماندهی ضمنی مخالفتهای مسالمتآمیز پی
در پی مردم، عزل او را ازحکومت اصفهان درخواست کردند و در نهایت دولت طی تلگرافی
خبر عزل ظلالسلطان ازحکومت اصفهان را به اطلاع ثقةالاسلام رئیس انجمن رسانید (.7
ش 12، ص5) و در ماههایبعد نیز که وی قصد سرکشی به املاک و
خانواده خود را در اصفهان داشت، مردم وانجمن با ورود وی حتی به اطراف اصفهان ـ
علیرغم حمایت سفارتخانههای خارجی وموافقت مجلس شورای ملی ـ مخالفت کردند (.7 ش
34، ص 6ـ3 و ش 27، ص 6ـ1) و بدونتوجه به تلگرافهای تهدیدآمیز ظلالسلطان، نسبت
به ادامه کار و فعالیت همکاران سابق
وی
در اصفهان نیز اعتراض داشتند، اما در ماههای بعد مخالفت مشترک انجمن اصفهانو ظلالسلطان
با محمدعلی شاه که هر یک با انگیزههای ویژه خود با وی درافتاده بودند،آنها را به
یکدیگر نزدیک ساخت و تلگرافهای محبتآمیز بین ایشان رد و بدل شد وچون غائله مخالفت
محمدعلی شاه با مشروطه بالا گرفت. انجمن طی تلگرافی بهمجلس شورای ملی ضرورت عزل
محمدعلی شاه از سلطنت و انتخاب ظلالسلطان راـ که هوادار مشروطه شده بود ـ بهعنوان نایبالسلطنه ایران درخواست کرد (.8 ش 6، ص 5و ش
27، ص 8).
آخر سخن به شناخت مواضع
انجمن درباره قرارداد غیرمنطقی و نامناسب1907 م (.10 62) روس و انگلیس در خصوص کشورهای جنوب غربی آسیا بهخصوصایران
اختصاص دارد. قبل از بیان موضع انجمن اصفهان ذکر این نکته ضروری است کهمجلس اول
نسبت به قرارداد، موضعی نسبتاً معتدل داشت و دولتمردان آن را مفید بهحال مشروطه
دانسته بودند. اما دیدگاه انجمن اصفهان غیر از این بود: «معاهده روس وانگلیس در
نفوذ تجارت خود مینماید. خانه از دیگری صاحبش زنده، دارند خانه راقسمت میکنند...
آیا یکی نیست این نکته را درک کند که یعنی ایران جزو مملکتخودمان است و کسی را
صاحب نمیدانیم »
(.7 ش 45، ص 3). آیتالله ثقةالاسلام درجلسه شنبه 2 شوال 1325ه¨ .ق انجمن، مجدداً در خصوص قرارداد 1907م گفت:«در باب هر دولتی معاهده نوشتند مقید به امضاء آن دولت نمودند. مثل
امیر افغانستان وتبت و غیرهما. اما در این معاهده اسم دولت ایران را نبردهاند، به
این معنی که ما محلاعتنا نیستیم و شرف ما را بردهاند » (.7 ش 46، ص 4).
با توجه به تلاش روس و
انگلیس جهت کشانیدن مجلس و دولت به موضعبیتفاوتی در قبال قرارداد 1907 مخالفت
صریح انجمن اصفهان درخور توجه است.
نتیجه
رستاخیز
اصلاح ساختار سیاسی جوامع که در طلیعه سده اخیر به اوج خود رسید، اغلبکشورها بهخصوص
کشور ما ایران را نیز متأثر از برکات خود کرد. در ایران آن زمان هرفرد یا جریانی
که با استعدادتر و به اوضاع زمان خود آگاهتر بود و مشکلات و موانعی راکه سد راه
استقلال و توسعه همه جانبه کشور بود سریعتر و صحیحتر درک مینمود، درجهت تحقق
توسعه و سعادت ملت و کشور با ایمان و استواری بیشتری قدم برداشته است.
در اصفهان مقارن با این
نهضت فراگیر و ضروری، روحانیون شهر به لحاظموقعیت علمی شاخص و ارتباط صمیمی با
مردم و بازار و اقشار نوخواه و خوشسابقهدر مبارزه با پدیده نامیمون استبداد
داخلی و استعمار خارجی، این موقعیت برایشان
فراهم
آمد تا نهضت عدالتخواهی مشروطه را رهبری نموده و به انجام رساندند. لذانهادهای
سیاسی برخاسته از آن نظام، همچون تشکیل انجمن مقدس ملی ـ انجمنولایتی اصفهان ـ
با حمایت قاطع روحانیون در اصفهان شکل گرفت و زودتر از بسیارینقاط کشور عملاً
عهدهدار وظایف محوله ـ و حتی فراتر از آن ـ گردید.
اقدام روحانیون در تأسیس
روزنامه انجمن مقدس ملی در اصفهان بهعنوان
ارگانانجمن، از جمله خدمات ذیقیمتی بود که به مدت پنج سال تداوم یافت و محتوایشروشنگربخش
درخور توجهی از تاریخ نهضت مشروطیت در کشور و منطقه اصفهان وتعیینکننده اوضاع
اجتماعی و چگونگی فعل و انفعالات سیاسی آن دوران در اصفهانبود و حلقه اتصال مردم و
انجمن بهشمار میرفته است.
به یقین اگر روحانیت
اصفهان در تأسیس انجمن مقدس ملی فعالانه شرکتجست و همه اعتبار مادی و معنوی خود
را در جهت استقرار و قوام آن به کار بست، با آنانگیزه به میدان آمد که نه تنها
نهضت مشروطیت که ارگانهای برخاسته از آن، چونانجمن مقدس ملی را ابزاری مفید و
لازم در جهت تحقق عملی اسلام و اقتدار دین ومبارزه با استبداد و استعمار میپنداشت
و تصور میکرد که از آن طریق به آرمانهای دینیو ملی خود نایل خواهد گشت.
علیرغم آنکه مجلس شورای
ملی هنوز دستورالعملی مشخص در زمینه انواعانجمنها، حیطه فعالیت و وظایف و
اختیارات آنها، تدوین و ارسال نکرده بود، روحانیونفعال در انجمن اصفهان، ابتدا
انجمن را در اصفهان مستقر نمودند و سپس با قدرت وسرعت در مناطق همجوار ـ در جنوب و جنوب شرقی کشور تا سواحل خلیجفارس ـ بهتأسیس انجمنهای ایالتی و ولایتی کمک نمودند و از حمایت
معنوی و سیاسی خودبرخوردارشان ساختند.
از جمله ویژگیهای انجمن
اصفهان و اقدامات مهم روحانیون مؤسس آن، میتوانبه امور ذیل اشاره نمود: بسیج
گسترده و بینظیر مردم در جهت حمایت از اهدافنهضت مشروطیت، تأسیس و استقرار دهها
انجمن سیاسی و انجمنهای متعدد ایالتی وولایتی، تلاش در زمینه پاسخگو بودن
مسؤولان و متصدیان امور در قبال مردم و تعمیمروحیه پرسشگری منطقی در مردم، انجام
اقداماتی مثمرثمر در اصلاح امور نظامی،مالی، تجاری منطقه، ارائه خدمات رفاهی و
اقتصادی و تلاش در جهت استقرارمؤسسات اجتماعی جدید چون بانک و مدارس جدید. لذا میتوان
مدعی شد که انجمناصفهان نسبت به کارنامه سایر انجمنهای معاصر خود، از جمله نمونههای
پرکار و موفقدر سطح کشور بوده است.
غرق شدن انجمن در جزئیات
و توجه الزامی به خواستههای کوچک و شخصیکه اقتضای زمانه بود، توقع بیجای برخی
جریانهای درونشهری و اقشاری از مردم، مانعاز آن میشد که انجمن مقدس ملی به
رسالت خود عمل نموده و بعضاً موجب یأسهواداران پرشور خود میگردید.
انجمن و روحانیون فعال در
آن، آنگاه که بر اساس درک و تشخیص، خود را درموضوع یا رخدادی محق میدانستند با
استقلال و قاطعیت تمام وارد به امور گردیده وجایگاه و موقعیت طرف مقابل ـ ولو مجلس
شورای ملی، شاه و دربار، دولت و حاکماصفهان بود ـ تأثیر چندانی بر خواستهها،
مواضع و اقدامات آنها نمیگذاشت.
پینوشت
1ـ این جمله از قول ظلالسلطان فرزند ناصرالدین شاه و حاکم اصفهان
بیان شده است.
2ـ از این روزنامه تاکنون از شماره 1 سال اول تا شماره 28 سال
دوم به صورت کامل و23 شماره
از سال سوم و 2 شماره از سال چهارم و 3 شماره از سال پنجم بهخصوص آخرینشماره آن پیدا
شده و به شرح ذیل در کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان موجود است(شمارههای پراکنده
موجود از سال سوم: 8 ـ13ـ16ـ17ـ26ـ 28ـ29ـ30ـ31ـ33ـ36ـ37ـ38ـ 39ـ41ـ44ـ 48ـ49ـ 50 ـ52 ـ54 ـ57 و 81 و از سال چهارم شمارههای 18 و 25 و ازسال پنجم شمارههای
8 و 12 و 13).
قابل ذکر است که روزنامه تا شماره 6 سال اول4 صفحه و از شماره 7 تا پایان سال دوم 8 صفحه و در طول سال سوم 4
صفحه و درسالهای چهارم و پنجم 8 صفحه منتشر میشده است. اوقات چاپ و توزیع
روزنامه در طولمدت انتشار به شرح ذیل بوده است: در سالهای اول و دوم هر هفته یک
شماره و در سالسوم هر هفته دو شماره و در سال چهارم و پنجم نیز هر هفته یک شماره
چاپ و منتشرمیشده است. صدرهاشمی در جلد 1 کتاب تاریخ جرائد و مجلات ایران اظهار داشته استکه: روزنامه تا شماره 13
سال پنجم به تاریخ پنجشنبه 8 شهریور ذیحجه 1329 قمری آخرنوامبر 1911م منتشر گردیده
و به سال پنجم خاتمه پیدا کرده است. ادوارد براون نیز نوشتهاست: «تعداد زیادی
از شمارههای انجمن مقدس ملی اصفهان
از تاریخ 13 ربیعالثانی1325 قمری، 26 مه 1907 میلادی که شماره 21 از سال اول است تا نمره
38 از سالچهارم مورخ 7 ربیعالثانی 1329 هجری (7 آوریل 1911 میلادی) در مجموعه
اینجانبموجود میباشد. ر.ک. ادوارد براون، ج 2، ردیف 66.
3ـ درک علل وقوع چنین رخدادی تلخ در رفتار مردم اصفهان و عدم
حمایت از نهضت در هنگامنیاز را باید در حوادث شکل گرفته در درون نهضت توسط
جناحهایی خاص در ضدیت باحاکمیت دین یافت که مطرح نمودن آن به مجال دیگری نیاز
دارد.
منابع
1ـ اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان. المآثر و الآثار چهل سال تاریخ ایران، تعلیقات محبوبیاردکانی، چاپ
اول، انتشارات اساطیر، 1368.
2ـ بامداد، مهدی. شرح
حال رجال ایران در قرنهای 12، 13، 14، ج 3 و 4، چاپ چهارم،انتشارات زواره،
تهران، 1371.
3ـ براون، ادوارد. تاریخ
مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، انتشارات کانون معرفت،تهران، 1958 م.
4ـ جناب، میر سیدعلی.
الاصفهان، چاپ دوم، انتشارات گلها، اصفهان، 1371.
5ـ حائری، عبدالهادی. تشیع
و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، انتشارات امیرکبیر،تهران،
1364.
6ـ دوانی، علی. نهضت
روحانیون ایران، انتشارات بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)، بیجا، بیتا.
7ـ روزنامه انجمن مقدس
ملی اصفهان، سال اول، از شماره 1 تا شماره 49 تاریخ 21 ذیقعده1324 تا 2
ذیقعده 1325.
8ـ روزنامه انجمن مقدس
ملی اصفهان، سال دوم، از شماره 1 تا شماره 28 از تاریخ 15 ذیقعده1325 تا 27
ربیعالاول 1326.
9ـ صدرهاشمی، تاریخ
جراید و مجلات ایران، چاپ دوم، انتشارات کمال، اصفهان، 1363.
10ـ مهرعلیزاده، مهدی. «اثرات قرارداد 1907 م بر نهضت عدالتطلبی»،
مجله مدرس فصلنامهدانشگاه تربیت مدرس
تهران، دوره اول، شماره 4، تعداد صفحات مقاله 13، 1370.
11ـ نوری، آقاشیخ فضلالله. لوایح، به کوشش هما رضوانی، چاپ اول، نشر تاریخ ایران، تهران،1362.