ورشکستگی چیست؟
احتمالا «ورشکستگی» تلخترین و دردناکترین و ترسناکترین کلمهایست که میتواند
در زندگی یک صاحب کسب و کار وجود داشته باشد. حالا به واقع ورشکستگی چه معنایی
دارد؟
وقتی که بدهکاریها پشت سرهم و یکی یکی ظاهر شوند و صدالبته شما هم پولی نداشته
باشید، آن وقت سادهترین کلمهای که به ذهن هر کسی میرسد «ورشکستگی» است. این
حالت بر خلاف تصور بسیاری شروع بدبختیها و مشکلات نیست بلکه در کنار سختیهایش
مزایای هم دارد. البته این راه شاید سادهترین راه باشد ولی اصلا گزینه خوبی نیست
چرا که دردرجه اول شهرت و حیثیت حرفهایتان را خدشهدار میکند و دیگر به سادگی
نخواهید توانست اعتبار کسب کنید،وام بگیرید یا شریک بیابید. به همین جهت هر کسی که
کسب و کاری به راه انداخته باید حسابهای پولی و مالیش را به درستی ثبت کند تا اگر
در چنین وضعیتی گیر افتاد، ببیند که آیا اعلام ورشکستگی کردن به نفع اوست یا به
ضررش.چراکهورشکستگی استرسهای فراوان،خدشهدار گشتن شهرت و اعتبار دورانی پر از
مشقت به دنبال خود دارد و البته افسردگی هم به سراغ کسانی که ورشکستگی را با پایان
دنیا مترادف مینامند نیز میآید. اکثر موارد کاسبان در دو نوع از این حالت قرار میگیرند.
در حالت اول شما تازمان فرا رسیدن دادگاه تمامی بدهیهایتان را پرداخت میکنید ولی
این کار اعتبار شما را بیشتر در معرض خطر قرار میدهد چرا که پس از خاتمه جریانات
قانونی، شما در واقع آه در بساط ندارید.
حالت دوم این گونه است که بدهیهای شما در طی مدتی که مشغول «سازماندهی مجدد»
کارتان هستید، پرداخت میشوند. دادگاه تعیین میکند که چطور و در چه سطحی باید
زندگی کنید و چقدر از درآمدتان هر ماه به بدهکاران پرداخت میشود و چه میزان برای
خودتان باقی خواهد ماند. شما مجبور میشوید طی سه تا پنج سال آینده با بودجه اندکی
روزگار بگذرانید تا بتوانید بدهیهایتان را به تدریج بپردازید. در پایان این مدت دیگر
بدهکار نخواهید بود ولی سابقه این ورشکستگی چندین سال در سابقه کارتان باقی خواهد
ماند. این حالت هم چندان خوشایند نیست چون در طی این مدت هم خطر از دست رفتن سرمایه
هست. در این وضعیت تا زمانی که دادگاه به شما اجازه نداده نمیتوانید وام بگیرید یا
اعتبار جدیدی بخواهید.
به همین دلایل است که ورشکستگی را باید به عنوان آخرین گزینه و آخرین راه چاره در
نظر بیاورید. نباید هرکسی که نمیتواند کار و بارش را سر و سامان دهد اعلام
ورشکستگی کند. بلکه این مفهوم برای کسانی است که اصلا و ابدا نمیتوانند بدهیهایشان
را پرداخت کنند. یکی از اولین دلایلی که مردم این وضعیت را اعلام میکنند اینست که
شغلشان را از دست دادهاند یا درآمدهایشان به شدت افت کرده است یا این که مجبورند
به خاطر رکود اقتصادی به شغلهای پیش پاافتاده با دستمزد کمتر روی بیاورند. حالت دیگر
اینست که صاحب یک مجموعه و کسب و کار در شرایط خانوادگی یا جسمانی یا روانی بدی
قرار دارد و مجبور شده است برای تامین مخارج درمان خود یا خانوادهاش مبالغی گزاف
بپردازد و از عهده پرداخت آنها بر نیامده است اعلام ورشکستگی گزینه اول نیست بلکه
زمانی که اوضاع به شدت بر شما سخت میگیرد و کاملا درماندهاید، میتواند راه نجاتی
برایتان باشد. اگر میبینید که نزدیک به چهار سال با شرایط بیثبات مالی دست به گریبان
هستید و اکنون دیگر نمیتوانید بدهکاران را راضی نمایید، تحمل فشار عصبی بیش ازاین
هیچ فایدهای ندارد. اگر هم بیش از شش ماه است که بدهکاران و موسسات مالی با تماسهای
مکرر یادآوری میکنند که از شما طلبکارند یا اخطار گرفتهاید، دیگر تلاش ممکن نیست.
این حالت که بعضیها آن را با مرگ و نابودی یکسان میبینند، در کنار تمامی دشواریهایش
مزایای چندی هم دارد. یکی این که میتوانید مثل وضعیت اول ورشکستگی تمامی بدهیها
را پاک کنید یا این که مانند شکل دوم در برنامهای زمانبندی شده آنها را بپردازید.
دیگر این که وقتی با اعلام ورشکستگی اعتبار شما خدشهدار شد مشابه همین حالت در یک
دوران طولانی عدم ثبات مالی هم وجود خواهد داشت. هنگامی که با این کار از شر
طلبکاران خلاص شوید و قدری از فشارهای عصبیتان کاهش یابند، میتوانید دوباره و با
حساب و کتابی دقیقترو دوراندیشی بهتر از نو آغاز کنید. پول جمع کنید و از صفر دست
به کار شوید. البته این کار اصلا آسان نخواهد بود. سعی کنید از اشتباهات گذشته درس
بگیرید و مانند گذشته بیحساب پول خرج نکنید.
یک چیز واضح است و آن این که ورشکستگی اصلا وضعیت خوبی نیست و هنگامی که بخواهید
دوباره کسب و کاری به راه بیندازید، با مشکل مواجه خواهید شد. وامدهندگان و
موسسات مالی و اعتباری به راحتی به شما اعتماد نمیکنند چون سابقه این خسارت بزرگ
مالی تا مدتها در سابقه شما باقی خواهد بود. تا زمانی که نتوانید خوش حسابی خود
را ثابت کنید و نشان دهید که قابل اعتمادید، همه شما را فردی میدانند که شریک خطرناکی
است و باید از او حذر کرد. و این مشکل در هنگام استخدام هم وجود خواهد داشت. اگر
بخواهید به خدمت دیگران درآیید، کارفرما به دید یک فرد بیمسئولیت به شما مینگرد
وممکن است در کنار شخصی که همان توانایی شما را دارد و برای استخدام آمده، نادیده
گرفته شوید.
مترجم: آذین صحابی
منبع: روزنامه تفاهم
بهبود پورتال
پورتال
پرتال
پرتال سازمانی
پورتال سازمانی
پورتال شرکتی
سامانه سازمانی
سامانه شرکتی
پرتال شرکتی
وب سایت شرکتی
وب سایت سازمانی
مدیریت آسان
مدیریت محتوا
مدیریت محتوا بدون دانش فنی
پنل ویژه همکاران
نظرسنجی آنلاین
فیش حقوقی
آپلود فیش حقوقی
مدیریت بیمه
مدیریت خدمات بیمه
خدمات بیمه
بیمه تکمیلی
آموزش
پیشنهادات
انتقادات
مدیریت جلسات
فرم ساز
مدیریت منو
مدیریت محتوا
مدیریت سئو
پنل مدیریتی چند کاربره
ریسپانسیو
گرافیک ریسپانسیو