مقدمه
حق مسلم هر انسانی است که آزادانه شغلی
را انتخاب نماید، شغلی که مورد علاقه او بوده و هم چنین مطابق با استعداد و
توانای? های فردی او باشد تا از طریق آن بتواند امرار معاش کند، اما از آن چه که
نباید غافل بود نوع شغل فرد است، یعنی فرد شغلی را انتخاب نماید که ارزش اقتصادی
داشته باشد. منظور این است که آن شغل یا به تولیدات جامعه بیافزاید یا به خدمتی منجر
گردد.
در جهان امروزه ما شاهد تغییر و تحولاتی
سریع در زمینههای علم، تکنولوژی و صنعت هستیم. تحولات علمی که در قرن اخیر در
جوامع پیشرفته و صنعتی رخ داده، هم چنان به رشد تکاملی خود ادامه میدهد و نتیجه
آن اکتشافات و نوآوری هایی است که در خدمت بشر امروزی قرار میگیرد.
این تحولات نه تنها کره زمین را در بر گرفته و زندگی مردم را تغییر داده، بلکه علم
و تکنولوژی امروزه، به قلب کهکشان ها کشانده شده و در عالم هستی سیر
می کند. اکنون با تصور چنین دنیایی آیا ما از تأثیرات آن در امان خواهیم بود ؟
مسلماً خیر. زندگی ماشینی و دستاوردهای
تولیدی آن به اکثر کشورهای جهان صادر میشود. بنابراین ما دیگر نمیتوانیم در همان
چهارچوب زندگی سنتی باقی بمانیم، بلکه باید برای پیشرفت هماهنگ با جهان پیش برویم
و برای حصول به این مهم با نوآوریها و تکنولوژیهای جدید آشنا بشویم، این آشنایی خود مستلزم
کسب تخصص در زمینههای مختلف می شود و از آن جا که نیازهای انسان متفاوت میباشد، لذا برای رفع این
نیازها تخصص های متفاوتی نیز ضرورت پیدا میکند و انواع رشته های تحصیلی وتخصصی به
وجود میآید. بنابراین پیشرفت صنعت و علم بر روی تمام شئون زندگی تأثیر گذاشته که ذکر آن از
حوصله این تحقیق خارج است و ما فقط به تأثیری که بر مشاغل دارد میپردازیم.
هرچه زندگی علمیتر و صنعتیتر میشود
افراد به همان اندازه احتیاج به فراگیری تخصصهای لازم برای رفع نیازهای خود پیدا
میکنند. جوامعی که نتوانند افراد متخصص به اندازه کافی تربیت کنند ناچار نیروی
کار آنها به سوی مشاغلی روی می آورند که احتیاج به تخصص ندارد و از میان مشاغل
بدون تخصص، شغلی را انتخاب می کنند که ساده تر و سودآوری آن سریع تر باشد بدون تردید
روش معیشت و نوع شغل شهروندان در سیمای شهر تأثیر بسزایی می گذارد. افرادی که به مشاغل
کاذب می پردازند چون مجوز قانونی برای کسب و کار ندارند، هرجا و هر گوشه از شهر را
که فضای خالی داشته باشد به عنوان محل کسب خود انتخاب و وسایل خود را همان جا پهن
وشروع به کار می کنند. این افرادکه در خیابانهای شهر به مشاغلی هم چون، سیگارفروشی،
کوپن فروشی، دست فروشی، فال گیری و غیره مشغولاند باعث به وجود آمدن یک بازار
آشفته میشوند، که از نظر اقتصادی خود تأثیر در بازار واقعی می گذارد، یعنی بازاری
کاذب، درون بازار واقعی به وجود می آورد. در این میان احتکار کنندگان وکسانی که
هدفشان فقط پول است از این بازار کاذب و آشفته سود جسته و باعث نایاب شدن بعضی
کالاها می شوند، یعنی به جای این که این کالاها را با قیمت مناسب در اختیار خرده
فروشان جهت مصرف مردم قرار دهند به همین افراد با قیمت بیشتر می فروشند و بازار
سیاه ایجاد می کنند. از نظر اجتماعی مشاغل کاذب، باعث تغییراتی در سیمای شهر شده
اند. این تأثیرات به این صورت می باشد که تجمع آن ها باعث سد معبر، مشکلات تردد، ترافیک،
مسایل اخلاقی وغیره می گردد.
نظری ساده ولی عمیق بر مشاغل کاذب
آمیخته در چهره ی شهر اهواز نشان می دهد که افراد دارای شغل کاذب برای کار خود
زمان و مکان مشخصی ندارند، اما به طور تقریبی می توان گفت این افراد، بیشتر صبح ها
و عصرها در خیابان ها و چهارراه های مرکزی شهر تجمع می کنند.
روش تحقیق
در این پژوهش ابتدا با مطالعه اولیه و
اکتشافی درباره موضوع به بررسی نقطه نظرات اندیشمندان و متفکران پرداخته شده است.این
مقاله بر اساس یافتههای طرح پژوهشی که با هدف کلی شناخت ویژگی ها و توصیف دقیق
وضع موجود صاحبین مشاغل کاذب در مرکز شهر اهواز صورت گرفته تدوین شده است. با توجه
به گستردگی موضوع و تعاریف متنوعی که در مورد آن وجود دارد در این تقیق تنها طیف
باریکی از مشاغل کاذب یعنی مشاغل کاذب غیر پنهان یا مشاغل پیاده رویی(دستفروشی، گل
فروشی، فال گیری، کوپن فروشی و...) مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش از روش
توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شده است. برای انجام این بررسی با توجه به محدودیت
های تحقیق، پس از بررسی های اولیه محدوده ی مرکز شهر(سلمان فارسی، امام، طالقانی، 24
متری، 30 متری) به عنوان محدوده میدانی تحقیق انتخاب شده است. این مکان با توجه به
موقعیت و مسیرهای دسترسی به آن تقریباً اغلب ویژگیهای تمامی میادین و گره گاههای
شهر اهواز را به نمایش میگذارد و میتواند مورد مناسبی باشد. برای جمعآوری
اطلاعات میدانی در این محدوده، در کنار بازدید و مصاحبه با شاغلین مذکور از روش
تکمیل پرسشنامه استفاده شده است. پس از تهیه و تنظیم پرسشنامه و مطمئن شدن از
روایی و پایایی آن، با استفاده از روش برآورد هزینه و هم چنین فرمول کوکران از
جمعیت 1800 نفری، جامعه آماری 140 نفری در نظر گرفته شد. با استعانت از روش نمونهگیری
تصادفی، پرسشنامهها تکمیل و در نهایت توسط رایانه نتایج، استخراج و فرضیات آزمون
گردید.
برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضرایب همبستگی
اسپیرمن، ضریب تاو کندال، آزمون t تک متغیره، روش آلفای کرونباخ برای محاسبه ی
پایایی، روش آماری غیر پارامتریک خی دو(کای - اسکوئر) استفاده شد.
اهمیت و هدف تحقیق
این تحقیق در زمینه علل گرایش به مشاغل غیرمفید-
کاذب- اطلاعات ارزندهای در اختیار ما میگذارد که میتواند زمینه مناسبی برای
مطالعات بعدی و ارایه راهکارهایی برای مبارزه با این گونه مشاغل باشد. واضح است که
از طریق کاهش مشاغل کاذب و غیرمفید از به هدر رفتن سرمایههای انسانی جلوگیری شده
و میتوان آنها را در جهت پیشبرد توسعه همه جانبه اقتصاد کشور به کار گرفت.
بنابراین هدف اساسی، پژوهش حاضر به دست آوردن اطلاعات لازم در مورد علل گرایش به
مشاغل کاذب وعوامل به وجود آورنده آن در شهر اهواز و هم چنین ارایه راهکارهایی جهت
کاهش مشاغل غیر مفید می باشد.
بیان مسأله
در یک نظر سطحی ولی کنجکاوانه به فعالیتهای
روزانه شهروندان در شهرهای بزرگ کشورهای در حال توسعه مشاهده خواهد شد که عده
نسبتاً کثیری به فعالیتهای کم و بیش غیر مولد و سربار مشغول اند. این گونه فعالیتهای
غیرمولد با درجات مختلف پراکندگی در بخشهای اقتصادی به خصوص در بخش خدمات متمرکز
شده اند. برخلاف انتظار بیشتر این گونه مشاغل در بخش های غیررسمی متمرکز نشده اند
بلکه عملا" درصد بالایی از آنها در فعالیتهای رسمی بخش خدمات به صورت آشکار
و پنهان یافت میشوند. گستردگی و نهان بودگی مشاغل کاذب به حدی است که با کمی
مطالعه کنجکاوانه، مولد بودن بسیاری از مشاغل به ظاهر رسمی مورد سؤال قرار خواهد
گرفت. مشاغل کاذب در بخشهای غیررسمی، برعکس بخشهای رسمی در گوشه و کنار خیابانها
به آسانی به چشم میخورد. هرکسی در یک راه پیمایی کوتاه در مراکز پرازدحام شهرهای
بزرگ، به مشاغل کاذب و غیر مولد در بخش غیررسمی از قبیل دوره گردی، دکه داری، سیگارفروشی
سیار، واکسی سیار و انواع دیگر آن، برخواهد خورد.
به طور کلی، وجود این گونه مشاغل چه به
شکل رسمی و چه به شکل پنهانی و غیررسمی آن، منبعث از ترکیب، تلفیق، تباین و واکنش
های آثار و نتایج عوامل اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی جامعه است. این عوامل بسیار
متنوع و پیچیده هستند ولی عملا" در چهارچوب الگوهای صنعتی شدن در جامعه های
در حال توسعه قابل بررسی اند(پورقاز 1376: 15).
به عبارت ساده تر، گسترش فعالیت های
غیرمولد و دست و پاگیر، در یک ارتباط تنگاتنگ با مسایل و تنگناهای اساسی
توسعه اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی قرار دارد. این تنگناها متأسفانه به شکل پیوسته و
نظام دار به یکدیگر مرتبط هستند و رفع یکی از آنان به رفع بقیه تنگناهای توسعه از
قبیل بیکاری، بی سوادی، فقر، کمی درآمد، مهاجرت های بی رویه روستاییان، حاشیه
نشینی، تمرکز بیش از اندازه جمعیت در پایتخت، رشد سریع جمعیت، کمبود نیروی انسانی
کارا و متخصص، وجود اقتصاد تک محصولی، فقرفرهنگی، نبود انگیزه های کار، توسعه
ناموزون منطقه ای، اختلاس و فساد اداری، تشدید قشربندی های اجتماعی، کارایی پایین
فعالیت های صنعتی، فقدان ارتباطات و مبادلات لازم بین بخش های خدمات کشوری و صنعت و
غیره، بستگی به حل سایر عوامل دیگر دارد، این درهم تنیدگی های موانع متعدد توسعه
اقتصادی – اجتماعی، باعث شده است که محققان نتوانند به آسانی متغیرها را تفکیک و
مسایل را جداگانه حل کنند زیرا این مسایل فرعی همه به یک "طرح مسأله
کلی" مبدل شده اند و در نتیجه، متغیرهای توسعه، همزمان و توأماً بر یکدیگر
اثر می گذارند تا حدی که نمی توان جایگاه مشخصی را به علت ویا معلول بودن متغیر
اختصاص داد.
تجزیه وتحلیل و مطالعه ی علل گسترش
مشاغل کاذب شهری نیز از این قاعده مستثنی نیست و تا آن جایی که مقدور است، طرح آن
را باید به طور جامع و در ارتباط با تنگناهای زیرساختی جامعه عنوان و پی ریزی کرد.
به علت تنوع و چند بعدی بودن مشاغل کاذب از نظر میزان درآمد، نوع شغل، بهرهوری
کار و شکل حقوقی آن دست اندرکاران و متفکران مسایل اجتماعی به یک تعریف مورد توافق
نرسیده اند.
عدهای فصلی بودن و بی ثباتی شغلی را به
عنوان پارامتر اصلی در تعریف مشاغل کاذب مورداستفاده قراردادهاند، گروهی دیگر مسأله
رسمی بودن و یا غیررسمی بودن آن را مورد توجه قرارداده اند، عدهای قلت درآمدهای
به دست آمده را مبنای تعریف خود قرار می دهند و شماری دیگر میزان کمی سرمایه در
گردش و استقلال کاری را اساس مشاغل کاذب قلمداد می کنند. اگر چه تمام این ابعاد به
طور مشخصی با مشاغل کاذب پیوند دارند، ولی از آن جایی که طرح مسأله گسترش مشاغل
کاذب باید در ارتباط با مسائل رشد و توسعه اقتصادی- اجتماعی عنوان شود، در اینجا
مسأله مولدبودن این گونه مشاغل به عنوان بعد اصلی و اساسی مورد نظر ما قرار خواهد
گرفت(دانش 1364: 4).
بنابراین مشاغل کاذب شهری به آن دسته از
مشاغل شهری گفته میشود که اول به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم کمکی به افزایش بهرهوری
نهایی کار تولیدی نکند و دوم حذف آن ها تأثیر بسزایی در نیازمندی های تولید وتوزیع
خدمات وکالاها نداشته باشد. در پاره ای از موارد، حتی حذف این گونه از مشاغل از
صحنه تولید و توزیع کالا و خدمات باعث افزایش بهرهوری نهایی کار تولیدی خواهد شد(همان:
4).
ادبیات تحقیق
امروزه در اکثر کشورهای جهان به صورت
های مختلف اشکال گوناگونی از مشاغل کاذب دیده می شود. در کشورمان نیز عینا?شاهد
این مسأله هستیم. اگر بخواهیم از نظرگاه تاریخی به سابقه مشاغل کاذب بپردازیم، باید
اظهار کنیم که در ادوار کهن نیز گرایش به مشاغل کاذب وجود داشته است. برای اثبات
این مدعا می توان به فروش بردگان اشاره نمود که در کتب تاریخ اسلام بیان شده است.
یکی دیگر از مشاغل کاذبی که درطول تاریخ وجود داشته، رباخواری است که قرآن کریم به
عنوان یک عمل زشت وحرام از آن یاد می کند. قرآن کریم در مورد رباخواری میفرماید:(الذین
یاکلون الربوا لایقومون الا کمایقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس ذلک بانهم قالوا
انما البیع مثل الربوا و احل الله البیع و حرم الربوا افمن جاء ه موعظه من ربه
فانتهی فله ما سلف وامره الی الله و من عاد فاولئک اصحاب النارهم فیهاخالدون).
«آن کسانی که رباخوارند، از قبرها در قیامت
برنخیزند، جز مانند آن که به وسوسه شیطان، مخبط و دیوانه شده و آنان به این وسیله
در این عمل زشت- رباخوردن- که گویند هیچ فرق میان معامله تجارت و ربا نیست و حال
آن که خداوند تجارت را حلال کرده و ربا را حرام، هرکس پس از آنکه پند و اندرز کتاب
خواهد رسید از این عمل دست کشد، خدا از گذشته او در گذرد و عاقبت کار او با خدای
مهربان باشد. کسانی که از این کار دست نکشند آنان اهل جهنم هستند و در آن جاوید
معذب خواهند بود»(سوره بقره: آیه275).
باید اذعان داشت که مشاغل کاذب در طول
تاریخ کهن با توجه به شواهد فوق وجود داشته است. در مکاتب اقتصادی و فلسفی نیز
رباخواری به عنوان عملی نادرست معرفی شده است. ارسطو می گوید«پول عقیم و نازا است»
و بهره گرفتن از پول را جایز نمی داند و رباخواری را محکوم می کند و حتی ارسطو، برده
فروشی را هم عملی نادرست می داند. در عصر حاضر و در کشورمان در زمینه مشاغل غیر
مفید- کاذب- در مشهد و اصفهان تحقیقاتی انجام گرفته که چکیدهای از این دو تحقیق
در زیر ارایه میشود.
صرامی در مطالعهای که در مورد مشاغل
بخش غیررسمی شهر اصفهان انجام داده و آن را در کتابی با عنوان«مشاغل غیررسمی، بیکاری،
نه کاری، ناکاری»، منتشر کرده است، بخش غیررسمی را تحت عنوان عبارت«نه کاری و
ناکاری» آورده است. او با کاربرد واژه«نه کاری» اشاره به مشاغلی دارد که مقبولیت
نسبی داشته و اخلاقا" محکومیتی ندارند(مثل دست فروشی، واکسی و نظایرآن) و از
واژه ی(ناکاری) مشاغلی را در نظردارد که مقبولیت اجتماعی نداشته و نوعی خطا به
شمار میروند(مانند گدایی، قاچاق و....). به اعتقاد او این گونه مشاغل با تمام
اشکالات و تأثیرات منفی که دارند، به دلیل مطابقت با وضعیت فقر و بیکاری همهگیر جوامع
جهان سوم و به دلیل تسکین موقت آلام ورفع بیکاری، باید با دقت، ملایمت و عدالت با
آنها برخوردار شود.
عزت الله مافی(1372) در تحقیقی که با
عنوان «بررسی مشاغل حاشیهای در شهر مشهد» انجام داده، به این نتیجه رسیده است که بیشترین
تراکم این گونه مشاغل در سمت شرقی شهر میباشد. از کل کسبه حاشیهای در خیابانهای
اصلی شهرحدود 85 درصد در نواحی شرقی و 15 درصد در نواحی غربی شهر به کسب اشتغال
داشتهاند، دلایل تراکم مشاغل حاشیهای در این شهر ناشی از عوامل زیر است:
الف) تراکم زیاد جمعیت در این قسمت از
شهر؛
ب) پایین بودن درآمد ساکنان این مناطق ؛
پ) تجمع زوار بویژه طبقات متوسط وکم
درآمد به خصوص در محلات نزدیک حرم ؛
چهارچوب نظری تحقیق
موضوع مشاغل کاذب را میتوان از منظر تئوریهای
نظیر رشد و توسعه متوازن در بخشهای مختلف جامعه و هم چنین تئوری عدالت و توسعه(تودارو.
1364: 235).(ازکیا. 1379. 123). بررسی کرد. لیکن با توجه به این که رویکرد خاص
تئوریک این مقاله اهتمام نگارندگان متمرکز بر نظریه هایی چون، تئوری وابستگی و
تئوری جاذبه و دافعه لی می باشد.
مدل وابستگی در دیدگاه تضاد- یکی از
دیدگاههای جامعه شناختی برای تبیین مسایل اجتماعی نضج گرفت. در دیدگاه تضاد جامعه
عرصه تضادها و مبارزات طبقاتی است و متغیرهایی مانند: روابط حاکمیت، تقسیم کار، توزیع
نابرابر امکانات اقتصادی و تغییرات و دگرگونیهای اساسی(انقلابی) مورد بحث قرار میگیرند.
در دیدگاه تضاد تبیین پدیدهها و مسایل اجتماعی در مقیاس کلان(نظامهای سیاسی- اجتماعی)
است. تبیین پدیده مشاغل کاذب که از اهم تبعات منفی مهاجرت روستاییان به شهرها است را
میتوان در این دیدگاه که به نظرات یا مدلهای وابستگی شهرت یافت مورد بررسی قرار
داد.
از دید نظریه پردازان این دیدگاه
مهاجرت(به ویژه مهاجرت روستاییان به شهر) در بطن روابط سرمایهداری جهانی و توسعه
وابسته کشورهای عقب مانده، باید مورد تحلیل قرار گیرد. این گروه از نظریه پردازان
بر این اعتقادند که علل مهاجرت را نمیتوان از اثرات آن جدا نمود، زیرا مهاجرت از
یک سو، معلول توسعه نابرابر کشورهای سرمایهداری و کشورهای عقب مانده بود و از سوی
دیگر عامل گسترش و تعمیق توسعه نابرابر است، بنابراین در تعیین فرایند مهاجرت(به ویژه
از روستا به شهر) که منجر به ایجاد و گسترش حاشیه نشینی و شکلگیری مشاغل کاذب
شهری می شود لازم است نخست به مسأله عدم توسعه توجه نمود، زیرا در این راستا است
که روابط نابرابر ساختی و مکانی بین بخشهای مختلف جامعه مد نظر قرار میگیرد(به
نقل از Amin و Cohen، 1974: 349).
یکی از ایدههای مطرح
شده در این دیدگاه، روابط مرکز- پیرامون در امر توسعه کشورهایی است که توسعه
نیافته است و توسط " سمیرامین " ارایه شده است. کشورهای سرمایهداری
وضعیت مسلط(مرکز) و کشورهای توسعه نیافته وضعیت تحت سلطه(پیرامون) را دارند. این
وضعیت در ساختار داخلی کشورها نیز تأثیر گذاشته و سبب به وجود آمدن قطبهای
پیشرفته و توسعه یافته سرمایه داری(معمولاً در شهرها) و مناطق توسعه نیافته(معمولاً
روستاها) گشته است و نوعی عدم تعادل منطقه ای را به وجود می آورد. این امر موجب
مهاجرت و جا به جایی نیروی کار از مناطق روستایی محروم به سوی مناطق شهری پیشرفته
می گردد و از آن جا که این نیروی کار فاقد هرگونه مهارت و تخصص حرفهای میباشند
به ناچار در شهر به سمت و سوی مشاغلی کشانده می شوند که نه تنها در تولید و توزیع
فعالیتهای اقتصادی نقش بهینهای ندارند بلکه خود موجبات گسترش و افزایش آسیبهای
شهری(من جمله: سد معبر، قاچاق کالا، آلودگی محیط- زیست شهری و غیره) را فراهم می
نمایند.
" پل سینجر
" یکی دیگر از نظریه پردازان این دیدگاه، دو مجموعه عوامل مربوط به مبدأ را
که باعث مهاجرت می شوند، از هم متمایز می کند، این دو مجموعه از عوامل عبارتند از:
الف) عوامل رکودی، و این عوامل زمانی رخ می دهد که جمعیت
روستایی به دلیل بهبود نسبی وضع بهداشت و درمان، رشدی بیش از تولیدات کشاورزی
داشته باشد و لذا نیروی کار اضافی، به وجود می آید. این نیروی کار به علت نبود
امکانات اشتغال در روستاها به سوی شهرها مهاجرت می نمایند.
ب) عوامل تغییر دهنده، اما عوامل تغییردهنده
موقعی مؤثرند که روشهای تولید سرمایهداری مدرن در مناطق روستایی نفوذ کرده باشد
و باعث تغییر شیو ها و تکنیکهای تولید میگردد(مکانیزه شدن کشاورزی) در این جا
هدف، افزایش بهرهوری کار از طریق صنایع سرمایه براست و بنابراین تعداد شاغلین را
کاهش داده، سبب مهاجرت نیروی کار اضافه موجود در روستا میگردد. که نتایج حاصل از
این پژوهش موید موارد مذکور است و اتوماسیون(مکانیزه شدن فعالیت های کشاورزی) به
عنوان یکی از عوامل اقتصادی در مهاجرت رابطه ی معناداری با گسترش مشاغل کاذب شهری
دارد. به طور خلاصه در نظریات وابستگی، مهاجرت امری اجباری است که براساس عدم
توسعه یک محیط(روستا) نسبت به محیط دیگر(شهر) و وابستگی غیر سرمایهداری به بخش سرمایه
داری به وجود می آید و یک امر کاملا" استثماری است و ادامه آن باعث گسترش
هرچه بیشتر توسعه نیافتگی میگردد(لهسایی زاده، 1368: 22).
از مدل فوق میتوان
برای تبیین مهاجرتهای شهر به شهر نیز میتوان استفاده کرد و مهاجرت از شهرهای
توسعه نیافته به شهرهای توسعه یافته تر در یک کشور را در این چارچوب تبیین کرد.
چرا که درصد کمی از افراد مورد بررسی در این پژوهش را مهاجرین شهری تشکیل دادند.
از نظریه اورت اس. لی هم میتوان در تبیین پدیده مشاغل کاذب بهره گرفت.
در نظریه لی که به
تئوری عوامل جاذبه و دافعه معروف است(زنجانی، 1380: 133). جاذبههای اقتصادی-
اجتماعی خاستگاه(شهر) چون(امکانات آموزشی، اشتغال مناسب، امکانات رفاهی، درآمد
بیشتر، ازدواج، برخورداری از احترام و ارزش بیشتر) بر انگیزاننده مهاجرین بالاخص
روستاییان میشود و آن ها را به رهایی از شرایط کوچگاه(بیکاری، نداشتن درآمد، عدم
دسترسی به امکانات رفاهی و آموزشی و غیره) وا می دارد.
بر اساس این تئوری و
نتایج حاصله از این پژوهش نگارنده بر این باور است که مهم ترین عامل در مهاجرت
روستاییان به شهرها(اهواز) عوامل اقتصادی میباشد که تحت عنوان جاذبه های شهر مطرح
میگردد. روستاییان، بی آن که آگاهی و شناخت لازم نسبت به محیط شهری داشته باشند و
تواناییها و مهارتهای خویش را آزموده باشند جذب یک سری امکانات کاذب در محیط شهر
شدند که این امکانات هم چون سراب آنها را فریفت بی آن که این دسته از افراد
بتوانند خود را با محیط شهر وفق دهند و جذب فعالیتهای تولیدی شوند به سمت و سوی
مشاغلی کشانده شدند که علاوه بر این که کمکی به افزایش خلاقیت و شکوفا شدن
استعدادهای نهفته آنها نکرد بلکه بسیاری از آنها بالاخص قشر جوان در دام باندهای
نامشروع قدرت و ثروت(گروهکهای منافقین، باندهای قاچاق مواد مخدر و غیره) گرفتار
شدند.
مدل نظری تحقیق
اشتغال کاذب یا
بیکاری پنهان پدیده ای است که بعد از انقلاب صنعتی همراه با توسعه شهرها در
کشورهای پیشرفته و سپس در ممالک در حال توسعه از جمله ایران گسترش بیشتر یافته و
در حال حاضر نیز ادامه دارد.
اشتغال کاذب به عنوان
مقوله ای چند وجهی بر بستری از تعاملات حاصل از تأثیر و تأثرات مولفه های متعدد
ظاهر می شود. به طوری که گاهی تشخیص تقدم و تأخر این مولفه ها نسبت به یکدیگر مشکل
بوده و انسان را دچار خطا میکند. این پدیده گاهی به دلیل تأثیراتی که برمحیط زیست
شهری و اجتماعی می گذارد در مباحث جغرافیای شهری مطرح می شود، از سوی دیگر آن جا
که بیکاری پنهان و این گونه مشاغل در بخش غیر رسمی به چشم میخورند میتوان آن را
به عنوان یکی از معضلات اقتصادی در کشورهای جهان سوم توصیف کرد.
به طور کلی، وجود این
نوع مشاغل چه به شکل رسمی و چه به شکل پنهانی و غیررسمی آن، منبعث از ترکیب، تلفیق،
تباین و واکنشهای آثار و نتایج پارامترهای اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی جامعه است.
این پارامترها بسیار متنوع و پیچیده هستند، ولی عملاً در چارچوب الگوهای صنعتی شدن
در جامعههای در حال توسعه قابل بررسیاند.
در ارتباط با علتیابی
و شناخت زمینههای شکلگیری مشاغل کاذب، نظریههای متفاوتی در ابعاد متعددی(اقتصادی،
روان شناختی، اجتماعی) ارایه شده است. این نظریهها، اگر چه تا حد زیادی ناشی از
وجوه مختلف مشاغل کاذب است، لیکن تعلق صاحبنظران به دیدگاهها و مکاتب فکری گوناگون،
سهم مهمی در این امر دارد. هر کدام از صاحبنظران در مباحث مربوط به اشتغال به طور
غیر مستقیم، به عوامل متعددی در شکلگیری این پدیده اشاره کرده بودند.
برای نمونه در نظریات
جمعیت شناختی، مالتوس، رشد جمعیت، در نظریات مهاجرت اکثر صاحبنظران از جمله لی جاذبه
های اقتصادی- اجتماعی شهرها را در شکل گیری این گونه مشاغل دانست. در مکتب نوسازی،
می توان اتوماسیون(ماشینی شدن) در مناطق روستایی که منجر به مهاجرت خیل عظیمی از
روستاییان به حاشیه ی شهرها شد را در پدیدآیی این مسأله شهری دخیل دانست. به طوری
که در یک جمع بندی کلی می توان گفت: مهم ترین عاملی که در رابطه با شکلگیری مشاغل
کاذب شهری مدنظر اکثر صاحبنظران می باشد: مهاجرت از محیط های کوچک شهری و روستایی
است. در ارتباط با مقوله مهاجرت نیز نظریههای متعددی در بخش مربوط به نظریه های
مهاجرت ارایه شد.
دیدگاهی که در این
پژوهش در ارتباط با علل مهاجرت مد نظر ما می باشد، دیدگاه اورت اس. لی می باشد که
به تئوری عوامل جاذبه و دافعه معروف است. به طوری که بر اساس این دیدگاه، دافعه
های روستایی و جاذبه های شهری نقشی موثر در ارتباط با چگونگی مهاجرت به شهرها و
میزان آن دارند.
در قسمت مربوط به
پیامدهای اجتماعی گسترش مشاغل کاذب، لازم به توضیح میباشد که ما در این پژوهش با تأکید
بر دیدگاههای صاحبنظران داخلی و به طور غیر مستقیم صاحبنظران خارجی حاکم شدن فرهنگ
فقر، بیکاری، تورم، احتکار، حاشیهنشینی، را از مهم ترین پیامدهای اجتماعی-
اقتصادی این گونه مشاغل برشمردیم.
در یک جمعبندی کلی و
براساس دیدگاههای صاحبنظران در ارتباط با عوامل موثر بر شکل گیری مشاغل کاذب و هم
چنین بررسی علل گرایش افراد به این دسته از مشاغل به ارایه مدل نظری تحقیق میپردازیم.
نتایج و یافتههای پژوهش
علل گرایش به مشاغل کاذب در شهر اهواز
با 5 فرضیه مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات با روش های آماری تجزیه وتحلیل و نتایج
به شرح زیر استخراج گردید:
1. فرضیه اول: به نظر میرسد بین بیکاری با مشاغل
کاذب رابطه وجود دارد.
نتیجه: بین سطوح مشاغل کاذب و درجات بیکاری
رابطه معنیداری وجود ندارد(071/0 = p و 60/11=c2). بنابراین فرضیه
اول تأیید نمیگردد. به عبارت دیگر درجات بیکاری قبلی در بین سطوح مختلف مشاغل
کاذب وضعیت تقریباً مشابهی داشته است.
نتایج
آزمون خی دو c2 برای
بررسی رابطه بیکاری و مشاغل کاذب
متغیر
|
c2
|
سطح معناداری
|
تأیید یا رد فرضیه
|
بیکاری
|
60/11
|
071/0
|
H
رد
|
2. فرضیه دوم: به نظر می رسد بین سواد و تحصیلات با
مشاغل کاذب رابطه وجود دارد.
نتیجه: بین سطوح مشاغل کاذب و سطح تحصیلات
رابطه معنی داری وجود دارد
(0001/0 = p و 78/14=c2).
بنابراین فرضیه دوم تأیید می گردد. رابطه بین این دو متغیر مثبت معنی دار میباشد(0001/0
= p،
25/0
t =).
به عبارت دیگر، تحصیلات بالا با مشاغل کاذب سطح بالا همراه شده است. از سویی دیگر
تحصیلا ت پایین با مشاغل کاذب سطح پایین(نان خشکهای، قراضه فروشی، پرنده فروشی، سمبوسهای
و غیره) همراه است.
نتایج
آزمون خی دو c2 برای
بررسی رابطه میزان تحصیلات و مشاغل کاذب
متغیر
|
c2
|
t
|
سطح معناداری
|
تأیید یا رد فرضیه
|
میزان تحصیلات
|
78/14
|
25/0
|
0001/0
|
H
تأیید
|
3. فرضیه سوم: به نظر می رسد بین فقر مالی با مشاغل
کاذب رابطه وجود دارد.
نتیجه: بین سطوح مشاغل کاذب و میزان فقر مالی
رابطه معنی داری وجود ندارد(202/0 = p و 52/7=c2). بنابراین فرضیه
سوم تأیید نمی گردد. به عبارت دیگر، میزان فقر مالی در بین سطوح مختلف مشاغل کاذب
وضعیت تقریباً مشابهی داشته است.
نتایج
آزمون خی دو c2 برای
بررسی رابطه فقر مالی و مشاغل کاذب
متغیر
|
c2
|
سطح معناداری
|
تأیید یا رد فرضیه
|
فقر مالی
|
52/7
|
202/0
|
H
رد
|
4. فرضیه چهارم: به نظر می رسد بین سود آوری و درآمد
بیشتر با مشاغل کاذب رابطه وجود دارد.
نتیجه: بین سطوح مشاغل کاذب و میزان سود آوری
و درآمد بیشتر رابطه معنی داری وجود دارد(002/0 = p و 78/21=c2).
بنابراین فرضیه چهارم تأیید میگردد. رابطه بین این دو متغیر مثبت اشد(15/0
t =).
به عبارت دیگر، سود آوری و درآمد بیشتر با مشاغل کاذب سطح بالا همراه شده است.
بنابر این میتوان نتیجه گرفت که سودآوری
و درآمد نسبتاً زیاد این مشاغل یکی دیگر از عوامل روی آوردن به مشاغل کاذب میباشد.
چون این مشاغل کم ترین سرمایه را برای آغاز کار می طلبد و از طرفی چون هزینههای
مالیات، کرایه محل و عوارض و غیره ندارد لذا هر چه به دست میآید را میتوان در
زمره سود به حساب آورد.
نتایج
آزمون خی دو c2 برای
بررسی رابطه سودآوری و مشاغل کاذب
متغیر
|
c2
|
t
|
سطح معناداری
|
تأیید یا رد فرضیه
|
سودآوری
|
78/21
|
15/0
|
0002/0
|
H
تأیید
|
5. فرضیه پنجم: به نظر می رسد بین مهاجرت با مشاغل
کاذب رابطه وجود دارد.
نتیجه: بین سطوح مشاغل کاذب و مهاجرت رابطه
معنیداری وجود دارد(0001/0 = p و 79/14=c2). بنابراین فرضیه
پنجم تأیید میگردد. به عبارت دیگر، در بین سطوح مختلف مشاغل کاذب افراد مهاجر بیش
از افراد بومی گرایش به این مشاغل دارند. یعنی می شود استنباط کرد که یکی دیگر از
علل مشاغل کاذب در شهر اهواز مهاجرت افراد(عمدتاً روستاییان) به این شهر میباشد.
بر اساس تئوری عوامل جاذبه و دافعه اورت. اس. لی،
جاذبههای اقتصادی- اجتماعی خاستگاه(شهر) برانگیزاننده مهاجرین بالاخص روستاییان
میشود و آنها را به رهایی از شرایط کوچ گاه(روستا) وا می دارد. بر اساس این تئوری
و نتایج حاصله از این پژوهش نگارنده بر این باور است که مهمترین عامل مؤثر در
مهاجرت روستاییان به شهر اهواز، عوامل اقتصادی می باشد، کلاً مهاجران موجب افزایش
جمعیت شهری شده وبا توجه به پایین بودن فرصتهای شغلی و جوابگو نبودن بازار کار
موجود در این شهر مهاجران چارهای جز پرداختن به مشاغل کاذبی چون کوپن فروشی، خرید
و فروش نان خشک و غیره نداشتهاند.
نتایج
آزمون خی دو c2 برای
بررسی رابطه مهاجرت و مشاغل کاذب
متغیر
|
c2
|
سطح معناداری
|
تأیید یا رد فرضیه
|
مهاجرت
|
79/14
|
0001/0
|
H
تأیید
|
نتیجه گیری کلی از تحقیق
آن چه که پیش از این آمد، تلاشی نظری و
تجربی، در راستای بررسی و شناخت عوامل مؤثر بر گرایش افراد به مشاغل کاذب بود. بر
این اساس، مجموعهای از مباحث نظری مطرح و پس از نقد و بررسی آن ها، سرانجام تئوری
عوامل جاذبه و دافعه لی برای تحلیل و توجیه نظری مسأله مورد نظر، انتخاب و با
الهام از آن و هم چنین پارهای نظریات دیگر از آن فرضیاتی، تدوین و مورد آزمون
قرار گرفت. نتایج حاصل از این تلاش، حاکی از آن است که مهاجرت روستاییان به شهر
اهواز از علل اصلی گسترش این گونه مشاغل در این شهر است(70 درصد پاسخگویان مهاجر
بودند).
- بین متغیر مهاجرت و مشاغل کاذب رابطه
معناداری مشاهده گردید و بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته(مشاغل کاذب) داشته است.
- بین سطوح مشاغل کاذب و درجات بیکاری
رابطه معنیداری مشاهده نگردید. به عبارت دیگر، درجات بیکاری قبلی در بین سطوح
مختلف مشاغل کاذب وضعیت تقریباً مشابهی داشته است.
- بین درجات رضایت شغلی و سطوح مختلف
مشاغل کاذب رابطه معناداری مشاهده گردید. به عبارت دیگر در بین پاسخ دهندگان مشاغل
کاذب، میزان رضایت متوسط بیشتر به چشم می خورد. هم چنین در بررسی رابطه بین رضایت
شغلی و بیکاری، درآمد کم و نداشتن مهارت و تخصص رابطه منفی معنی داری وجود دارد.
به عبارت دیگر، با افزایش بیکاری، درآمد کم و نداشتن مهارت و تخصص، رضایت شغلی
کاهش یافته است. بین رضایت شغلی و علاقه به شغل رابطه مثبت معنی داری وجود دارد.
به عبارت دیگر، افزایش علاقه به شغل با افزایش رضایت شغلی همراه شده است. بین رضایت
شغلی و سابقه اشتغال رابطه معنی داری وجود ندارد.
- بین سطوح مشاغل کاذب وسطح تحصیلات
رابطه ی مثبت و معناداری مشاهده گردید. به عبارت دیگر، تحصیلات بالا با مشاغل کاذب
سطح بالا و تحصیلات پایین با مشاغل کاذب سطح پایین همراه شده است.
- بین سطوح مشاغل کاذب و فقر مالی رابطه
ی معناداری مشاهده نگردید. به عبارت دیگر، میزان فقر مالی در بین سطوح مختلف مشاغل
کاذب وضعیت تقریباً مشابهی داشته است.
با توجه به نتایج حاصله از این پژوهش، شایسته
است که بخش غیر رسمی که در درون این بخش مشاغل کاذب جای می گیرند، به طور جدی مورد
توجه قرار گیرد. در واقع استفاده از قابلیت های این بخش و هدایت و کنترل آن
نیازمند توجه و برنامهریزی است. به ویژه در شهرهای بزرگ که این بخش از اهمیت
بیشتری برخوردار است. عدم توجه به این پدیده به معنای آن است که بخشی از جامعه و
مسایل آن نادیده گرفته شده است. در شهری مانند اهواز با توجه به مسأله ی مهاجرت، که
تمامی شرایط و ویژگیهای لازم برای پیدایش و گسترش مشاغل کاذب و غیررسمی وجود دارد،
عدم توجه به این بخش یا برخورد حذفی با آن به منزله نادیده گرفتن بخشی از واقعیت
شهر است. طبیعی است که در شهر به عنوان یک سیستم و واحد اقتصادی و اجتماعی نمی
توان بخشی از آن را نادیده گرفت. در غیر این صورت عدم تعادل در سیستم که به صورت
بحرانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بروز مینماید و همراه با آسیبهای جدی
اجتماعی برای جامعه است اجتناب ناپذیر خواهد بود. نادیده گرفتن بخشی از واقعیت
جامعه به معنای آن خواهد بود که از قابلیتهای موجود، محروم و در برابر خطرات و
آسیبهای احتمالی ناشی از وجود این مشاغل، جامعه بدون دفاع مانده است.
ارایه پیشنهادات و رهنمودهای حاصل از یافتههای
پژوهش
امروزه آماده کردن افراد جامعه برای
احراز مشاغل متعدد در جامعه صنعتی امری لازم و غیر قابل اجتناب به حساب می آید.
پیشرفت صنعت و تکنولوژی و تحول جوامع سنتی به صنعتی مسایل و مشکلات فراوانی را
بخصوص در زمینه اشتغال و کاریابی موجب گردیده است. جامعه ما نیز اگر بخواهد پیشرفت
کند و قدم در راه توسعه بگذارد از نظر روند تکاملی از سایر جوامع مستثنی نیست و در
جریان صنعتی شدن و خودکفایی به نیروی کار ماهر نیازمند است. بنابراین برای رسیدن
به این منظور هیچ راهی جز تربیت نیروی کار ماهر در زمینههای مختلف علمی و تخصصی
وجود ندارد و بیشترین سرمایه گذاریها را باید بر روی سرمایه انسانی انجام داد تا
آن چه در آمال هر ملتی نهفته است محقق شود.
فرضیات این تحقیق 5 دلیل عمده گرایش به
مشاغل کاذب را نشان داد که عبارت بودند از: بیکاری، مهاجرت، سودآوری این مشاغل، سطح
سواد و تحصیلات و در نهایت فقر اقتصادی(کمی درآمد)، هرچند میان برخی از این عوامل(فقر
اقتصادی، بیکاری) به لحاظ آماری رابطه معناداری با مشاغل کاذب در شهر اهواز وجود
نداشت ولی با توجه به تحقیقات داخلی انجام گرفته توسط برخی از پژوهشگران در این
حوزه(دکتر محمود جمعه پور دکتر عبدالوهاب پورقاز، دکتر عزت الله مافی و......)
بیکاری و فقر اقتصادی هم میتواند از دلایل گرایش افراد به اشتغال در این گونه
مشاغل باشد، با در نظر گرفتن عوامل فوق پیشنهادات زیر ارایه میشود:
الف) بیکاری
1. توسعه ی صنایع با توجه به نیاز مناطق:
2. در استخدام نیروی انسانی برای بخش
های متعدد صنعتی، نیروی بومی در اولویت باشند.
3. ایجاد تعادل در توزیع جغرافیایی
نیروی کار و استفاده کامل و موزون از منابع نیروی انسانی
4، سیاست افزایش کیفیت افراد جامعه و
کاهش کمی جمعیت از طرق فرهنگی، اقتصادی، پزشکی و... به صورت علمی و همه جانبه، دقیق
و جدی دنبال شود(صرامی، 1372:231)
5. سرمایه گذاری های زیر بنایی دولت به
منظور افزایش ظرفیت تولید و اشتغال.
6. جذب سرمایههای سرگردان به تولیدات
اشتغالزا و به کارگیری روشهای کاربر در تولیدات صنعتی و کشاورزی(به جای سرمایه
بر و دانش بر).
ب) برخورد ریشهای و معقول با مسأله مهاجرت (تعدیل مهاجرت)
1. ایجاد صنایع کوچک تبدیلی در مناطق
روستایی.
2. حذف دافعههای روستایی و تبدیل آنها
به اموری جاذب.
ج) جلوگیری از افزایش فقر و محرومیت در راستای
مشاغل کاذب
1. به وجود آمدن موسسات و سازمانهای
مردمی که به طور خیریه فعالیت می کنند.
2. مشارکت دولت در فقرزدایی و رسیدگی
به مناطق محروم.
3. بالا بردن فرهنگ و آگاهی مردم برای
جلوگیری از افزایش جمعیت
4. کنترل زاد و ولد از طریق قرار دادن
محدودیت ها (دیدگاه مالتوس).
5. توزیع مناسب و عادلانه امکانات(دیدگاه
مارکس).
6. اعطای وام بدون بهره به خانوارهای کم
درآمد.
7. سازمانهای و موسسات دولتی باید
حمایت کننده و زمینهساز فعالیتهای رقابتآمیز خیرخواهان داوطلب برای رفع مشکلات
اجتماعی باشند.
8. تأمین پوشش کامل جمعیتی از نظر ابعاد
نظام تأمین اجتماعی و جامعیت نظام.
9. مهمترین درمان برای کاهش و محو
تدریجی اما قاطع و ریشهای فقر در دو سیاست اشتغال و باز تولید درآمد و ثروت خلاصه
می شود(رئیس دانا و همکاران، 1379: 538)
د) توجه به سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی
ه) مبارزه با مشاغل کاذب و توجه به درآمد مشاغل مفید
و) ایجاد مراکز راهنمایی شغلی و حرفه ای
منابع
1- ازکیا، مصطفی، مقدمهای بر جامعهشناسی
توسعه روستایی، تهران: انتشارات اطلاعات. چاپ دوم، 1370.
2- ازکیا، مصطفی و احمد، حجاران، مقدمه ای بر جامعه شناسی با تأکید بر
جامعه شناسی روستایی، تهران: نشر نی، 1373.
3- ازکیا، مصطفی، جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی روستایی در ایران، تهران:
اطلاعات، چاپ چهارم، 1374.
4- ازکیا، مصطفی، جامعه شناسی توسعه، تهران: نشر کلمه، چاپ دوم، 1379.
5- ادیبی، حسین و انصاری، عبدالمعبود، نظریه های جامعه شناسی، تهران: جامعه،
1358.
6- ادیبی، حسین،
مقدمهای بر جامعه شناسی شهری، تهران: شبگیر، چاپ اول.
7- اوبرای، آس، مهاجرت، شهرنشینی، توسعه، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران، موسسه
کار و تأمین اجتماعی، 1370.
8- پورقاز، عبدالوهاب بررسی علل گرایش به مشاغل کاذب در شهرستان زاهدان، نشریه
اسوه، سال سوم، شماره 9.
9- ترابی، مرضیه، دست فروشها
و دوره گردها ؛ مزاحم یا مکمل، ماهنامه ی شهرداریها، سال دوم، شماره ی 24، 1380.
10- تودارو، مایکل، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، تهران:
سازمان برنامه و بودجه، 1364.
11- تودارو، مایکل، مهاجرت داخلی در کشورهای در حال توسعه، ترجمه مصطفی
سرمدی، تهران: دفتر بین المللی کار، چاپ اول، 1367.
12- توسلی، غلامعباس، جامعه شناسی کار و شغل، تهران: انتشارات سمت، چاپ
دوم، 1378.
13- توسلی، غلامعباس، جامعه شناسی شهری، تهران: انتشارات دانشگاه پیام
نور. چاپ دوم، 1385.
14- جمعه پور، محمود، بررسی مشاغل غیررسمی در شهر تهران ؛ نمونه پل سید
خندان، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، 1379.
15- حشمتی، حسین، بیکاری، بیکاری پنهان، بداشتغالی، چالش اصلی اقتصاد
ایران، نشریه روند اقتصادی، شماره 14.
16-
خزاعی، احمد، اشتغال در جهان سوم، تهران: سازمان برنامه و بودجه، چاپ اول، 1368.
17- دانش، ابوالحسن، علل و عوامل گسترش مشاغل کاذب در شهرهای بزرگ، تهران:
وزارت برنامه و بودجه، 1368.
18- دواس، دی، ای، پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران:
نشر نی، چاپ ششم، 1384.
19- رابینسون، جون، مقدمهای
بر نظریه اشتغال، ترجمه احمد شهشهانی، تهران: جامعه و اقتصاد، 1353.
20- ربانی، رسول و انصاری، اسماعیل، جامعه شناسی کار و مشاغل، اصفهان:
انتشارات دانشگاه اصفهان، چاپ اول، 1384.
21- رئیس دانا، فریبرز و همکاران، فقر در ایران، تهران: دانشگاه علوم
بهزیستی و توان بخشی، چاپ اول، 1379.
22- زینتس، توماس، ریشههای ساختاری مشکل بیکاری در کشورهای کم توسعه
یافته، ترجمه پیروز، تهران: نشرتندر، 1360.
23- ساروخانی، باقر، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، تهران: انتشارات
موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372.
24- سینگر، هانس و دیگران، اشتغال، توزیع درآمد و استراتژی توسعه، ترجمه
عزیز کیاوند، تهران: سازمان برنامه و بودجه، 1369.
25- شفیع آبادی، عبدا..، راهنمایی و مشاوره شغلی و نظریههای انتخاب شغل، تهران:
انتشارات رشد. چاپ سوم، 1369.
26- صرامی، حسین، مشاغل غیر رسمی، بیکاری، نه کاری، ناکاری، اصفهان:
انتشارات جهاد دانشگاهی اصفهان، چاپ اول، 1372.
27- عرب مازار یزدی، علی، اقتصاد سیاه در ایران، تهران: انتشارات موسسه
تحقیقات و توسعه علوم انسانی، چاپ اول، 1384.
28- فیندلی، سلی، برنامهریزی مهاجرت های داخلی، ترجمه عبدالعلی لهسایی
زاده، شیراز: انتشارات: نوید، چاپ اول، 1372.
29- کاستللو، وینسنت فرانسیس، شهرنشینی در خاورمیانه، ترجمه پرویز پیران و
عبدالعلی رضایی، تهران: انتشارات نشر، چاپ اول، 1368.
30- کلانتری، خلیل، پردازش و تحلیل دادهها
در تحقیقات اجتماعی- اقتصادی با استفاده از نرم افزار SPSS، تهران: نشر مهندسین مشاور طرح و منظر، چاپ اول، 1382.
31- گلدتورپ، جی. ای، جامعه شناسی کشورهای جهان سوم، ترجمه جواد طهوریان، مشهد:
انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم، 1373.
32- ممتاز، فریده، جامعه شناسی شهر، تهران: شرکت سهامی انتشار، چاپ اول،
1379.
33- مهر علی زاده، یدالله و چینی پرداز، رحیم، روشهای تجزیه و تحلیل دادههای
آماری و آزمون فرضیه در علوم اجتماعی و مدیریت با نرم افزار SPSS در محیط ویندوز، تهران: نشر آییژ، 1384.
34- میسرا، آر. پی، صنعتی کردن روستا در کشورهای جهان سوم، گاهنامه روستا
و توسعه، شماره اول، ص 98، 1366.
35- وثوقی، منصور، جامعه شناسی روستایی، تهران: انتشارات کیهان، چاپ هفتم،
1377.
1-
Feige | E. L(1990). Defining and Estimating
Underground and Informal Economies: The New Institutional Economics Approach. World Development. 18| 7. 989 – 1002.
2-
Robert| B. ? Informal Economy and Family Strategies ? | In Ternational of Urban and Regional Research | No
18 |(1994).
3-
Chant | S. Informal Sector Activity In the Third World | Applied geography | London | Routledge |(1999).
4-
ET Wilson P. A. (1933)| the professions| Oxford|
Clarendon press.