سوئیچ
های LAN چگونه کار میکنند؟
ترجمه و تدوین : هومن سلیمانی آشتیانی
تهیه شده در :
مرکز SC2 تهران
اداره
کل مهندسی عملیات سوئیچ
معاونت
نگهداری و مدیریت شبکه
پاییز
85
مقدمه :
این
مقاله مشتمل بر مفهوم کلی چگونگی کارکرد سوئیچ های LAN و عمومی ترین خصوصیات موجود در یک سوئیچ LAN می باشد. همچنین تفاوتهای موجود میان مفاهیمی از قبیل پل بندی[1]، سوئیچینگ و مسیریابی[2] را نیز دربرمی گیرد. البته مطالب موجود در
این مقاله که از سوی Cisco ارائه گردیده است، کلی و
عمومی بوده و راجع به هیچیک از محصولات این شرکت و خصوصیات ساختاری سوئیچ های سرعت
دهنده LAN آن نمی باشد. لذا جهت بررسی و مطالعه مطالب
فوق، احتیاج به پیش نیاز مطالعاتی خاصی نیست.
از
سوی دیگر این مقاله محدود به نسخه های سخت افزاری و نرم افزاری ویژه ای نبوده و
اطلاعات حاضر در آن از وسائل موجود در یک محیط آزمایشگاهی معین بدست آمده است.
بایستی توجه داشت که تمامی وسائل استفاده شده با یک ساختار پیش فرض[3] راه اندازی شده اند. بنابراین
در صورتی که روی یک شبکه زنده کار می کنید، حتما از تاثیر هر فرمان یا Command قبل از بکار بردن آن اطلاع حاصل نمائید.
سوئیچ
ها و شبکه ها :
یک شبکه نوعی شامل نودها
یا گره ها (کامپیوترها)، یک واسطه یا وسیله ارتباطی (سیم یا بدون سیم) و تجهیزات
خاص شبکه از قبیل مسیریابها و hub ها می باشد. در مورد شبکه
اینترنت، تمامی این قطعات در حال کار با یکدیگر، امکان فرستادن اطلاعات از سوی
کامپیوتر شما به کامپیوتری دیگر که می تواند در آن سوی دنیا وجود داشته باشد را
ایجاد می کند.
سوئیچ
ها، بخش اساسی و پایه ای در اکثر شبکه ها می باشند که امکان فرستادن اطلاعات به
صورت همزمان را برای چندین کاربر از طریق یک شبکه و بدون به تاخیر انداختن یکدیگر،
فراهم می سازند. همانگونه که مسیریابها به شبکه های متفاوت اجازه ارتباط با یکدیگر
را می دهند، سوئیچ ها نیز به نودهای مختلف (یک نقطه اتصال شبکه، عموما یک
کامپیوتر) در یک شبکه، اجازه برقراری ارتباط مستقیم با یکدیگر به روشی کارا و
هموار را خواهند داد.
برای سوئیچ ها و شبکه
ها، انواع بسیار مختلف و متنوعی وجود دارند. سوئیچ هایی که برای هر نود در شبکه
داخلی یک شرکت، اتصالی مجزا فراهم می کنند را سوئیچ های LAN می نامند. اساسا، یک سوئیچ LAN یکسری شبکه های پایدار که شامل تنها دو وسیله در حال ارتباط با
یکدیگر در آن لحظه خاص هستند را ایجاد می نماید.
[1] Bridging
[2] Routing
[3] default
برای
سوئیچ ها و شبکه ها، انواع بسیار مختلف و متنوعی وجود دارند. سوئیچ هایی که برای
هر نود در شبکه داخلی یک شرکت، اتصالی مجزا فراهم می کنند را سوئیچ های LAN می نامند. اساسا، یک سوئیچ LAN یکسری شبکه های پایدار که شامل تنها دو وسیله در حال ارتباط با
یکدیگر در آن لحظه خاص هستند را ایجاد می نماید.
در
این مقاله، روی شبکه های Ethernet با بهره گیری از سوئیچ های LAN متمرکز خواهیم شد. همچنین مطالبی از قبیل اینکه "یک سوئیچ LAN چیست" و "پل بندی شفاف چگونه کار می کند" را
خواهید آموخت. از سوی دیگر با مفاهیمی همچون VLAN
ها، trunking و Spanning trees آشنا خواهید شد.
اضافه نمودن سوئیچ ها
:
در اکثر شبکه های اصلی
امروزی، نودها به سادگی از طریق hub ها به یکدیگر وصل می شوند. با
رشد یک شبکه، مشکلاتی به صورت بالقوه در این ساختار وجود خواهند داشت که عبارتند
از :
· مقیاس پذیری[1]: وجود پهنای باند اشتراکی محدود در یک شبکه دارای hub ، امکان توسعه و رشد عمده شبکه بدون از دست دادن بخشی از کارایی
آن را مشکل می سازد. کاربردها و درخواست های امروزی در مقایسه با قبل، نیاز به
پهنای باند بیشتری دارند. در اغلب موارد، به منظور تطبیق یافتن با رشد و توسعه،
بایستی کل یک شبکه به طور متناوب مجددا طراحی شود.
· تاخیر زمانی[2]: مقدار زمانی که طول می کشد تا یک packet به مقصدش برسد. از آنجائیکه در یک شبکه
دارای hub ، هر نود مجبور است برای انجام انتقال و به
منظور جلوگیری از تصادم، منتظر یک فرصت بماند، لذا هنگام اضافه نمودن نودهای
بیشتر، فاکتور Latency می تواند به طور عمده افزایش
یابد. یا چنانچه شخصی در حال فرستادن فایلی با حجم زیاد از طریق شبکه باشد، در این
صورت تمامی نودهای دیگر مجبور به منتظر ماندن جهت یک فرصت برای ارسال packet های خودشان خواهند بود. احتمالا قبلا شما با
این مشکل در کار خود برخورد کرده اید. به این معنی که مثلا شما سعی در دسترسی به
یک سرور یا شبکه اینترنت داشته اید و ناگهان همه چیز به تعویق افتاده و سرعت
دسترسی کاهش می یابد.
· نقص شبکه[3]: در یک شبکه نوعی، یک دستگاه متصل به hub می تواند با توجه به تنظیمات اشتباه سرعت ( مثلا Mbps 100 در یک hub با سرعت Mbps 10 ) و یا انتشارات بیش از حد، برای سایر دستگاههای متصل به hub ایجاد اشکال نماید.
[1] Scalability
[2] Latency
[3] Network
Failure
برخوردها یا تصادم[1]: شبکه اترنت برای ارتباط روی شبکه از فرآیندی بنام CSMA/CD [2] بهره می جوید. تحت فرآیند فوق، یک نود تا زمانی که شبکه خالی از
ترافیک نباشد، هیچ بسته ای را ارسال نخواهد کرد. چنانچه دو نود به طور همزمان بسته
هایشان را بفرستند، یک تصادم اتفاق افتاده و بسته ها گم خواهند شد (از بین خواهند
رفت).سپس هر دو نود مذکور، یک مقدار زمانی به صورت random منتظر مانده و مجددا بسته ها را ارسال می
کنند. هر قسمتی از شبکه که در آن امکان مانع شدن و برخورد بسته ها با یکدیگر از
سوی دو یا تعداد بیشتری نود وجود داشته باشد، به عنوان بخشی از همان ناحیه تصادم[3] در نظر گرفته می شود. یک شبکه با تعداد زیاد نود در همان
بخش، اغلب تعداد بسیاری تصادم و لذا ناحیه تصادم وسیع و بزرگی خواهد داشت.
در
حالیکه hub ها روشی ساده برای افزایش
مقیاس و کاهش فاصله ای که packet ها باید برای رسیدن از یک نود
به نودهای دیگر بپیمایند را ارائه می دهند، ولی شبکه اصلی و حقیقی را به قسمتهای
مجزا تفکیک نمی کنند. در این مرحله است که سوئیچها به کار می آیند.
در
شکل زیر، فرض نمائید هر وسیله نقلیه یک بسته دیتا بوده که منتظر فرصتی مناسب جهت
طی نمودن ادامه مسیرش می باشد.
یک hub را می توان شبیه به یک تقاطع چهارراه که در آن هر وسیله مجبور به
توقف است، دانست. چنانچه بیش از یک وسیله نقلیه به طور همزمان به تقاطع برسند، تا
زمان رسیدن نوبتشان برای ادامه مسیر، مجبور به منتظر ماندن خواهند بود. درحالیکه
یک سوئیچ همانند یک تقاطع چهارراه اتوبانی (اصطلاحا شبدری[1]) می باشد که هر وسیله نقلیه
می تواند یک مسیر خروجی برای رسیدن به مقصد خود بدون مجبور بودن به توقف و انتظار
برای رفع ترافیک های دیگر، انتخاب نماید. اکنون درنظر بگیرید که مدل فوق با دهها و
یا صد جاده متقاطع در یک نقطه تنها چگونه خواهد بود. اگر هر وسیله نقلیه قبل از
ادامه مسیر خود مجبور به چک نمودن تمامی راههای دیگر باشد، میزان زمان انتظار و
احتمال تصادم به طور عمده افزایش می یابد. اما چنانچه شما در این حالت قادر به
گرفتن یک مسیر خروجی در میان هر یک از آن راهها به عنوان راه منتخب خود باشید، آیا
شگفت انگیز نخواهد بود؟ این امر دقیقا همان عملی است که یک سوئیچ برای ترافیک شبکه
انجام می دهد.
تفاوت
اساسی میان یک hub و یک سوئیچ آن است که تمامی
نودهای متصل به یک hub پهنای باند موجود را میان
خودشان به اشتراک می گذارند و این درحالیست که یک وسیله متصل به پورت سوئیچ تمامی
پهنای باند موجود را به خود اختصاص می دهد. به عنوان مثال، چنانچه 10 نود در یک
شبکه Mbps10 از طریق hub با یکدیگر در ارتباط باشند، در این صورت اگر نودهای متصل به hub بخواهند با هم ارتباط برقرار نمایند، ممکن است بخشی از مقدار Mbps10 به هر نود اختصاص یابد. ولی با بهره گیری از یک سوئیچ، هر نود
توانایی برقراری ارتباط با دراختیار داشتن تمامی Mbps10 را داراست. مساله فوق را می توان با همان مثال جاده درنظر گرفت.
اگر تمامی ترافیک به سمت یک تقاطع مشترک هدایت شود، در این صورت بایستی ترافیک
تقاطع میان هر وسیله به اشتراک درآید و یا تقسیم شود.اما یک چهارراه اتوبانی
(شبدری) به ترافیک این اجازه را می دهد تا در سرعت کامل از یک جاده به جاده بعدی
ادامه یابد.
در
یک شبکه کاملا سوئیچ شده، سوئیچها جایگزین تمامی hub های یک شبکه اترنت با یک بخش اختصاص یافته برای هر نود شده اند.
این بخش ها[2] به یک سوئیچ که قسمت های اختصاص یافته چندگانه (بعضی اوقات تا
صدها) را پشتیبانی می نماید، وصل می شوند. از آنجائیکه تنها تجهیزات در هر بخش،
سوئیچ و نود هستند، هر انتقال قبل از آنکه به نود دیگر برسد، توسط سوئیچ برداشته
شده و بعد از آن سوئیچ، فریم موجود را به بخش مناسب ارسال می کند. چون هر بخش فقط
شامل یک نود تنها می باشد، لذا فریم موجود فقط به گیرنده مورد نظر می رسد. این امر
امکان برقراری تعداد زیادی مکالمه به صورت همزمان را در یک شبکه سوئیچ شده فراهم
می سازد.
[1] Clover leaf
[2] segments
segments
[1] full duplex
سوئیچینگ در یک شبکه
امکان برقراری اترنت دوطرفه[1] را ایجاد می نماید. درحالیکه قبل از بهره گیری از سوئیچینگ، اترنت
به صورت یک طرفه[2] بود. بدین معنی که تنها یک وسیله در شبکه می توانست در یک زمان
معین، اطلاعات را ارسال نماید. در یک شبکه کاملا سوئیچ شده، نودها فقط با سوئیچ
ارتباط داشته و هرگز مستقیما به یکدیگر متصل نمی شوند. در همان مثال جاده، ارتباط
یک طرفه را می توان شبیه مشکل یک راه یک طرفه تنها از جاده زمانی که بدلیل انجام
کارهای ساختمانی، استفاده از یک راه یک طرفه در جاده دو طرفه ممنوع می شود، دانست.
در این حالت ترافیک سعی بر استفاده از همان راه یک طرفه موجود در دو جهت دارد.
بدین معنی که ترافیک درجریان از یک طرف بایستی تا لحظه ای که ترافیک از جهت مخالف
توقف کند، منتظر بماند. در غیر این صورت وسائل از روبرو به یکدیگر برخورد خواهند
نمود.
شبکه
های سوئیچ شده کامل، از هر دو نوع کابل کشی فیبر نوری و یا زوج سیم بهم تابیده
استفاده نموده که هر یک برای ارسال و دریافت اطلاعات، رساناهای مجزا بکار می برند.
در چنین محیطی، از آنجائیکه نودها تنها وسائلی هستند که می توانند به سوئیچ دسترسی
داشته باشند، لذا نودهای اترنت می توانند از فرآیند تشخیص تصادم[3] چشم پوشی نموده و هر زمان به
دلخواه اطلاعات خود را ارسال نمایند. به عبارت دیگر، جریان ترافیک در هر جهت،
مسیری مخصوص به خود دارد. این خصوصیت به نودها اجازه می دهد تا در همان لحظه ای که
سوئیچ اطلاعاتی را به نودها ارسال می کند، آنها نیز بتوانند اطلاعاتشان را به
سوئیچ انتقال دهند. به این ترتیب محیطی عاری از تصادم[4] ایجاد می گردد. از سوی دیگر انتقال و ارسال دو جهته می تواند به
طور موثری سرعت ظاهری شبکه را زمانی که دو نود در حال تبادل اطلاعات هستند، دو
برابر کند. به عنوان مثال، اگر سرعت شبکهMbps10
باشد، در این صورت هر نود می تواند به طور همزمان با سرعت Mbps10 اطلاعات را ارسال نماید.
[1] full duplex
[2] half duplex
[3] Collision detection
[4] Collision free
اغلب
شبکه ها به خاطر هزینه هایی که جایگزین کردن سوئیچها به جای تمامی hubها در پی دارد، به طور کامل سوئیچ شده نیستند. در عوض، با بکاربردن ترکیبی
از سوئیچها و hubها، شبکه ای با بازده
بالا و هزینه مناسب ایجاد می کنند. به عنوان مثال، شرکتی ممکن است دارای یک سری hub باشد که هر hub کامپیوترهای موجود در هر بخش
را بهم متصل نموده و درمجموع یک سوئیچ تمامی hubهای مربوط به بخش های مختلف را به یکدیگر مرتبط می سازد.
فن آوری های سوئیچینگ
:
شما می توانید دریابید
که یک سوئیچ اساسا قابلیت تغییر مسیری را که نودها از طریق آن می توانند با یکدیگر
ارتباط برقرار نمایند، داراست. ممکن است این سوال برای شما مطرح شود که چه چیزی یک سوئیچ را از یک router متفاوت می سازد؟ سوئیچها معمولا در لایه دوم
(Data یاData link) از مدل مرجع OSI با بکاربردن آدرسهای MAC کار می کنند، در حالیکه مسیریابها یا همان router ها در لایه سوم (شبکه یا Network) با آدرسهای لایه 3 (IP ، IPX و یا Apple talk بسته به مواردی که پروتکلهای لایه 3 در
آنهابکاربرده می شوند) فعالیت می نمایند.الگوریتمی را که سوئیچها به منظور تصمیم
گرفتن برای چگونگی ارسال بسته ها بکار می برند با الگوریتم های مورد استفاده توسط router ها برای فرستادن بسته ها، متفاوت می باشد.
یکی از تفاوتهای موجود در الگوریتم های میان سوئیچها و router ها آن است که broad ها چگونه اداره و انجام می شوند. در هر شبکه
ای، مفهوم یک بسته broad
برای قابلیت کارکرد آن شبکه، حیاتی می باشد. هر زمان که وسیله ای در شبکه احتیاج
به فرستادن اطلاعات دارد اما نمی داند که آنرا برای چه کسی باید بفرستد، یک broad ارسال می نماید. به عنوان مثال هر وقت که یک
کامپیوتر جدید یا وسیله ای دیگر به شبکه اضافه می گردد، یک بسته broad به منظور اعلام نمودن حضورش ارسال می نماید.
نودهای دیگر (از قبیل یک سرور domain) می توانند کامپیوتر فوق را
به browser list خود (چیزی شبیه یک دایرکتری
آدرس) اضافه نمایند و با آن کامپیوتر از همان نقطه فعال شدن، بطور مستقیم ارتباط
برقرار کنند. broad ها هنگامی که یک وسیله نیاز
به ایجاد اعلان به سایر شبکه دارد و یا اینکه آن وسیله مطمئن نیست چه کسی باید
گیرنده اطلاعات باشد، بکار برده می شوند.
مدل مرجع OSI شامل 7 لایه بوده که از سیم (Physical) تا نرم افزار (Application) را ایجاد می نماید.
یک
hub یا یک سوئیچ، بسته های broad دریافتی را به تمامی سگمنت های دیگر در حوزه انتشار[1] عبور خواهند داد در حالیکه یک router اینگونه عمل نمی نماید. مجددا همان مثال تقاطع چهارراه را درنظر
بگیرید. در آن مثال، تمام ترافیک بدون توجه به جایی که در حال رفتن بود، از تقاطع
عبور کرد. اکنون فرض کنید که این تقاطع در یک مرز بین المللی قرار داشته باشد. به منظور عبور کردن از تقاطع، بایستی
یک گارد مرزی با آدرس معینی که در حال رفتن به آن هستید را فراهم آورید. چنانچه
شما مقصد مشخصی نداشته باشید، دراین صورت گارد اجازه عبور را به شما نخواهد داد.
عملکرد یک router مانند مثال فوق می باشد. بدون
داشتن آدرس مشخص وسیله دیگر، اجازه رد شدن بسته دیتا را نخواهد داد. این ویژگی
برای جدانگه داشتن شبکه ها از یکدیگر، مناسب بوده اما زمانی که شما می خواهید میان
قسمت های مختلف در یک شبکه ارتباط برقرار کنید، چندان خوب به نظر نمی رسد. اینجاست
که سوئیچ ها بکار می آیند.
عملکرد
سوئیچهای LAN ، مبتنی بر سوئیچینگ بسته ای[2] می باشد. سوئیچ میان دو بخش یا سگمنت، یک ارتباط تا حدی که بسته های صحیح ارسال
گردند، برقرار می نماید. بسته های ورودی(قسمتی از یک فریم اترنت) در محل حافظه موقت(بافر)
ذخیره می شوند. آدرس MAC موجود در header فریم خوانده شده و سپس با لیست آدرسها که در
جدول نظاره[3] سوئیچ نگهداری می شوند، مقایسه می گردد. در یک شبکه محلی مبتنی بر
اترنت، یک فریم اترنت مشتمل بر یک بسته نرمال به عنوان pay load آن فریم همراه با یک header مشخص که دارای اطلاعات آدرس MAC برای منبع و مقصد بسته است، می باشد.
سوئیچهای
مبتنی بر بسته، یکی از سه روش زیر را برای مسیریابی ترافیک به کار می برند:
· برشی (cut – through)
· ذخیره و ارسال (store and forward)
· بدون تکه (Fragment free)
درسوئیچهای cut-through به محض اینکه یک بسته توسط سوئیچ تشخیص داده شده و
آشکار می گردد، آدرس MAC را می خوانند. بعد از ذخیره
نمودن شش بایت که اطلاعات آدرس را تشکیل می دهند، حتی چنانچه باقیمانده بسته در
حال رسیدن به سوئیچ باشد، فورا شروع به ارسال بسته به نود مقصد می نمایند.
سوئیچی
که روش store &
forward
را بکار می برد، تمامی بسته را در بافری ذخیره نموده و آنرا از لحاظ خطاهای CRC
[4]
یا دیگر مشکلات چک می
نماید. اگر بسته خطایی داشته باشد، دور انداخته می شود. درغیراین صورت،
[1] Broad
domain
[2] Packet-switching
[3] Lookup table
[4] Cyclic
Redundancy Check
سوئیچ
آدرس MAC را پیدا نموده و بسته را به نود مقصد می
فرستد. سوئیچهای زیادی دو روش فوق را با هم ترکیب می کنند. بدین ترتیب که تا لحظه
ایجاد نشدن یک خطای مهم، از روش cut-through استفاده نموده و با آمدن خطا
به روش store &
Forward
عمل می نمایند. از آنجائیکه در روش cut-through هیچگونه تصحیح خطایی صورت نمی
گیرد، سوئیچهای اندکی تنها آنرا بکار می برند.
روش
دیگر که چندان معمول نمی باشد، Fragment-free است. این روش مانند روش cut-through بوده با این تفاوت که 64 بایت اولیه بسته
قبل از ارسال آن، ذخیره می شود. علت این امر آنست که اکثر خطاها و تمام برخوردها
یا collisions در طول 64 بایت اولیه یک بسته
اتفاق می افتد.
سوئیچهای
LAN در طراحی فیزیکی شان متفاوت هستند. به طور متداول، سه ساختار
عمومی در آنها وجود دارد:
· حافظه اشتراکی[1]: این سوئیچها تمامی بسته های
ورودی را در یک بافر حافظه مشترک که توسط تمام پورت های سوئیچ (اتصالات ورودی و
خروجی) به اشتراک گذاشته شده، ذخیره می نمایند. سپس آنها را به پورت صحیح برای نود
مقصد ارسال می کنند.
· ماتریسی[2]: این نوع سوئیچ دارای یکسری
اتصالات مشبک داخلی یا internal
grid
با پورتهای متقاطع ورودی و خروجی می باشد. زمانی که بسته ای در یک پورت ورودی
تشخیص داده می شود، آدرس MAC آن با مقادیر جدول نظاره یا look up به منظور یافتن پورت خروجی مناسب مقایسه
شده، سپس سوئیچ در شبکه داخلی خود و در محلی که دو پورت مذکور با هم تلاقی می
کنند، یک اتصال ایجاد می نماید.
· ساختار خطی[3]: در این حالت به جای داشتن یک
شبکه، یک مسیر انتقال داخلی (باس مشترک) توسط تمامی پورت ها و با بکاربردن تکنیک
دسترسی چندگانه با تقسیم زمانی (TDMA [4]) به اشتراک گذاشته می شود. سوئیچی که با این ساختار طراحی شده،
دارای یک بافر حافظه اختصاص یافته برای هر پورت و یک مدار مجتمع معین کاربردی (ASIC
[5]) به منظور کنترل کردن دسترسی به باس داخلی می باشد.
پل
بندی شفاف[6] :
اکثر سوئیچهای LAN اترنت، به منظور ایجاد جداول Look up آدرسشان از سیستمی به نام پل بندی شفاف
استفاده می نمایند. پل بندی شفاف، فن آوریی است که به یک سوئیچ اجازه داده تا هر
چیزی را که راجع به
[1] Shared-memory
[2] Matrix
[3] Bus-architecture
[4] Time Division
Multi Access
[5] Application
Specific Integrated Circuit
[6] Transparent
Bridging
[7] Learning
[8] Flooding
[9] Filtering
[10] Forwarding
[11] Aging
موقعیت نودها در شبکه
نیاز به دانستن دارد، بدون آنکه مدیر شبکه مجبور به انجام دادن کاری باشد، درک کرده
و بیاموزد. پل بندی شفاف شامل 5 مرحله می باشد:
· آموختن[7]
· غرقه سازی[8]
· جداسازی[9]
· ارسال[10]
· کهنگی[11]
پل
بندی شفاف چگونه کار می کند ؟
· سوئیچ به شبکه افزوده
شده و بخشها یا سگمنتهای متنوع و مختلف به پورتهای سوئیچ متصل می گردند.
· یک کامپیوتر (نود A) در بخش اول (سگمنت A) دیتا را به یک کامپیوتر (نود
B) در بخش دیگری (سگمنت C)
می فرستد.
· سوئیچ، اولین بسته یا
packet دیتا را از نود A گرفته، آدرس MAC را خوانده و آنرا در جدول look up برای بخش A ذخیره می نماید. اکنون هر زمان که یک بسته به نود A آدرس دهی می شود، سوئیچ می داند که کجا نود A را جستجو و پیدا نماید. این
فرآیند، Learning نامیده می شود.
Flooding
Learning
Filtering1
Forwarding
· از آنجائیکه سوئیچ نمی
داند نود B در کجا قرار دارد، لذا بسته
را به تمامی بخشها بجز بخشی که بسته از آن رسیده (سگمنت A) ارسال می کند. هنگامیکه سوئیچ، یک بسته را به منظور پیدا نمودن یک
نود خاص، به تمامی بخشها می فرستد، فرآیند فوق Flooding نامیده می شود.
· نود B بسته را گرفته و یک بسته به نود A به منظور تصدیق پس می فرستد.
· بسته حاصل از نود B به سوئیچ رسیده و اکنون سوئیچ قادر به اضافه نمودن آدرس MAC مربوط به نود B در جدول look up برای سگمنت C می باشد. از آنجائیکه سوئیچ از قبل آدرس نود A را می داند، بسته را مستقیما به نود A ارسال می کند. چون نود A
در بخش یا سگمنت متفاوت نسبت به نود B قرار دارد، سوئیچ بایستی دو
سگمنت را برای فرستادن بسته بهم متصل نماید. این مرحله به عنوان Forwarding شناخته می شود.
· بسته بعدی از نود A به نود B به سوئیچ رسیده، اکنون سوئیچ
آدرس نود B را نیز در اختیار داشته و
بنابراین بسته را مستقیما به نود B ارسال می کند.
· نود C ، اطلاعاتی را برای نود A
به سمت سوئیچ می فرستد. سوئیچ آدرس MAC برای نود C را درنظر گرفته و آنرا به جدول look up برای سگمنت A ، اضافه می نماید. این در حالی است که سوئیچ از قبل آدرس نود A را داشته و تعیین می نماید که هر دو نود در یک سگمنت قرار دارند.
بنابراین، سوئیچ نیازی به متصل نمودن سگمنت A به سگمنت دیگر به منظور عبور دیتا از نود C به نود A نخواهد داشت. لذا، سوئیچ از
حرکت بسته ها میان نودهای موجود در یک سگمنت چشم پوشی خواهد کرد. به این حالت، Filtering می گویند.
· مراحل Learning و Flooding تا زمانی که سوئیچ، نودها را به جدول look up اضافه می نماید، ادامه می یابد. اکثر
سوئیچها حافظه زیادی برای نگهداری و ذخیره جداول look up داشته، اما به منظور جلوگیری از تلف شدن
زمان در اثر جستجو میان آدرس های قدیمی و کهنه، اطلاعات قدیمی تر را از بین می
برند. به منظور بهینه نمودن استفاده از فضای این حافظه، سوئیچها از تکنیکی به نام Aging استفاده می نمایند.. اساسا، زمانی که یک ورودی برای یک نود به
جدول look up اضافه می گردد، به آن یک نشان
زمانی[1] اختصاص می یابد. هر وقت
بسته ای از یک نود دریافت می شود، نشان زمانی آن می گردد. از سوی دیگر
سوئیچ دارای یک تایمر مخصوص کاربر بوده که ورودی مربوط به یک نود بدون فعالیت را
بعد از مدت زمانی خاصی، پاک می کند. این امر، منابع باارزش حافظه را برای دیگر
ورودیها آزاد می نماید. همانطور که مشاهده می کنید، پل بندی شفاف یک روش مهم و
اصولا بدون نیاز به عملیات نگهداری جهت اضافه نمودن تمامی اطلاعات که یک سوئیچ
برای انجام کارش به آنها محتاج است، می باشد.
[1] Time stamp
در
مثال ما، دو نود در یک سگمنت به صورت مشترک هستند. در یک شبکه سوئیچ شده LAN ایده ال، هر نود یک سگمنت مخصوص به خودش خواهد داشت. این ویژگی،
امکان برخوردها یا collisions و نیاز به Filtering را از بین خواهد برد. توجه نمائید زمانی که
یک نود در سگمنت A در حال ارتباط با نود دیگری
در سگمنت B با سرعت Mbps10 می باشد، یک نود در سگمنت C نیز می تواند با نودی در سگمنت B با سرعت Mbps10 ارتباط برقرار نماید.
افزونگی[2] و طوفانهای انتشار[3] :
تا چندی پیش هنگامیکه
درباره شبکه های خطی (bus) و حلقوی (ring) صحبت می کردیم، موضوع حائز اهمیت، امکان ایجاد یک نقطه تنهای
شکست یا نقص بود. در یک شبکه ستاره ای (star)
یا خطی ستاره ای (star bus) نقطه ای که بیشترین قابلیت را برای از کار
انداختن کل شبکه یا قسمتی از آن داراست، سوئیچ یا hub می باشد.
در
مثال فوق، چنانچه سوئیچ A یا C از کار بیفتد، نودهای متصل به آن سوئیچ نیز تحت تاثیر قرار گرفته،
اما نودهای موجود در دو سوئیچ دیگر می توانند هنوز با هم ارتباط برقرار نمایند.
درحالیکه اگر سوئیچ B خراب شود، کل شبکه از کار
خواهد افتاد. اگر سگمنت دیگری که سوئیچ های A و C را بهم متصل می نماید، به
شبکه مان اضافه نمائیم، چه اتفاقی رخ می دهد؟
Redundancy
[1] Broad storms
با
این روش چنانچه هر یک از سوئیچها خراب شود، شبکه به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
این امر ایجاد افزونگی نموده و به میزان موثری وجود نقطه تنهای شکست را از بین می
برد.
اکنون
با مشکل جدیدی مواجه هستیم. در قسمت قبلی، راجع به نحوه آشنایی سوئیچها و درک آنها
از محلی که نودها واقع شده اند، مطلع شدید. با وجود تمامی سوئیچهایی که اکنون در
یک حلقه به یکدیگر متصل می باشند، یک بسته از یک نود می تواند از دو سگمنت مختلف
به یک سوئیچ دسترسی یابد. به عنوان مثال، فرض نمائید که نود B به سوئیچ A متصل شده و نیاز به ارتباط با
نود A واقع در سگمنت B دارد. از آنجائیکه سوئیچ A
، هویت نود A را نمی داند، لذا بسته خود را
در تمامی مسیرها منتشر می کند (Flood).
بسته از طریق سگمنت A یا سگمنت C به سمت دو سوئیچ دیگر (B و C) حرکت می نماید. سوئیچ B ، نود B را به جدول look up خود که برای سگمنت A نگهداری می نماید، اضافه نموده درحالیکه سوئیچ C ، آنرا به جدول look
up
خود برای سگمنت C اضافه می نماید. فرض کنید که
هیچ یک از سوئیچها هنوز آدرس مربوط به نود A
را فرا نگرفته است. در این صورت آنها به منظور جستجو نمودن و یافتن نود A ، با فرستادن بسته، سگمنت B
را اصطلاحا غرق می نمایند (Flood). هر سوئیچ بسته فرستاده شده
توسط سوئیچ دیگر را خواهد گرفت و از آنجائیکه هنوز از هویت نود A مطلع نیست، بسته را مجددا در سگمنت های مربوطه، Flood می کند.سوئیچ A بسته را از هر سگمنت دریافت
خواهد کرد و آنهم مجددا بسته را در سایر سگمنت ها Flood
خواهد نمود.با ارسال، دریافت و ارسال مجدد بسته ها توسط هر سوئیچ، یک طوفان انتشار
به وجود می آیدکه منجر به congestion زیاد در شبکه خواهد شد. (congestion یا ازدحام، وضعیتی است که نیازهای ارتباطی
یا فرآیندها بیشتر از توانایی مستقیم باشد)در اینجاست که برای حل مشکل فوق، مفهوم
زیرین مطرح می شود .....
درخت
پوشا[1] :
به منظور ممانعت از بروز
طوفانهای انتشار و دیگر اثرات جانبی ناخواسته حاصل از ایجاد حلقه، شرکت Digital Equipment پروتکل درخت پوشا (STP
[2]) را که به عنوان مشخصه 802.1d توسط موسسه مهندسین برق و الکترونیک (IEEE) استاندارد شده است، ایجاد کرد. اساسا، یک Spanning tree با بکار بردن الگوریتم درخت پوشا (STA
[3]) ، که حس می کند سوئیچ بیش از یک مسیر برای ارتباط با یک نود
دارد، تعیین می نماید که کدام مسیر بهترین بوده و سایر مسیرها را مسدود می کند.
نکته مهم آن است که تنها در مواردی که مسیر اولیه در دسترس نباشد، می تواند دیگر
مسیرها را انتخاب نماید.
[1] Spanning tree
[2] Spanning Tree
Protocol
[3] Spanning Tree
Algorithm
در
ادامه نحوه کارکرد STP بیان شده است :
· گروهی از ID ها به هر سوئیچ اختصاص می یابد که یکی برای خود سوئیچ و دیگری
برای هر پورت روی سوئیچ می باشد. معرف یا شناسه سوئیچ که BID
[1] نامیده می شود، مشتمل بر 8 بایت بوده و دربرگیرنده یک اولویت پل
(2 بایت) با یکی از آدرسهای MAC سوئیچ (6 بایت)
می باشد. طول هر port ID نیز 16 بیت بوده که 6 بیت آن
برای تنظیمات اولویت و 10 بیت مختص شماره پورت است.
· به هر پورت یک مقدار
ارزش مسیر[2] داده می شود. این ارزش نوعا بر پایه راهنمایی ثبت شده به عنوان
بخشی از 802.1d می باشد. برطبق مشخصه و ویژگی
اصلی، این ارزش برابر Mbps1000 (یک گیگا بیت در ثانیه)
بوده که به وسیله پهنای باند سگمنت متصل شده به پورت تقسیم شده است. بنابراین، یک
ارتباط Mbps10 ارزشی برابر 100 (1000 تقسیم
بر 10) خواهد داشت. به منظور جبران نمودن برای سرعت رو به افزایش شبکه ها بیش از
محدوده گیگا بایت، ارزش استاندارد، اندکی تغییر کرده است.
بایستی توجه داشته باشید که ارزش مسیر می تواند به
جای یکی از مقادیر ارزش استاندارد، یک مقدار قراردادی یا اختیاری باشد که توسط
مدیر شبکه، اختصاص داده شود.
[1] Bridge ID
[2] Path Cost
· هر سوئیچ به منظور
انتخاب نمودن مسیرهای شبکه برای هر سگمنت که بایستی استفاده کند، شروع به یک
فرآیند اکتشاف می نماید. این اطلاعات با بکاربردن فریم های شبکه بخصوص به نام BPDU
[1] میان تمامی سوئیچها به اشتراک گذاشته می شود. اجزای یک BPDU عبارتند از :
ü BID ریشه : همان BID مربوط به Root
Bridge
صحیح می باشد.
ü ارزش مسیر برای Root Bridge : تعیین کننده میزان دوری و نزدیکی Root Bridge است. به عنوان مثال، چنانچه دیتا جهت رسیدن
به Root Bridge ، مجبور به حرکت در طول سه
سگمنت Mbps100 باشد، در این صورت مقدار ارزش برابر با
38 (0+19+19) خواهد بود. سگمنتی که به Root Bridge متصل است، به طور عادی، ارزش مسیری برابر با صفر خواهد داشت.
ü BID فرستنده : BID سوئیچی که BPDU را می فرستد.
ü ID پورت : پورت حقیقی روی سوئیچ
که این BPDU از آن فرستاده شده است.
تمامی سوئیچها با فرستادن دائم BPDU ها به یکدیگر، سعی بر تعیین نمودن بهترین مسیر میان سگمنت های
مختلف می نمایند. زمانیکه سوئیچی از سوی سوئیچ دیگر یک BPDU دریافت می کند که بهتر از آنی است که در حال فرستادن و ارسال آن
برای همان سگمنت می باشد، عمل فرستادن BPDU
خود را به آن سگمنت متوقف خواهد کرد. در عوض BPDU سوئیچ دیگر را به عنوان مرجع ذخیره نموده و آنرا به سگمنت های
فرعی نظیر سگمنت هایی که دور از Root
Bridge
واقع هستند، ارسال می نماید.
· بر اساس نتایج حاصل
از فرآیند BPDU میان سوئیچها، یک Root Bridge انتخاب می گردد. در ابتدا، هر سوئیچی خود را
به عنوان Root Bridge درنظر می گیرد. زمانی که یک
سوئیچ برای اولین بار در شبکه ای فعال می شود، یک BPDU به همراه BID خود به عنوان BID ریشه می فرستد. هنگامیکه سایر سوئیچها، BPDU فوق را دریافت می کنند، BID
آنرا با مقداری که قبلا به عنوان BID ریشه ذخیره نموده اند، مقایسه
می نمایند. چنانچه BID ریشه جدید دارای مقدار کمتری
باشد، آنرا به جای مقدار ذخیره شده از قبل قرار می دهند. اما درصورتی که BID ریشه ذخیره شده از قبل کمتر باشد، یک BPDU با این BID به عنوان BID ریشه به سوئیچ جدید ارسال می گردد. سوئیچ جدید با دریافت BPDU ، متوجه می شود که Root
Bridge
نبوده و BID ریشه در جدولش
را با مقداری که دریافت نموده، جایگزین می نماید. نتیجه آنکه سوئیچ دارای کمترین BID ، به عنوان Root
Bridge
از سوی دیگر سوئیچها انتخاب می شود.
[1] Bridge
Protocol Data Units
[2] Root Ports
· بر اساس موقعیت Root Bridge ، سوئیچهای دیگر تعیین می کنند که کدامیک از
پورت هایشان نسبت به Root
Bridge
، دارای کمترین ارزش مسیر است. این پورتها، پورت های ریشه[2] نامیده شده و هر سوئیچ (غیر
از Root Bridge) بایستی یکی از آنها داشته
باشد.
· سوئیچها تعیین می کنند که کدامیک پورت های تخصیص
داده شده[1] خواهند داشت. یک پورت تخصیص یافته، اتصالی است که جهت فرستادن و
دریافت بسته ها در یک سگمنت خاص به کار می رود. با داشتن تنها یک پورت تخصیص یافته
به ازای هر سگمنت، تمامی مسائل و مشکلات ناشی از ایجاد حلقه از بین می رود.
پورت های تخصیص یافته بر پایه کمترین ارزش مسیر تا Root Bridge برای یک سگمنت انتخاب می گردند. از آنجائیکه
Root Bridge ، دارای ارزش مسیر برابر با صفر می باشد، هر
پورتی روی آن که به سگمنت ها متصل است، یک پورت تخصیص یافته خواهد بود. برای سوئیچ
های دیگر، ارزش مسیر برای یک سگمنت معین مقایسه می شود. چنانچه تعیین گردد که یک
پورت دارای ارزش مسیر کمتر است، در این صورت آن پورت، پورت تخصیص یافته برای آن
سگمنت می باشد. اگر دو یا چند پورت ارزش مسیر یکسان داشته باشند، سوئیچ با کمترین BID انتخاب خواهد شد.
· هنگامیکه پورت تخصیص
یافته برای یک سگمنت شبکه انتخاب شده است، هر پورت دیگر متصل به آن سگمنت، پورت
غیر تخصیص یافته[2] می باشد. این پورت ها مانع از اشغال آن مسیر توسط ترافیک شبکه شده
و لذا ترافیک تنها از طریق پورت اختصاص یافته می تواند به آن سگمنت دسترسی داشته
باشد.
هر
سوئیچ دارای یک جدول شامل BPDU ها می باشد که به طور مداوم،
به روز رسانی می شود. به این ترتیب، شبکه به عنوان یک درخت پوشای منفرد با Root Bridge در نقش مسیر اصلی و تمامی سوئچهای دیگر در
نقش شاخه های آن، پیکربندی می گردد. هر سوئیچ با Root Bridge از طریق پورت های ریشه و با هر سگمنت از
طریق پورت های اختصاص یافته به منظور ایجاد و نگهداری یک شبکه بدون حلقه، ارتباط
می یابد. در مواردی که عملکرد Root
Bridge
دچار نقص شده و یا دارای مشکلات شبکه ای می شود، STP به دیگر سوئیچها این اجازه را می دهد تا بلافاصله شبکه را با
سوئیچ دیگری که به عنوان Root
Bridge
عمل می نماید، مجدا پیکربندی کند. این فرآیند شگفت انگیز، امکان داشتن یک شبکه
پیچیده را به یک شرکت داده که در عین داشتن قدرت تحمل بالا در برابر نقایص،
نگهداری آن نیز نسبتا ساده خواهد بود.
[1] Root Ports
[1] Designated Ports
[1]
Non-Designated Port
مسیریاب
ها[3] و سوئیچینگ لایه سوم :
درحالیکه
اکثر سوئیچ ها در لایه دیتا (لایه دوم) از مدل مرجع OSI فعالیت می نمایند، بعضی از آنها خصوصیات یک مسیریاب را در هم
آمیخته و همچنین می توانند در لایه شبکه (لایه سوم) نیز فعالیت کنند. در واقع، یک
سوئیچ لایه سوم بطور باور نکردنی شباهت به یک مسیریاب دارد.
همانند
مسیریابها، سوئیچ های لایه سوم عملا در لایه شبکه فعالیت می کنند.
هنگامیکه یک مسیریاب بسته ای را دریافت می کند، به
آدرس های منبع و مقصد موجود در لایه 3 (لایه شبکه) نگاه کرده تا مسیری که بسته
باید اشغال نماید را تعیین کند. این امر به عنوان عملکرد شبکه ای لایه 3 در نظر
گرفته می شود. یک سوئیچ استاندارد برای تعیین نمودن منبع و مقصد یک بسته یا پاکت،
به آدرس های MAC تکیه می نماید که این حالت به
عنوان عملکرد شبکه ای لایه 2 (دیتا) تلقی می گردد. تفاوت اساسی میان یک مسیریاب و
یک سوئیچ لایه 3 آن است که سوئیچ های لایه 3 جهت عبور دادن دیتا با همان سرعت
سوئیچ های لایه 2 دارای قطعات سخت افزاری بهینه شده هستند. این در حالی است که
هنوز همانند یک مسیریاب برای چگونگی انتقال ترافیک در لایه 3 تصمیم گیری می
نمایند. در محیط LAN ، یک سوئیچ لایه 3 معمولا
سریعتر از یک مسیریاب می باشد چون بر مبنای سوئیچینگ سخت افزاری ساخته شده است. در
حقیقت، تعدادزیادی از سوئیچ های لایه 3 مربوط به Cisco
، مسیریاب هایی هستند که عملکرد سریعتری دارند زیرا بر اساس"سوئیچینگ"سخت
افزار با چیپ های بهبود یافته درون آنها ساخته شده اند.
[1] Routers
الگوی
تطبیق (matching) و فایل کردن یا قراردادن
درون حافظه پنهان (caching) در سوئیچ های لایه 3، مشابه
الگوهای فوق در یک مسیریاب می باشد. هر دوی آنها به منظور تعیین کردن بهترین مسیر،
یک پروتکل مسیریابی و یک جدول مسیریابی را بکار می برند. بهرحال، سوئیچ لایه 3
قابلیت برنامه نویسی مجدد سخت افزار به صورت دینامیکی با توجه به اطلاعات صحیح
مسیریابی لایه 3 را داراست. این همان خصوصیتی است که اجازه پردازش بسیار سریعتر
بسته ها را می دهد. در سوئیچ های لایه 3 مانند سوئیچ سرعت دهنده Cisco 6000 ، اطلاعات دریافتی از پروتکل های مسیریابی،
برای نمودن جداول Caching سخت افزاری استفاده می شود. سوئیچ 6000 به دلیل داشتن کارت های WAN ، روشی عالی برای اتصال به شبکه اینترنت می باشد. اما مسیریاب های
ساده در اندازه های متنوع معمولا جهت اتصال به اینترنت بر مبنای جریان ترافیک و
هزینه و بودجه مناسب هستند. نکته مهمی که باید مد نظر داشت آنکه وجود مسیریابها
هنگام ایجاد ارتباط میان دو VLAN الزامی است.
VLAN
s
[1] :
در راستای رشد شبکه
ها از لحاظ اندازه و پیچیدگی، بسیاری از شرکت ها به منظور مهیا نمودن روشهایی برای
سازماندهی منطقی این رشد، به شبکه های محلی مجازی (VLAN) روی آورده اند. اساسا، یک VLAN مجموعه ای از نودها بوده که در یک حوزه انتشار[2] مبتنی بر چیزی خارج از موقعیت
فیزیکی، گرد هم آمده اند. قبلا راجع به انتشارات و اینکه چگونه یک مسیریاب همراه
با انتشارات عبور نمی نماید، مطالبی را آموختید. یک حوزه انتشار شامل شبکه (یا
بخشی از یک شبکه) می باشد که بسته منتشر شده را از هر نود موجود در آن شبکه دریافت
خواهد کرد. در یک شبکه نوعی، هر چیزی در همان قسمت مسیریاب، تمام بخش همان حوزه
انتشار است. سوئیچی که اکنون VLAN ها را در آن اجرا نموده اید،
همانند یک مسیریاب دارای حوزه های انتشار چندگانه می باشد. اما هنوز به منظور
تعیین مسیر از یک VLAN به سایرین، نیاز به یک
مسیریاب می باشد. زیرا سوئیچ نمی تواند خودش این کار را انجام دهد.
در
زیر تعدادی دلایل مشترک برای امکان وجود VLAN
ها در یک شرکت آمده است :
· امنیت : سیستم های مجزا
با دیتای حساس از باقیمانده شبکه، امکان دسترسی افراد به اطلاعاتی که مجاز به
مشاهده آنها نیستند را کاهش می دهد.
· پروژه ها و کاربردهای
خاص : اداره نمودن یک پروژه و یا کارکردن با یک درخواست و کاربرد ویژه توسط بهره گیری
از VLAN که تمامی نودهای موردنیاز را گردهم جمع می
نماید، می تواند به سهولت انجام شود.
· اجرا و پهنای باند :
تحت نظر داشتن با دقت مورد استفاده شبکه، به مدیر شبکه اجازه ایجاد نمودن VLAN ها را داده که منجر به کاهش تعداد مسیریاب ها و افزایش پهنای باند
ظاهری برای کاربران شبکه خواهد شد.
[1] Virtual Local
Area Networks
[2] Broad
domain
· جریان انتشارات و
ترافیک : از آنجائیکه یک اصل اساسی در VLAN
عدم عبور دادن ترافیک منتشر شده به نودهایی که جزء آن VLAN نیستند، می باشد لذا به طور اتوماتیک باعث کاهش انتشارات خواهد
گردید. لیست های دسترسی[1] روشی را برای مدیر شبکه جهت کنترل نمودن اینکه چه کسی چه ترافیکی
در شبکه را مشاهده می کند، فراهم می آورد. یک لیست دسترسی، جدولی است که توسط مدیر
شبکه ایجاد شده و در آن آدرس هایی که به آن شبکه دسترسی دارند، لیست می گردند.
· انواع بخش ها یا شغل
های خاص : شرکت ها ممکن است بخواهند VLAN ها را برای بخش هایی که جزء
کاربران سنگین شبکه محسوب می گردند (مانند بخش مالتی مدیا یا مهندسی) ، تنظیم
نمایند و یا یک VLAN را میان بخش هایی که اختصاص
به انواع ویژه ای از کارمندان دارد (نظیر مدیران یا افراد فروش) ، قرار دهند.
شما
می توانید به سادگی با واردشدن (log
in)
به سوئیچ از طریق شبکه تلفن و واردکردن پارامترهایی برای VLAN (اسم، حوزه و مشخصات پورت) ، یک VLAN که اکثر سوئیچ ها را به کار می برد، ایجاد نمائید. بعد از ایجاد
نمودن VLAN ، هر سگمنت شبکه که به پورت های اختصاص
یافته متصل می باشد، بخشی از آن VLAN خواهد بود.
درحالیکه
شما می توانید بیش از یک VLAN در یک سوئیچ داشته باشید،
آنها نمی توانند مستقیما با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند. زیرا اگر می توانستند در
این صورت هدف از داشتن یک VLAN که همانا ایزوله کردن بخشی از
شبکه است، از بین می رفت. به منظور برقراری ارتباط میان VLAN ها نیاز به استفاده از یک مسیریاب می باشد.
VLAN ها می توانند میان سوئیچ های
مختلف گسترش یافته و لذا شما می توانید در هر سوئیچ بیش از یک VLAN داشته باشید. به منظور قادر ساختن VLAN های مختلف در سوئیچ های مختلف جهت برقراری ارتباط از طریق یک لینک
میان سوئیچها، بایستی از فرآیندی به نام trunking استفاده نمود. trunking تکنولوژیی است که به اطلاعات
از VLANهای مختلف اجازه حمل شدن تنها از طریق یک لینک میان سوئیچها را خواهد داد.
پروتکل
ترانکینگ VLAN (VTP) ، پروتکلی است که سوئیچها به منظور برقراری ارتباط میان خودشان
در موارد مربوط به ساختار VLAN به کار می برند.
[1] Access lists
در
تصویر بالا، هر سوئیچ دارای دو VLAN می باشد. در سوئیچ اول، VLAN A و VLAN B از طریق یک پورت (trunked) به مسیریاب و از طریق پورت دیگر به سوئیچ دوم فرستاده می
شوند. VLAN C و VLAN D از سوئیچ دوم به سوئیچ اول ترانک شده و از
همان طریق به مسیریاب فرستاده می شوند. این ترانک قادر به حمل ترافیک از تمامی
چهار VLAN می باشد. همچنین لینک ترانک از سوئیچ اول به
مسیریاب نیز می تواند تمامی چهار VLAN را حمل نماید. در واقع، این
یک اتصال به مسیریاب عملا اجازه ظاهر شدن در تمامی چهار VLAN را به مسیریاب خواهد داد، مانند حالتی که 4 پورت فیزیکی متفاوت
متصل به سوئیچ داشته است.
VLAN ها می توانند با یکدیگر از
طریق اتصال trunking میان دو سوئیچ با بکاربردن
مسیریاب، ارتباط برقرار نمایند. به عنوان مثال، دیتایی از یک کامپیوتر در VLAN A که نیاز به رسیدن به کامپیوتری در VLAN B (یا VLAN C یا VLAN D) دارد، بایستی از سوئیچ به
سمت مسیریاب حرکت کرده و مجددا به سوئیچ برگردد. به خاطر الگوریتم پل بندی شفاف و trunking ، هر دو PC و مسیریاب تصور می کنند که همگی در یک سگمنت فیزیکی واقع هستند.
همانطور
که مشاهده می نمائید، سوئیچ های LAN ، تکنولوژی شگفت انگیزی بوده
که حقیقتا می توانند در سرعت و کیفیت شبکه شما، تفاوت موثری ایجاد نمایند.
منابع :
?
How LAN Switches Work – Cisco
?
Technical Support – Cisco Systems
?
Interworking Technology Overview for Ethernet
?
Tools and Utilities
?
What is . com : switch
بهبود پورتال
پورتال
پرتال
پرتال سازمانی
پورتال سازمانی
پورتال شرکتی
سامانه سازمانی
سامانه شرکتی
پرتال شرکتی
وب سایت شرکتی
وب سایت سازمانی
مدیریت آسان
مدیریت محتوا
مدیریت محتوا بدون دانش فنی
پنل ویژه همکاران
نظرسنجی آنلاین
فیش حقوقی
آپلود فیش حقوقی
مدیریت بیمه
مدیریت خدمات بیمه
خدمات بیمه
بیمه تکمیلی
آموزش
پیشنهادات
انتقادات
مدیریت جلسات
فرم ساز
مدیریت منو
مدیریت محتوا
مدیریت سئو
پنل مدیریتی چند کاربره
ریسپانسیو
گرافیک ریسپانسیو