بررسی بالینی- آسیبشناختی
و بازبینی بافتی تومورهای سباسه پوست
در یک دوره 30 ساله
دکتر علیرضا خویی- دکتر فرزانه
فرهادی
چکیده
زمینه و هدف: ضمائم پوست منشأ انواع زیادی از تومورها میباشند و بر اساس منشأ، زمینه
رویانشناختی و نمای بافتی به انواع مختلفی تقسیم میشوند که دو گروه مهم و شایعتر
آنها تومورهای پیلوسباسه و عرق میباشند. تومورهای سباسه گروهی از این تومورها هستند
که تشخیص صحیح آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. علاوه بر این که برخی از این
تومورها میتوانند بدخیم و تهدیدکننده حیات فرد باشند، ممکن است با بسیاری از تومورهای
خوشخیم و بدخیم دیگر در تشخیص افتراقی قرار گیرند؛ همچنین برخی از تومورهای سباسه
میتوانند علامتی از وجود یک بدخیمی احشایی باشند. مطالعه حاضر با هدف بازنگری
تومورهای سباسه و تشخیص و تقسیمبندی آنها طبق معیارهای جدید آسیبشناختی، پس از
بازبینی بافتی و تعیین میزان فراوانی هریک از انواع تومورها همراه با بررسی مشخصات
بالینی و اپیدمیولوژی انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه، از بین 134748 نمونه بافتی ثبتشده از تمام
نمونههای بافتی، مواردی که طی 30 سال در سالهای 1355 تا1384 در بخش آسیبشناسی
بیمارستان امام رضا (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد با تشخیص قطعی، احتمالی
و افتراقی تومورهای سباسه و یا به عنوان تومور نامشخص پوستی وجود داشت، استخراج و
پس از تهیه مجدّد اسلاید، با رنگآمیزی معمولی و اختصاصی هیستوشیمی در موارد لازم،
بازبینی آسیبشناختی بافتی با توجه به معیارهای جدید صورت گرفت و اطلاعات بالینی
بیماران جمع آوری و ثبت گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS از نظر شاخصهای مرکزی ارزیابی
شدند.
یافتهها: در بازبینی موارد، 116 تومور سباسه از 73 بیمار مرد و 43 بیمار
زن با میانگین سنّی 7/20±34 سال به صورت قطعی تشخیص داده شد که شامل 66 نووس سباسه، 24
هیپرپلازی سباسه، 1 هامارتوم کیستیک فولیکوسباسه،
1 سباسئوما و 24 کارسینوم سباسه بود. در 5 مورد تشخیص تغییر نمود که از مطالعه
خارج گردیپد و در 3 مورد تشخیص ضایعه عوض شد. اگرچه در بیشتر موارد تشخیص ضایعات،
درست و مشخصات بالینی- اپیدمیولوژی مشابه دیگر گزارشها بود، اما در مواردی
تفاوتهای قابل توجه در تشخیص آسیبشناختی با توجه به کاربرد معیارهای جدید تشخیصی
و همچنین تفاوتهایی در مشخصات بالینی- اپیدمیولوژی ضایعات وجود داشت.
نتیجهگیری: تومورهای سباسه تومورهای نسبتاً ناشایع و اغلب خوشخیمی هستند
که طیف سنی وسیعی را در هر دو جنس در بر میگیرند. آسیبشناس باید در برخورد با
این ضایعات، طیفی از تشخیصهای افتراقی و همچنین موارد نادر بروز در سن و جنس
غیرمعمول و جایگزینیهای ناشایع را در نظر داشته باشد و با کاربرد دقیق معیارهای
تشخیصی بافتی و توجه به مشخصات بالینی، تشخیص نهایی و قطعی خود را استوار سازد.
کلید واژهها: تومور پوست؛ تومور ضمائم پوست؛ تومور
سباسه؛ ضمائم پوست؛ غده سباسه
افقدانش؛
مجله دانشکده علومپزشکی و خدمات بهداشتی،درمانی گناباد (دوره12؛ شماره 4؛ زمستان
سال 1385)
دریافت:
9/2/86 اصلاح نهایی: 6/5/86 پذیرش:16/5/86
مقدمه
پوست دارای ضمائم مختلفی است که
منشأ انواعی از تومورها میباشند. تاکنون تقسیمبندیهای زیادی برای تومورهای ضمائم
صورت گرفته است؛ از جمله تقسیم بر مبنای تمایز
آنها به تومورهای فولیکول مو، سباسه، آپوکرین، اکرین و تومورهای مرکب ضمائم. این
تومورها بر اساس زمینه بافتی و رویانشناختی در دو دسته مهم و کلّی پیلوسباسه و عرق
قرار میگیرند (1).
تومورهای سباسه، تومورهای نسبتاً ناشایع پوست هستند که شامل انواع خوشخیم و بدخیم میباشند
که هریک دارای نکات مهم و جالب تشخیصی میباشند.
علاوه بر این که برخی از این تومورها میتوانند بدخیم
و تهدیدکننده حیات باشند، ممکن است با بسیاری از تومورهای خوشخیم و بدخیم دیگر در
تشخیص افتراقی قرار گیرند؛ بنابراین تشخیص صحیح این ضایعات که گاه در نقاط حساس
بدن قرار دارند، میتواند از اقدامات درمانی نابهجا جلوگیری کند؛ نکته مهم دیگر
همراهی گهگاه این تومورها با نئوپلاسمهای احشایی (معمولاً کارسینوم دستگاه گوارش)
میباشد و با تشخیص صحیح این تومورها، آسیبشناس میتواند پزشک
بالینی را جهت ارزیابی کامل بیمار و شناسایی زودرس نئوپلاسمهای داخلی راهنمایی نماید
(2،1)؛ ضمن آن که باید یادآور شد، تومورهای پوستی با توجه به آن که اغلب از سوی
بیمار زود شناسایی میشوند، مورد توجه و حساسیت بیماران میباشند.
مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان فراوانی انواع
تومورهای غدد سباسه و در هریک از انواع تعیین فراوانی متغیرهایی چون جنس، سن،
جایگزینی، تعدّد و نمای ضایعه و بویژه کاربست معیارهای جدید برای تشخیص، افتراق و دستهبندی
آنها با بازبینی بافتی موارد در یک دوره زمانی طولانیمدت انجام شد.
روش تحقیق
در این مطالعه، ابتدا از بین 134748 نمونه بافتی ثبتشده
در بخش آسیبشناسی بیمارستان امام رضا (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد، طی
یک دوره 30 ساله (1355 تا 1384)، تمام نمونههای بافتی ضایعات پوستی که با تشخیص
قطعی، احتمالی و یا افتراقی تومورهای سباسه و نیز نمونههای با تشخیصهای مبهم
مبنی بر تومور ضمائم پوست، استخراج گردید. در هر مورد مشخصات بیماران و ضایعات
آنها، شامل جنس، سن، جایگزینی، تعدّد و علائم بالینی ثبت شد.
جهت تایید تشخیص و تقسیمبندی طبق معیارهای جدید تشخیص
بافتی، اسلایدهای آسیبشناسی نمونهها مورد بازبینی قرارگرفت. در صورت نیاز (عدم
وجود اسلایدهای بافتی، خراب شدن، کم بودن بافت و ...)، از بلوکهای پارافینی نمونههای
بافتی، اسلایدهای مجدّد تهیه و مورد ارزیابی قرار گرفت و در صورت لزوم رنگآمیزیهای
اختصاصی هیستوشیمی نیز انجام پذیرفت. نمونههایی که طی بازبینی در دسته تومورهای سباسه
قرار نمیگرفتند، از مطالعه حذف شدند؛ در نهایت یافتهها با استفاده از نرمافزار
آماریSPSS از نظر شاخصهای مرکزی،
مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها
از بین 444 تومور با تشخیص تومور ضمائم پوست، نمونههایی
که در بازبینی بافتی، تشخیص آنها به عنوان تومور سباسه مورد تایید قرار گرفت، 116
مورد شامل 73 مرد و 43 زن با میانگین سنی 7/20±34 سال بود.
فراوانی هر یک از انواع تومورهای مورد مشاهده، در جدول
1 بیان شده است. همانطور که مشاهده میشود، نووس سباسه با فراوانی 8/56% شایعترین
تومور میباشد.
از نظر جایگزینی، بیشتر ضایعات در ناحیه سر و گردن (98%)
قرار داشتند و اغلب منفرد (5/94%) بودند. در بازنگری تشخیص، تعدادی از موارد تغییر
یافتند که از مطالعه حذف شدند (جدول 2). در 3 مورد نیز تشخیص قبلی ضایعات مبنی بر
هیپرپلازی سباسه، در بازنگری به نووس
سباسه تغییر یافت.
نووس سباسه:
در این مطالعه، 66 نووس سباسه (9/56%) شامل 45 فرد
مذکر (2/68%) و 21 فرد مؤنث (8/31%) شناسایی شد. طیف سنّی بیماران در هنگام مراجعه
از 5/1 ماهگی تا 60 سالگی با میانگین سنّی 1/11±5/21 سال و
زمان بروز ضایعه در بیشتر موارد، دوران کودکی و نوجوانی بود. ضایعات تقریباً در
70% موارد
جدول 1- فراوانی و برخی مشخصات
بالینی- اپیدمیولوژی هر یک از انواع تومورهای سباسه
مشخصات
ضایعه
نوع ضایعه
|
فراوانی
|
جنس
|
گستره
سنی
|
میانگین
سنی (سال)
|
انحراف
معیار
|
شایعترین
جایگزینی
|
تعدد
|
شایعترین
تظاهر بالینی
|
تعداد
|
درصد
|
مرد
|
زن
|
منفرد
|
متعدد
|
نووس سباسه
|
66
|
9/56
|
2/68%
|
8/31%
|
5/1 ماه-60 سال
|
5/21
|
1/11
|
سر وگردن
|
2/95%
|
8/4%
|
پلاک و ضایعات زگیلی خطی
|
هیپرپلازی سباسه
|
24
|
7/20
|
4/52%
|
6/47%
|
14-80 سال
|
7/40
|
8/19
|
سر و گردن
|
85%
|
15%
|
پاپول
|
هامارتوم کیستیک فولیکولوسباسه
|
1
|
7/8
|
100%
|
-
|
-
|
43
|
-
|
صورت
|
100%
|
-
|
پاپول
|
سباسئوما
|
1
|
9/0
|
100%
|
-
|
-
|
70
|
-
|
سر
|
100%
|
-
|
توده
|
کارسینوم سباسه
|
24
|
7/20
|
5/56%
|
5/43%
|
35-90 سال
|
60
|
6/11
|
سر و گردن
|
100%
|
-
|
تومور
|
تومورهای سباسه
|
116
|
100
|
63%
|
37%
|
5/1 ماه-90 سال
|
34
|
7/20
|
سر و گردن
|
5/94%
|
5/5%
|
پلاک
|
جدول 2- مواردی که در بازنگری بافتی به علت تغییر در تشخیص از مطالعه حذف
شدند.
تشخیص قبلی
|
تشخیص نهایی
|
تعداد موارد
|
تومور آدنکس با تمایز سباسه
|
تریکواپیتلیوم نابالغ
|
1
|
تومور آدنکس با تمایز سباسه
|
هیدر آدنوم
|
2
|
سباسئوس اپیتلیوما
|
کارسینوم سلول بازال (BCC)
|
1
|
کارسینوم سباسه
|
کارسینوم سلول سنگفرشی (SCC)
|
1
|
به صورت پلاک
و یا ضایعات زگیلی خطی و بیشتر در ناحیه سر و گردن (7/98%) تظاهر نموده بودند.
تنها 1 مورد در اندام فوقانی وجود داشت. در 3 مورد ضایعات متعدد و در بقیه موارد
به صورت منفرد بروز نموده بودند. در 1 مورد سیرنگوسیستادنوم پاپیلیفر
(شکل 1) و در 2 مورد نیز خال ملانوسیتی در داخل ضایعه وجود داشت.
هیپرپلازی سباسه:
هیپرپلازی سباسه 24 مورد (7/20%) از موارد بررسی شده
را تشکیل میداد. طیف سنی بیماران 14 تا 80 سال با میانگین سنّی 8/19±7/40 سال بود.
4/52% از بیماران را مردان و 6/47% را زنان تشکیل میدادند. تمامی ضایعات به جز 1
مورد که در تنه رخ داده بود، در ناحیه سر و گردن، بخصوص صورت واقع شده و تنها 3
مورد به صورت ضایعات متعدد، تظاهر نموده بودند.
هامارتوم کیستیک فولیکولوسباسه:
تنها 1 مورد هامارتوم کیستیک فولیکولوسباسه شناسایی
شد. ضایعه مربوط به مردی 43 ساله با پاپولی منفرد در ناحیه صورت بود (شکل 2).
سباسئوما:
یک مورد سباسئوما تشخیص داده شد که به صورت تومور
وژتان 4 سانتیمتری در ناحیه سر مردی70 ساله با سابقه 6 ساله تظاهر نموده بود (شکل 3).
کارسینوم سباسه:
کارسینوم سباسه 7/20% (24 مورد) از تومورهای سباسه مورد
بازبینی را تشکیل میداد. 5/56% از بیماران را مردان و 5/43% را زنان با طیف سنی
35 تا90 سال و میانگین 6/11±60 سال تشکیل میدادند. بیشتر
ضایعات در دهه ششم تا هشتم بروز نموده بودند. تمامی ضایعات منفرد و بیشتر به صورت
توده برآمده از سطح پوست (5/61% موارد) و به میزان کمتر به صورت زخم یا ندول
متظاهر بودند. همه ضایعات در ناحیه سر و گردن و بیشتر در پلکها رخ داده بودند.
تنها 1 مورد در ناحیه پیشانی و 1 مورد در لاله گوش مشاهده شد. در 1 مورد نیز در
ریزبینی تومور، دارای جزء داخل اپیدرمی با نمای پاژهتوئید بود (شکل 4).
بحث
تومورهای سباسه، تومورهای نسبتاً ناشایع پوست و اغلب
خوشخیم میباشند که هر دو جنس را در طیف سنّی وسیعی مبتلا میکنند. این تومورها
میتوانند با انواع دیگری از تومورهای پوستی در تشخیص افتراقی قرار گیرند و تنها
راه تشخیص قطعی آنها بررسی آسیبشناسی میباشد.
از آنجا که تومورهای سباسه (غیر از هیپرپلازی سباسه)
حتی اگر منفرد نیز باشند، ممکن است همراه با بدخیمیهای داخلی باشند، با تشخیص
چنین ضایعاتی پزشک باید احتمال نئوپلاسمهای دیگر همراه را در نظر داشته باشد و
بیمار را مورد بررسی کاملی قرار دهد (2،1)؛ بنابراین تشخیص صحیح این ضایعات از
اهمیت بسزایی برخوردار است؛ زیرا از این طریق آسیبشناس میتواند پزشک بالینی را
از احتمال وجود چنین همراهیهایی آگاه نماید تا بیمار
را مورد پیگیری و انجام مطالعات تشخیصی بیشتری قرار داده و در صورت کشف این گونه
ضایعات اقدام درمانی مناسبی انجام دهد.
با توجه به معدود بودن برخی از این تومورها و همچنین
اختلافات تشخیصی، آمار دقیقی از میزان فراوانی این ضایعات در گزارشات کم موجود، به
دست نیامد؛ از سوی دیگر به علت این که مرکز آسیبشناسی بیمارستان امام رضا (ع)
دانشگاه علوم پزشکی مشهد، به عنوان
بزرگترین بیمارستان آموزشی، درمانی استان خراسان، مرکز اصلی ارجاع بیماران استان و
استانهای اطراف بخصوص در سه دهه گذشته بوده است، موارد مشاهدهشده در این مرکز میتواند
تا حدّی بازتاب فراوانی و مشخصات بالینی این تومورها در منطقه باشد.
به طور کلی تومورهای سباسه در گروههای غدد سباسه نابهجا،
هامارتومها و هیپرپلازیهای غدد سباسه، تومورهای خوشخیم سباسه، تومورهای بدخیم
سباسه، تومورهای دارای تمایز کانونی سباسه تقسیمبندی میگردند (1).
نووس سباسه جاداسون، هامارتوم مختلطی است که اغلب در
زمان تولّد وجود دارد، اما بیشتر تا دهه دوم تا چهارم سبب مراجعه نمیشود. بروز آن
در هر دو جنس یکسان گزارش شده است. در بیشتر موارد ضایعات به صورت پلاکهایی با
قطر 1-6 سانتیمتر در سر و گردن، بخصوص اسکالپ تظاهر میکنند؛ اما بندرت در سایر
نقاط از جمله تنه و اندامها نیز مشاهده میشوند (4،3،1). در یک مطالعه 7% ضایعات در نواحی غیر از اسکالپ
گزارش شدهاند (5). نووس سباسه شایعترین ضایعه سباسه مشاهده شده، در مطالعه حاضر
بود. 2/68% از موارد را افراد مذکر و 8/31% را افراد مؤنث تشکیل میدادند که غلبه
جنسی بارزی را با نسبت تقریباً دو برابر در جنس مذکر نشان میدهد. این یافته به
طور مشخصی با گزارشات دیگر جهانی و منابع درسی مرسـوم
سلولهای بازال بیش از نیمی از سلولها را تشکیل میدهند. (بزرگنمایی400*)
رنگآمیزی H&E
شکل 4- کارسینوم سباسه با جزء داخل
اپیدرمی (بزرگنمایی400 *)
رنگآمیزی H&E
مغایرت دارد.
طیف سنّی بیماران در هنگام مراجعه از 5/1 ماهگی تا 60 سال بود ولی بروز ضایعات بیشتر
در دوران کودکی و نوجوانی ذکر شده بود. تنها 1 مورد جایگزینی ضایعه در بازو بود و
در سایر موارد ضایعات در سر وگردن، بخصوص اسکالپ واقع شده بودند. در 1 مورد ضایعه
در شیرخواری 5/1 ماهه در ناحیه کانتوس داخلی چشم بروز نموده بود که گزارش مشابهی
در منایع مشاهده نگردید. بروز همزمان نووس سباسه و نووس ملانوسیتی در یک ضایعه
تاکنون گزارش نشده است؛ اما در مطالعه حاضر، 2 مورد از این همراهی یکی در ضایعه
اسکالپ مردی 27 ساله و دیگری در ضایعه بینی مردی 24 ساله مشاهده شد.
نووس سباسه ممکن است در بزرگسالی دچار تغییراتی از
جمله ایجاد تومورهای خوشخیم و بدخیم شود (4). نتایج یک مطالعه وسیع نشان داد که
سیرنگوسیستادنوم پاپیلیفر و تریکوبلاستوم شایعترین این ضایعات (حدود 5%) میباشند (6).
در برخی مطالعات شیوع سیرنگوسیستادنوم پاپیلیفر 8%-19% ذکر شده است (3). در تحقیق
حاضر از 66 نووس سباسه مورد مطالعه، تنها در 1 مورد ایجاد تومور ثانوی با نمای
سیرنگوسیستادنوم پاپیلیفر مشاهده شد که شیوع حدود 5/1% را نشان میدهد. این شیوع
بسیار کمتر از میزانی است که در دیگر گزارشات ذکر شده است که یکی از دلایل این مسأله
میتواند عدم توجه کافی آسیبشناس در برداشت میزان کافی از بافت برای آسیبشناسی
باشد؛ گرچه دلایل دیگری نیز در ارتباط با ماهیت ضایعات و شاخصهای فردی ممکن است در
این مورد دخیل باشند.
هیپرپلازی سباسه ضایعه نسبتاً شایعی است که اغلب روی
صورت افراد مسن، بخصوص مردان ایجاد میشود؛ اگرچه در کودکان نیز مشاهده شده است.
محل غالب درگیری، پیشانی و گونه است. سایر نقاط که شیوع کمتری دارند، قفسه سینه،
آلت تناسلی و آرئول می باشند (7،4،3،1). یک مورد هیپرپلازی سباسه در پلک نیز گزارش
شده که در بررسی بعدی مشخص شد که این بیمار نئوپلاسم دستگاه گوارش نیز داشته است (8). ضایعه بیشتر به صورت پاپول منفرد یا
صفحاتی از پاپولهای کوچک تظاهر میکند (4). هیپرپلازی سباسه 7/20% از تومورهای
سباسه را در مطالعه حاضر تشکیل داد. طیف سنّی 14 تا 80 سال با میانگین سنّی 7/40
سال بود. تومور در مردان، کمی شایعتر از زنان و در بیشتر موارد در ناحیه صورت
(5/82%) شامل پیشانی، گونه و بینی واقع شده بود. یک مورد در پلک خانم 80 سالهای
رخ داده بود که محل بسیار ناشایعی برای ضایعه میباشد. دو ضایعه نیز در ناحیه
اسکالپ و موردی نیز در ناحیه کتف خانمی 22 ساله مشاهده شد. در بیشتر موارد تظاهر
ضایعه به صورت ضایعات پاپولر منفرد یا متعدد بود که در 1 مورد، پلاکی به قطر 3
سانتیمتر را تشکیل می داد.
هامارتوم کیستیک فولیکولوسباسه اولین بار در سال 1991
توسط Kimura گزارش گردید (9) و تاکنون تنها 34 مورد از آن در مقالات گزارش شده است (10). ضایعه معمولاً
به صورت پاپول یا ندولی منفرد با قطر 5/0 تا 2 سانتیمتر بیشتر در ناحیه صورت تظاهر
میکند. ضایعات معمولاً در بزرگسالی برداشته میشوند (11،1). در مطالعه حاضر، 1
مورد از این ضایعه بسیار نادر مشاهده شد که به صورت ندولی منفرد با قطر 4/0
سانتیمتر در گوش مردی 43 ساله تظاهر نموده بود.
سباسئوما، تومور خوشخیم سباسه با جزء غالب سلولهای
بازالوئید میباشد. ضایعه اغلب در زنان (با نسبت 4 به 1) با طیف سنّی وسیع ایجاد
میشود ولی بیشتر بیماران در دهه ششم و نهم عمر میباشند. ضایعه معمولاً به صورت
پاپول، ندول و یا تومورهایی با قطر 1 تا 3 سانتیمتر اغلب در صورت و اسکالپ تظاهر
میکند. (4،3،1). در مطالعه حاضر تنها 1 مورد سباسئوما تشخیص داده شد که به صورت
توده وژتان 4 سانتیمتری در ناحیه اسکالپ مردی 70 ساله تظاهر نموده بود.
کارسینوم سباسه تومور بدخیم سباسه میباشد که به طور
مرسوم به دو گروه اطراف چشمی
و خارج چشمی طبقهبندی میشود. گروه
اول 75% موارد را تشکیل داده و معمولاً تهاجمیتر است. این نوع بیشتر در دهه ششم و
معمولاً در پلک فوقانی تظاهر میکند و غلبه اندکی در جنس مؤنث دارد. کارسینوم
سباسه خارج چشمی تقریباً 25% موارد را تشکیل داده و معمولاً
در ناحیه سر و گردن ایجاد میشود. ثلث موارد خارج چشمی در سایر نواحی از جمله تنه،
ران و بندرت ناحیه تناسلی رخ میدهند. در این نوع، مردان تقریباً دو برابر زنان
مبتلا میشوند و بیشتر در دهه هفتم زندگی اتفاق میافتد؛ همچنین ضایعه معمولاً به
صورت ندولی با قطر 1 تا 4 سانتیمتر و اغلب زخمی بروز مینماید. (4،1).
در مطالعه حاضر 7/20% تومورهای سباسه را کارسینوم
سباسه تشکیل میداد. یک مورد که در بازنگری تشخیص ضایعه به عنوان کارسینوم سلول
سنگفرشی تغییر نمود، از مطالعه حذف گردید. 91% ضایعات در پلکها بخصوص پلک فوقانی
واقع شده بودند. دو مورد در ناحیه خارج چشمی شامل پیشانی و لاله گوش تظاهر نموده
بودند. موارد خارج چشمی در دو مرد 62 و 90 ساله رخ داده بودند. در موارد اطراف
چشمی، 5/52% بیماران را مردان و 5/42% را زنان تشکیل میدادند. این غلبه جنسی در
مردان بر خلاف دیگر گزارشات و منابع درسی مرسوم میباشد. در بیشتر موارد، ضایعات
به صورت تودههای 2-5 سانتیمتری تظاهر نموده بودند. تنها در 2 مورد ضایعه بسیار
بزرگ با سطح پشتهپشته با قطرهای 10 و 20 سانتیمتر وجود داشت که هر دو مورد در
ناحیه پلک واقع شده بودند و یکی از آنها با درگیری کره چشم و ایجاد پتوز همراه بود.
با توجه به عوامل مختلف فردی و محیطی که در بروز این
ضایعات نقش دارند و اغلب نیز ناشناخته میباشند، تفاوتهایی که در موارد مورد بررسی
با دیگر گزارشهای جهانی و منابع درسی از نظر جایگزینی، سن، جنس و ... مشاهده میشود،
ممکن است ناشی از تفاوتهای فردی و نژادی (ژنتیکی) و یا محیطی (اشعه آفتاب، شغل و ...)
و یا در برخی موارد ناشی از کمی تعداد موارد باشد.
نتیجهگیری
مطابق مطالعة حاضر تومورهای سباسه در ناحیه سر و گردن
افراد میانسال (حدود 7/20±34 سالگی) و با نسبت تقریباً دو
برابر بیشتر در مردان، بویژه به شکل ضایعات منفرد پلاک مانند، در گستره سنّی وسیع
از نوزادی تا سنین کهولت بروز مینمایند. اگرچه در بیشتر موارد الگوی بروز
ضایعات از نظر سن، جنس، جایگزینی و ... با دیگر گزارشات جهانی مطابقت دارد، اما
برخی تفاوتهای مهم مشاهده شده، ممکن است نشان از تفاوتی در الگوی ابتلا به دلایل
فردی، نژادی و محیطی باشد که لازم است با مطالعه تعداد موارد بیشتر و ارزیابی سببشناختی
ضایعات مورد توجه قرار گیرند؛ همچنین با توجه به مطالعه حاضر و گزارشات دیگر،
ضروری است تا آسیبشناس، هنگام برخورد با تومورهای پوستی، طیف وسیع تشخیصهای
افتراقی این ضایعات را در نظر داشته باشد تا با به کارگیری معیارهای جدید، تشخیص
خود را قطعی نماید. اگر چه توجه به علائم بالینی، گاه کمککننده میباشد اما با
توجه به مشابهت بالینی فراوان بین این تومورها، معیارهای بالینی در اغلب موارد
افتراقدهنده نمیباشند. آسیبشناس باید همواره موارد نادر نظیر بروز در سنین غیر
معمول و جایگزینیهای ناشایع و یا بروز متعدد ضایعات را در نظر داشته باشد و با
توجه به این که ضایعات میتوانند به صورت همراهی با دیگر ضایعات تظاهر نمایند که
گاه تعیینکننده سیر و سرنوشت ضایعه میباشند؛ با نمونهبرداری فراوان نسبت به
تشخیص اجزای دیگر غفلت نورزد. از سوی دیگر تشخیص صحیح تومورهای سباسه از این جهت
که گاه می تواند علامتی از یک بدخیمی داخلی باشد، از اهمیت زیادی برخوردار است.
تشکر و قدردانی
از تمامی کارکنان آزمایشگاه آسیبشناسی
بیمارستان امام رضا (ع) که در استخراج، تهیه برش و رنگآمیزی مجدّد نمونهها یاری
نمودند، تشکر و قدردانی میگردد.
منابع:
1- Weedon D. Tumor of cutaneous appendages.
In: Weedon D. Skin pathology. 2nd ed. New York: Churchill Livingstone;
2002: 859-77.
2- Curry ML| Eng W| Lund K| Paek D| Cockerell CJ.
Muir-Torre syndrome: role of the dermatopathologist in diagnosis. Am J Dermatopathol.
2004; 26 (3): 217-21.
3-
Klein W| Chan E| Seykora JT. Tumors of the epidermal appendages. In: Elder D|
Elenitsas R| Jaworsky C| Johnson B. Levers histopathology of the skin. 9th
ed. New York: Lippincot Williams & Winkins; 2005: 867-92.
4-
Mckee PH| Lazar AJF. Tumors of the sebaceous glands. In: Mckee PH| Calinije E|
Granter SR. Pathology of the skin. 3rd ed. USA: Elsevier; 2005: 1566-87.
5- Munoz-Perez MA| Garcia-Hernandez MJ| Rios JJ|
Camacho F. Sebaceus naevi: a clinicopathologic study. J Eur Acad Dermatol
Venereol. 2002; 16 (4): 319-24.
6- Cribier B| Scrivener Y| Grosshans E. Tumors
arising in nevus sebaceus: a study of 596 cases. J Am Dermatol. 2000; 42 (2 Pt
1): 263-68.
7- Vergara G| Belinchon I| Silvestre JF. Linear
Sebaceous gland hyperplasia of the penis: a case report. J Am Dermatol. 2003; 48
(1): 149-50.
8- Spraul CW| Jakobezyk-Zmija MJ| Lang GK.
Sebaceous hyperplasia of the lower eyelid. Klin Monatsbl Augenheilkd. 1999; 215
(5): 319-20.
9- Vaillo A| Gutierrez A| Benito A| Alvarez J| Gil
R. Folliculo-sebaceous cystic hamartoma report of Six cases. Am J Dermatopathol.
1998; 20 (6): 596-98.
10- Tanimura S| Arita K| Iwao F| Kasai M| Fujita
Y| Kawasaki H| et al. Two cases of folliculosebaceous cystic hamartoma. Clin
Exp Dermatol. 2006; 31 (1): 68-70.
11- Schulz T| Hartschuh W. Folliculo-sebaceous
cystic hamartoma is a trichofolliculoma at its very late stage. J Cutan Pathol.
1998; 25 (7): 354-64.
Title: Clinicopathologic evaluation and restudy the
tissue samples of cutaneous ebaceous tumors in a 30-year period
Authors: A. Khooei|
F.Farhadi
Abstract
Background and Aim: Cutaneous appendages
give rise to various types of neoplasms which generally according to
embryologic and histologic features are divided to pilocebaceous and sweet-
gland tumors. Sebaceous tumors are a subgroup of the former that the accurate
diagnosis of them is very important. Some of these tumors not only can be
malignant and life threatening but also have many common and overlapping
histologic features with some other benign and malignant cutaneous tumors that
sometimes make them difficult to be diagnosed accurately. In addition| these
tumors may be an alarm for an internal malignancy. The purpose of this study is
to asses clinicoepidemiologic features of sebaceous tumors and
histopathologically review and reclassify them by applying the new diagnostic
criteria.
Materials and Methods: Among 134748 archived tissue samples during a thirty-year period (1976-2005)
In pathology department of Emam Reza University Hospital in Mashhad| all tissue
specimen with a definite| probable| differential or uncertain diagnosis of any
kind of sebaceous tumors were elicited. If necessary| new slides with
conventional and special histochemical stains were prepared. All tissue slides
were restudied| clinical data were gathered and presented in charts and tables
and finally analyzed statically.
Results: Previous histopathologic diagnosis in
116 sebaceous tumors were confirmed| in 3 lesions| the diagnosis changed and 5 cases were excluded. 73 patients
were men and 43 were women with a mean age of 34 year. These tumors included 66
nevus sebaceous| 24 sebaceous hyperplasia| 1 folliculo-sebaceous cystic
hamartoma and 24 sebaceous carcinoma. In most instances previous pathologic
diagnosis were correct and clinicoepidemiologic
features were in accordance with other worldwide reported cases|
although some considerable mistakes in previous diagnosis and differences in
clinicoepidemiologic features were noted.
Conclusion: Sebaceous tumors are relatively uncommon tumors mostly
benign| occruing in both sexes in a broad range of age. Regional geographic and
lesional differences may be observed in pattern of involvement. For an accurate
diagnosis| the pathologist must pay special attention to the wide range of differential
diagnosis and to apply definite histopathologic criteria regarding differences
in pattern of involvement.
Key Words: Skin tumor; Cutaneous appendage
tumor; Sebaceous tumor; Skin appendage; Sebaceous gland
نویسنده مسؤول؛ دانشیار گروه آموزشی آسیبشناسی، دانشکده
پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
آدرس: مشهد- بیمارستان امام رضا (ع)- بخش آسیبشناسی تلفن: 8543295-0511 پست الکترونیکی:khooei_ar@yahoo.ca
2 دستیار تخصصی گروه آموزشی آسیبشناسی،
دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد- بخش آسیبشناسی بیمارستان امام رضا (ع)