واقعیات و اسرار
حج
را از امام
سجّاد (صلوات الله وسلامه علیه) فرا گیرید
علامه عالى مقام حاج میرزا حسین نورى
نورالله مضجعه / اثارالله برهانه صاحب کتاب مستدرک الوسائل
در جلد دوّم ص 186 باب 17 حدیثى از امام سجاد صلوات الله علیه نقل مى کند .
هنگامى که حضرت سجّاد صلوات الله علیه از حج
خانه خدا ( کعبه معظمّه ) مراجعت کردند شخصى
بنام شبلى آن حضرت را استقبال نمود ، حضرت فرمود : اى شبلى آیا حج بجا آوردی؟ عرض کرد : آرى فرمود : آیا به
میقات وارد شدى و از لباس دوخته ى خود برهنه شدى و غسل کردى
؟ گفت : آرى اینها را انجام دادم فرمود : پس وقتیکه وارد میقات شدى قصد داشتى که خود را از جامه ى معصیّت
بیرون آورى و لباس طاعت و بندگى را بپوشى ؟ گفت : نه .
حضرت فرمودند : پس در وقتیکه از لباسهاى دوخته برهنه شدى قصد و نیت داشتى که از ریا و نفاق و داخل نشدن در
شبهات بیرون آئى ؟ گفت : نه حضرت فرمودند : وقتیکه غسل
کردى قصد و نیت کردى که خود را از گناهان و خطاها بشوئى ؟ گفت : نه حضرت فرمودند : پس نه به میقات وارد شدى و نه از
لباسهاى دوخته بیرون آمدى و نه غسل کردى بعد
فرمودند آیا نظافت کردى و احرام و عقد حج را بستی؟ گفت : آرى انجام دادم ، حضرت فرمودند : هنگامیکه نظافت کردى
و مُحرم شدى و عقد حج را بستى نیّت و قصور نمودى اینکه به
نور توبه ى خالص براى خداى خود را از گناهان شستشو دهى ، عرض کرد : نه حضرت فرمودند : وقتیکه احرام بستى قصد و
نیت کردى اینکه حرام کنى بر خودت آنچه را که خداوند بر
تو حرام کرده ؟ گفت : نه فرمودند : پس وقتیکه عقد حج بستى قصد کردى هر عقد و بندى که براى غیر خدا بود باز
کنى ؟ گفت : نه ، حضرت فرمودند : نه از گناه در حقیقت شستشو
نمودى و نه احرام و عقد حج بستى آیا داخل و وارد میقات شدى و دو رکعت نماز احرام را بجا آوردى و تلبیه ى حج
گفتی؟ عرض کرد : آرى حضرت فرمودند : هنگامیکه داخل میقات
شدى قصد کردى اینکه نزدیک به خدا مى شوى به بهترین اعمال از نماز و بزرگترین حسنات ؟ گفت : نه فرمودند : پس
هنگامیکه تلبیّه ى حج را گفتى قصد کردى اینکه به زبان
اقرار کنى براى خداوند سبحان به بهترین طاعتها و از هر گناه ساکت باشی؟ عرض کرد: نه، حضرت فرمودند: نه در حقیقت
داخل میقات شدى و نه نماز خواندى و نه تلبیّه
گفتى بعد فرمودند : آیا
داخل حرم شدى و کعبه معظّمه را دیدى و نماز خواندى در برابر
کعبه ى مکرّمه گفت : آرى پس فرمودند وقتیکه داخل حرم شدى قصد کردى اینکه حرام کنى بر خودت هرچه را از مسلمین
غیبت مى کردى ؟ گفت : نه ، حضرت فرمودند : پس وقتیکه
به مکه معظّمه رسیدى به دلت نیّت کردى اینکه قصدخدا رانمودی؟ گفت: نه ، حضرت فرمودند : پس داخل حرم نشده اى و
کعبه معظّمه را ندیده اى و نماز بجا نیاورده اى ؟ بعد
فرمودند : آیا طواف خانه ى خدا نمودى و دست برارکان مقدس آن رسانیدى وسعى بین صفا و مروه نمودى ؟ عرض کرد: آرى انجام دادم ، فرمودند : پس هنگامیکه سعى بین صفا و مروه کردى قصد نمودى
اینکه بسوى خدا از خلق گریخته اى و علّام الغیوب آگاه
است به این عمل تو عرض کرد : نه چنین قصدى نکردم فرمودند : نه طواف خانه خدا کردى و نه دست به ارکان او
مالیدى و نه سعى بین صفا و مروه کردى ؟ حضرت فرمودند : آیا
حجرالاسود را مصافحه نمودى و در مقام ابراهیم علیه السّلام ایستادى و دو رکعت نماز را بجا آوردى ؟ عرض کرد :
بلى انجام دادم پس حضرت صیحه اى زدند که نزدیک بود از دنیا مفارقت کند بعد
فرمودند : آه آه کسیکه با حجر الاسود مصافحه کند به تحقیق
با خدا مصافحه نموده است . پس نظر کن اى مسکین بیچاره ضایع نکنى اجر آنچه را که بزرگ است حُرمت او و نشکنى
مصافحه را با مخالفت خدا و مرتکب شد به حرام مانند
گناهکاران بعد فرمودند : نیت و قصد کردى هنگامیکه در مقام ابراهیم علیه السّلام ایستادى اینکه ایستادگى داشته
باشد براى هر طاعتى و پشت سر گذاشته باشى هر معصّیتى را
؟عرض کرد : نه ، فرمود : پس هنگامیکه دو رکعت نماز خواندى قصد کردى اینکه در حقیقت نماز حضرت ابراهیم علیه
السّلام را خوانده باشى و به آن حضرت تاسى نموده باشى
وبینى شیطان لعین رابا این نمازبخاک مالیده باشى ؟ عرض کرد : نه ، حضرت فرمودند : پس نه مصافحه با حجرالاسود
نمودى و نه در نزد مقام ابراهیم علیه السّلام ایستادى و نه
دو رکعت نماز خواندى
؟حضرت فرمود : آیا مشرف بر چاه زمزم شدى و ایستادى بر سر
آن و از آب آن نوشیدى ؟ عرض کرد : آرى ،فرمودند : آیا قصد کردى اینکه تو مشرف بر طاعت خدائى و پوشانده اى
چشمت را از معصّیت عرض کرد : نه حضرت فرمود : پس نه مشرف
بر چاه زمزم شدى و نه از آب آن در حقیقت آشامیدى بعد فرمودند : آیا سعى بین صفا و مروه کردى و آمد و شد بین آن دو
نمودى ؟ عرض کرد : بلى ، حضرت فرمودند : قصد کردى
اینکه تو بین خوف و رجائى در اینکه خداوند اعمال ترا قبول کند یا رد ؟ عرض کرد : نه فرمودند : پس در حقیقت
سعى نکردى و آمد و رفت بین صفا و مروه ننمودى بعد فرمودند :
بسوى منا خارج شدى ؟ عرض کرد : آرى فرمودند : آیا قصد کردى اینکه مردم را از زبان و دل و دستت آسوده باشند ؟
عرض کرد : نه فرمودند : پس بسوى منا در حقیقت بیرون
نرفتى بعد فرمودند : آیا به عرفه وقوف کردى و بر کوه رحمت الهى بالا رفتى و شناختى وادى غمره را ( کوهى است
در حد ّ عرفات که نشانه هاى حرم بر آن نصب است) و خداى
سبحان را در نزد میل و جمرات خواندى ؟ عرض کرد : آرى ، فرمودند : آیا شناختى خدا را در موقف عرفات به معارف و علوم
که در حقیقت چه معارف و علومى را به تو نمایانده است و
دانستى که صحیفه ى اعمال تو دست خداست و او بر اسرار باطنى تو آگاه است ؟ عرض کرد : نه ، فرمودند : آیا
قصد نمودى هنگامیکه بر کوه رحمت بالا آمدى اینکه خداوند ترحم مى کند بر هر مرد مؤمن و هر زن
مؤمنه و دوست میدارد هر مرد مسلمان و زن مسلمه را
؟ عرض کرد : نه ، فرمودند : پس قصد کردى در نزد کوه غمر که امر به طاعت کنى کسى را تا اینکه خودت اوّل اطاعت
کنى و نهى نکنى کسى را از معصیّت تا آنکه خودت باز
ایستى از آن ؟ عرض کرد : نه ، حضرت فرمودند : هنگامیکه ایستادى نزد نشانه هاى حرم و قصد کردى اینکه آنها
گواهند برتو اطاعتهائى را که انجام میدهى و حفظ مى کنند اعمال تو را با حافظین پروردگار به
امر پروردگار آسمانها ؟ عرض کرد : نه ، فرمود : پس نه به عرفه ایستادى و نه بر کوه
رحمت بالا آمدى و نه شناختى کوه غمره را ونه خواندى
خدا را و نه ایستادى در نزد نشانه هاى حرم ؟ حضرت فرمود : آیا مرور کردى بین دو عَلَم و نشانه ى حرم و دو
رکعت نماز خواندى قبل از مرور و گذشتن از بین علمین و
ومزدلفه وارد شدى و سنگریزه هاى جمرات را از آن بقعه برچیدى وبه مشعرالحرام مرور کردى ؟ عرض کرد : آرى انجام
دادم . حضرت فرمود : پس هنگامیکه دورکعت نماز خواندى و
قصد کردى که آن نماز شکر است که موفق شدى در شب عید قربان آن نماز را بجا آورى و آن نماز آنچنان نمازى است که هر
سختى را آسان و هر آسان را آسانتر مینماید ، عرض
کرد : نه حضرت فرمودند : وقتیکه بین علمین راه میرفتى و به جانب راست و چپ منحرف نشدى و نه به زبانت و نه به
اعضاء و جوارحت ، عرض کرد : نه پس حضرت فرمودند :
وقتیکه در وادى مزدلفه میرفتى و سنگریزه ها را برمیداشتى قصد کردى که هر جهل و معصیّتى را از خودت بردارى و هر
علم و عملى را در خود برقرار سازى ؟ عرض کرد : نه حضرت
فرمودند : وقتیکه مرور به مشعر الحرام میکردى قصد کردى که دلت را به شعار اهل تقوى و خوف خدا مشعر و آگاه
سازى ؟ عرض کرد : نه
حضرت فرمودند پس در حقیقت به اعلام حرم
مرور نکردى و در آن محل ّ متبرک دو رکعت نماز نخواندى وبه وادى مزدلفه راه نرفتى و سنگریزه هاى آن را
برنداشتى و مرور به مشعرالحرام نکردى بعد فرمودند : آیا به زمین منا رسیدى و رمى جمره نمودى
و سر خود را در آنجا تراشیدى و قربانى خود را کشتى و
در مسجد خیف نماز خواندئى بسوى مکّه معظّمه بازگشتى و طواف آن را بجا آوردى ، عرض کرد: آرى انجام دادم
آنها را پس حضرت فرمودند : پس قصد کردى هنگامیکه به منا
رسیدى و رمى جمرات نمودى اینکه به آرزوى خود رسیده اى به تحقیق پروردگارخودهمه ى حاجتهاى تو را برآورده است ؟ عرض
کرد: نه حضرت فرمودند : پس در وقتیکه رمى جمره
میکردى قصد نمودى که دشمنت شیطان و سپاه او را سنگ میزنى و آنها را از خودت دور میکنى عرض کرد : نه فرمودند :
در وقتیکه سرت را تراشیدى قصد کردى اینکه خودت را از جمیع آلودگیها و از جمیع گناهان پاکیزه
نمائى و به بیرون بیائى از گناهان مثل روزى که
از مادر بدنیا آمده اى ؟ عرض کرد :
نه ، حضرت فرمودند : هنگامیکه در مسجد خیف
نماز میخواندى قصد کردى اینکه نترسى از کسى مگر از خداوند و از گناهانت و امیدوار نباشى از کسى مگر از رحمت خدا
عرض کرد :نه فرمودند : در وقتیکه قربانى خود را
ذبح مى نمودى قصد کردى اینکه قطع کنى حلقوم طمع را به آنچه که چنگ زدى از حقیقت ورع و پرهیزکارى و اینکه
پیروى نمودى سنّت و طریقه ى حضرت ابراهیم علیه السّلام را به ذبح نمودن فرزندش و میوه ى دلش
و ریحان قلبش و اینکه حج ّ او سنّت است از براى کسانیکه بعد از او آمدند و قرب و
نزدیکى او سرمشق است براى بعدیها ، عرض کرد : نه حضرت فرمودند :
در وقتیکه برگشتى بسوى مکّه معظّمه و طواف کعبه مکرّمه را بجا آوردى قصد نمودى اینکه از رحمت خدا
بیرون آمدى و بسوى طاعت او مراجعه کردى و چنگ به دوستى
او زده اى و واجبات او را بجا آورده اى و نزدیک به خدا شده اى ، عرض کرد : نه حضرت فرمودند : نه در حقیقت
به منا رسیدى ونه رَمى جمره نموده اى و نه سر تراشیده اى نه قربانى
نمودى و نه در مسجد خیف نماز گذاردى و طواف کعبه معظّمه ننمودى و نزدیک به مقام رحمت حق نگشته اى
برگرد ، بدرستیکه تو حج بجا نیاورده اى .
پس شبلى شروع کرد به گریه کردن بر آنچه که
از حقایق حج از او فوت شده و از دستش رفته بود و
همیشه براى یاد گرفتن حج واقعى کوشش مى نمود تا آنکه در سال آینده با معرفت ولیکن جبران مافات را نمود .
علّت دویدن صفا
و مروه براى چیست ؟
سند صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله و سلامه علیه منقول است که دویدن صفا و
مروه براى این سنّت شده که ابراهیم علیه السّلام چون به
آن موضع رسید شیطان لعنة الله علیه براى او ظاهر شد پس جبرئیل امین علیه السّلام گفت بر او حمله کن پس
شیطان لعنة الله علیه گریخت و ابراهیم علیه السّلام از پى او دوید .
در هنگام حج منا
براى چیست ؟
منا را براى این منا گفتند که جبرئیل امین علیه السّلام به حضرت ابراهیم علیه السّلام
گفت که رو به منا کن و هر آرزوئى که دارى از پروردگار
قادر و متعال بطلب .
عرفات براى چیست
؟
عرفات را براى این عرفات گفتند که چون زوال
شمس شد جبرئیل امین علیه
السّلام به حضرت ابراهیم علیه السّلام گفت : اعتراف کن به عظمت پروردگار قادر و متعال و مناسک حج ّ خود را بشناس
، چون حضرت آدم علیه السّلام وقوف کرد گفت پروردگارم
براى هر عاملى مزدیست ، مزد عمل من چیست ؟ خداوند عز ّ و جلّ به اووحى نمود اى آدم براستى گناهت را آمرزیدم ، گفت
: گناه فرزندان و ذریّه ام چه مى شود ؟ خداوند به
او وحى نمود اى آدم هرکه از فرزندانت اینجا بیاید و به گناهانش اقرار کندو مثل تو توبه کنند بعد آمرزش
خواهد برایش مى آمرزم .
رمى جمره در حج
براى چیست ؟
وقتیکه حضرت ابراهیم على نبینا و آله و
علیهم السّلام حضرت اسماعیل علیه السّلام را خواست
براى قربانى ببرد اسماعیل علیه السّلام سواره و حضرت ابراهیم علیه السّلام عقب او به منى میرفتند شیطان لعنة
الله علیه آمد که ابراهیم علیه السّلام را وسوسه کند گفت :
اى خلیل الرحمان عبث این جوان را مکُش تو مقتداى مردمى اگر تو امروز پسرت را قربانى کنى مردم به تو تاسى
مى کنند ، ابراهیم علیه السّلام فرمود : امر خداست باید انجام
پذیرد بعد نزد هاجر آمد که وسوسه کند هاجر سلام الله علیها جواب او را داد و فریب نخورد بعد نزد اسماعیل علیه
السّلام آمد تا فریب دهد به امر ابراهیم اسماعیل
علیهما السّلام رجمش کرد سنگ در سه موضع به شیطان لعنة الله علیه خورد که حالا حاجیان در آن موضع ثلاثه رمى
جمره مى کنند .
هفت شوط براى
چیست ؟ و ثواب آن چقدر است ؟
وقتیکه حضرت آدم عى نیّنا و آله علیهم السّلام بر روى زمین تشریف آورد
خدایتعالى فرمود: اى آدم طواف که هفت مرتبه در این خانه عوض هفت هزار سالى که ملائکه دور عرش طواف
کردند و این هفت شوط ثواب هفت هزار سال طواف
ملائکه دور عرش را دارد . هر شوطى بجاى هزار سال طواف ملائکه .
در دعاى صحیفه ى سجّادیه زین العابدین سیّد
السّاجدین صلوات الله و سلامه علیه فرمود : هر روز
هفتاد هزار ملک به طواف کعبه ى معظّمه مى آیند و بعد از طواف دور خانه به زیارت پیامبر اکرم صلّى الله علیه و
آله و سلّم مى روند و از آنجا به زیارت حضرت على
امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه و از آنجا به زیرات قبر سیّد الشّهداء حسین بن على صلوات الله و سلامه
علیه مى روند ، یکى از بزرگان ملائکه را خداوند تبارک و تعالى در کعبه معظّمه مقیم کرده که
مردم او را مى بینند لیکن نمى شناسند بگویم تا
بشناسى آن حجرالاسود است مردم عوام به گمانشان سنگ سیاه بى مصرف است .
سخنى درباره
حجرالاسود :
امام جعفر صادق صلوات الله و سلامه علیه
فرمودند : وقتیکه خدایتعالى عهد و میثاق مى گرفت از
بندگان خود به جهت خدائى خودش و نبوّت حضرت محمد صلّى الله علیه و آله و سلّم و خلافت مولى الموالى على بن
ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه ملائکه بر خود لرزیدند اوّل کسیکه اجابت کرد ملکى بود که حال
حجرالاسود است که در خانه کعبه حد حرمت آن درهّ
روشنایى میداد به چه جهت حالا سیاه شده که او را حجرالاسود مى گویند بس که معصیّت کاران او را مس کرده اند
رنگش تغییر کرد .
بى مصرف است .
سخنى
درباره حجرالاسود :
در دنیا حجرالاسود یک وقت تکلّم نمود و سخن
گفت روزى که محمد خنفیه
مدعى امامت شده بود و به
جناب سیّد سجّاد صلوات الله و سلامه علیه پیغام داد که باید اسلحه ى پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم و
کتب موروثى پدرم على امیرالمؤمنین صلوات
الله و سلامه علیه نزد من باشد به جهت آنکه امروز من اکبر اولادم و امامت ارث به من مى رسد ، حضرت فرمود : من
مى ترسم که عمر تو کوتاه شود به جهت این ادعائى که
میکنى محمد خنفیه دوباره ابوخالد کابلى را فرستاد و باز مطالبه ى اسلحه و کتب پیامبر اکرم صلّى الله علیه و
آله و سلّم را کرد . حضرت امام سجّاد صلوات الله و سلامه
علیه فرمود: بیا برویم به مرافعه،
محمد خنفیه گفت : نزد
که برویم که میان من و تو
حکم کند ، حضرت سجپاد صلوات الله و سلامه علیه آنکه همه ى مردم را مى شناسد پرسید : او کیست ؟ حضرت فرمود :
حجرالاسود است و آن ملکى است که طومار عهد و میثاق
مردم نزد اوست و محمد خنفیه قبول کرد آمدند به مسجدالحرام نزد حجرالاسود حضرت سجّاد صلوات الله و سلامه علیه
فرمود : تو بزرگترى پیش برو و از حجرالاسود سئوال کن
تا در حق تو شهادت بدهد . محمد پیش رفت و دو رکعت نماز کرد و دعا کرد آنگاه پرسید : حجرالاسود شهادت میدهى به امامت من
؟ جوابى نشنید حضرت سجّاد صلوات الله و
سلامه علیه فرمود : عمو عقب بایست اگر تو امام بودى جوابت را مى داد آنگاه حضرت سجّاد پیش رفت و دو رکعت
نماز خواند و فرمود : اى حجرالاسود خداوند ترا شاهد قرار داده براى کسانیکه دور این خانه طواف
مى کنند اگر میدانى که من امام و مقتداى خلقم و
اطاعت من بر همه واجب است شهادت بده تا عموم بدانند که حقّى در امامت ندارند.
ناگهان حجرالاسود به سخن درآمد و شهادت داد
، محمد پیش رفت و پاى آن جناب را بوسید و عذر خواست و
از ادعاى غلط خود شرمنده شد .
دعاى حضرت آدم
على نبیّنا و آله و علیهم السّلام بر در کعبه :
امام جعفر صادق صلوات الله و سلامه علیه در
حدیثى فرمود : همانا حضرت آدم علیه السّلام بر در
کعبه ایستاد و گفت : اللّهُم ّ اِقِلنى عَترَتى وَ اغفِفر ذَنبى وَ اَعِدنى اِلى الدّارَ التّى اَخرَجتَنى مِنها ؛ بار الها از لغزشم بگذر و گناهم را بیامرز و مرا به آن خانه ایکه از آن بیرون
کردى برگردان .
فَقالَ الله ُ تَعالى : قد اَقلَتَکَ عُثَرِتُکَ وَ غََفَرت ُ ذَنبَکَ
وَ ساعیدُکَ اِلى
الدّارِ التّى اَخرَجَتکَ مِنها ؛ خداى والا مقام
فرمود : حقیقتا ً لغزش ترا واگذاردم و گناه
ترا آمرزیدم بزودى ترا به خانه ایکه از آن بیرون
کردم برگردانم .
نداى منادى و
آمرزش در منا :
عبدالحمید (ره) گوید : شنیدم امام جعفر صادق
صلوات الله و سلامه علیه مى فرمود: زمانیکه مردم
به منا
جمع شوند یک منادى ندا کند که اى جمعیّت اگر
بدانید به چه کسى وارد شدید از آمرزش یقین داشتید ،
خداوند عز ّو جلّ گوید همانا بنده ام را در رزقم وسعت میدهم .
آموزش در عرفات :
احمد بن فهد (ره) در عدّة الدّاعى گوید در
خبر آمده همانا خداوند در روز عرفه به فرشتگان مى
فرماید :
یا مَلائِکَتى ما تَرَونَ عِبادى وَ اِمانى جاؤُا مِن اَطرافِ البِلادِ شَعُثا ً غَبرا. تَدروُنَ ما یَسئَلوُنَ .
فَیَقُولوُنَ رَبّنا اَنَّهُم یَسئَلوُنَکَ
المَغفَر . فَیَقوُلُ اُشهِدُکُم اِنّى قَد غَفَرتُ لَهُم ؛ اى فرشتگان چه مى بینید بندگان و کنیزانم از
اطراف شهرها ژولیده و غبارآلوده آمدند . میدانید چه مى خواهند
؟ گویند فرشتگان پروردگارا همانا آنان از تو آمرزش خواهند پس میفرماید : خداى عزّ و جل ّ شما را گواه مى گیرم
همانا حقیقتا ً گناهان ایشان را آمرزیدم . ملعون است کسیکه بگوید گناهم آمرزیده نشده است و یا
گناهان گذشته را تکرار نماید .
شکایت کعبه
معظّمه در فترت :
علامه محدث صدوق نورالله مضجعه / قدس الله
روحه القدسى روایت کرده که کعبه مکرّمه به خدایتعالى
در فترت ( فاصله ) بین حضرت عیسى علیه السّلام و حضرت محمد صلّى الله علیه و آله و سلّم شکایت کرد یا رب چقدر
زوّار من کم است که خداوند تبارک و تعالى به او وحى
نمود البته من نورى تازه بر قومى نازل کننده ام که بسویت مهربان شوند . چنانکه پدر و مادر به بچه هایشان
مشتاقند و بسویت جهاز بندند چنانکه زنان بسوى شوهرانشان جهاز مى بندند آن نور محمد صلّى
الله علیه و آله و سلّم است و امّت او سلام الله علیهم
اجمعین .
از حالات امام
جعفر صادق صلوات الله و سلامه علیه در هنگام حج :
در مکارم الاخلاق مذکور است همینکه شتر آن
حضرت ایستاد در محل ّ احرام خواست تلبیه گویدچنان حالش
منقلب شد که هر چه کرد تلبیه گوید صدا در حلق شریفش منقطع شد و بیرون نیامد و نزدیک بود از شتر به زمین
اصابت نماید من گفتم یابن رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم تلبیه را بگو و چاره نیست
جز گفتن آن . حضرت فرمود : اى پسر ابى عامر چگونه جرات کنم بگویم لبیک اللّهم لبیک و مى ترسم که حقّ عزّ و جلّ بفرماید : لا لبیک و لا سعدیک .
اعمال حج ّ بیت
الله الحرام به دستور مبارک امام سجّاد صلوات الله و سلامه علیه باید بدینگونه انجام پذیرد :
1 -هنگام ورود به میقات و برهنه شدن از لباس دوخته و هنگام غسل و هنگام احرام بستن و هنگام عقد حج بستن :
هنگام ورود به میقات با ید قصد داشته باشى
که خود را از جامه ى معصیّت بیرون آورى و لباس طاعت و
بندگى بپوشى و هنگام برهنه شدن از لباسهاى دوخته باید قصد داشته باشى که از ریا و نفاق و شبهات بیرون آئى . هنگام
غسل کردنم و نظافت نمودن باید قصدا داشته باشى به
نور توبه خالص براى خدا خود را از گناهان شستشو دهى و وقتى که احرام بستى قصد داشته باشى اینکه حرام کنى
بر خودت آنچه را که خداوند بر تو حرام کرده وقتیکه عقد حج
بستى باید قصد داشته باشى که هر عقد و بندى که براى غیر خدا بود باز کنى در غیر اینصورت امام سجّاد صلوات
الله و سلامه علیه فرمود : نه در میقات وارد شدى و نه از
لباسهاى دوخته بیرون آمدى و نه غسل کردى و نه احرام بستى و نه عقد حج بستى .
2- هنگام ورود به میقات و بجا آوردن دو رکعت نماز احرام و گفتن تلبیّه حج :
هنگام ورود به میقات باید بدانى که به
خدایتعالى نزدیک مى شوى و اعمال باید به نحو احسن انجام
گیرد و از
نمازو سایر اعمال هنگام تلبیّه حج قصد کنى
به زبان اقرار کنى براى خداوند سبحان به بهترین
طاعتها و از هر گناه ساکت باشى و مرتکب گناه نکردى . هنگام ورود به حرم و دیدن کعبه معظّمه و نماز خواندن باید
قصد داشته باشى که حرام کنى بر خودت هرچه از مسلمین غیبت
مى کردى حضرت امام سجّاد صلوات الله و سلامه علیه فرمود : در غیر اینصورت داخل حرم نشده اى و کعبه معظّمه را ندیده
اى و نماز بجا نیاورده ای.
3- اعمال هنگام طواف خانه خدا و دست بر ارکان مقدّس آن و سعى بین صفا و مروه باید بدین گونه باشد: هنگام سعى بین
صفا و مروه باید قصد کنى که بسوى خدا از خلق گریخته اى و علّام الغیوب آگاه است به اعمال تو
، امام سجّاد صلوات الله و سلامه علیه فرمود :
در غیر اینصورت نه طواف خانه خدا کردى و نه دست به ارکان مقدّس او مالیدى و نه سعى بین صفا و مروه کردى .
4- مصافحه حجرالاسود و در مقام ابراهیم على نبیّنا و آله و علیهم السّلام دو رکعت نماز :
هنگام مصافحه حجرالاسود یقین داشته باشى به
تحقیق با خدا مصافحه نموده اى پس نظر کن اى مسکین
بیچاره ضایع نکنى اجر آنچه را که بزرگ است حرمت او و نشکنى مصافحه را با مخالفت خداى متعال و مرتکب شدن به
حرام مانند گناهکاران .هنگامى که در مقام ابراهیم علیه السّلام ایستادى باید ایستادگى داشته
باشى براى هر طاعتى و پشت سر گذاشته باشى هر
معصیّتى را . هنگامیکه دو رکعت نماز خواندى باید قصد کنى اینکه در حقیقت نماز حضرت ابراهیم علیه السّلام را
خوانده اى و به آن حضرت تاسى نموده اى و بینى شیطان لعین را با این نماز بخاک مالیده اى .
حضرت امام سجّاد صلوات الله و سلامه علیه فرمود :
در غیر اینصورت نه مصافحه حجرالاسود نموده اى و نه در نزد مقام ابراهیم علیه السّلام ایستادى و نه دو رکعت
نماز خواندى .
5- هنگام مُشرف بر چاه زمزم و ایستادن بر سر آن و از آب آن نوشیدن :
باید قصد داشته باشى هنگام مشرف بر چاه زمزم
اینکه تو مشرف بر طاعت خدائى و بپوشانى چشمت را از
معصیّت و هنگام نوشیدن آب باید یادى از لب تشنه شهداى کربلا نمائى خصوصا ً امام حسین صلوات الله و سلامه علیه
امام فرمود در غیر اینصورت نه مشرف بر چاه زمزم شدى
و نه از آب آن در حقیقت آشامیدى .
6- هنگام سعى بین صفا و مروه و آمد و شد بین آن دو :
باید قصد کنى که در بین خوف رجائى در اینکه خداوند اعمال تراقبول کند یا رد ، حضرت سجّا د صلوات الله و سلامه علیه
میفرماید: در غیراینصورت سعى نکردى و
آمد
و رفت بین صفا و مروه ننمود ى .
7- نیّت جهت رفتن به منا و وقوف به عرفه و از کوه رحمت الهى بالا رفتن و شناختن وادى غمزه :
هنگام رفتن به منا خداى سبحانه تعالى را
خواندن و شناختن ذات اقدس حقتعالى در موقف عذفات به
معارف و علوم که در حقیقت معارف و علومى را که خدا به تو نمایانده و باید بدانى که صحیفه ى اعمال تو دست خداست
واو بر اسرار باطنى تو آگاه است . هنگامیکه بر کوه رحمت
بالا آمدى باید بدانى که رحمت خدا ترا فرا گرفته و خداوند ترحم مى کند بر هر مرد مؤمن و هر زن مؤمنه و دوست
میدارد هر مرد مسلمان و زن مسلمه را . هنگام قصد کردن
در نزد کوه غُمره باید بدانى زمانیکه امر به اطاعت کردى کسى را اوّل خودت باید اطاعت کنى و نهى نکنى کسى را
از معصیّت تا آنکه خودت بازایستى از آن معصیّت ، امام سجاّد
صلوات الله و سلامه علیه فرمود : در غیر اینصورت نه به منا رفتى و نه وقوف در عرفه نمودى واز کوه رحمت الهى
بالا نرفتى و نشناختى وادى غُمره را .
8- هنگام ایستادن نزد نشانه هاى حرم و مرور بین دو عَلَم و دو رکعت نماز خواندن و ورود به مزدلفه و جمع کردن
سنگریزه هاى جَمرات را از آن بقعه وبه مشعرالحرام مرور کردن
باید قصد داشته باشى :
هنگام ایستادن نزد نشانه هاى حرم قصد کردى
اینکه آنها گواهند بر تو اطاعتهائى را که انجام
دادى و حفظ مى کنند اعمال تو را
با حافظین پروردگار به امر خدایتعالى و هنگامیکه
دو رکعت نماز خواندى قصد کردى که آن نماز شکر است که موفق شدى در شب عید قربان آن نماز را بجا آورى و آن
نماز آنچنان نمازى است هر سختى را آسان و هر آسان را آسانتر مینماید .
وقتیکه بین دو عَلَمین راه میرفتى و بجانب
چپ و راست منحرف نشدى نه به دستت و نه به زبانت و نه
به اعضاء و جوارحت . هنگامیکه در وادى مزدلفه میروى و سنگریزه ها را برمیدارى باید قصد کنى که هر جهل و
معصیّتى را از خودت بردارى و هر علم و عملى را در خود
برقرار سازى وقت مرور به مشعرالحرام باید قصد کنى که دلت را به شعار اهل تقوى و خوف خداى مشعر آگاه سازى در غیر
ابنصورت امام سجّاد صلوات الله و سلامه علیه فرموده است نه
به اعلام حرم مرور کردى ونه در آن محل ّ متبرک دو رکعت نماز خواندى و نه به وادى مزدلفه رفتى و نه سنگریزه هاى
آن را برداشتى ونه مرور به مشعرالحرام نمودى .
9- قصد هنگام رفتن به منا و رَمى جمره و سر تراشیدن و کشتن قربانى :
هنگام رَمى جمره باید بدانى که دشمنت شیطان
و سپاه او را سنگ میزنى و آنها را از خودت دور میکنى
در هنگام سرتراشیدن قصد داشته باشى اینکه خودت را از جمیع آلودگیها و از جمیع گناهان پاکیزه نمائى و بیرون
بیایى از گناهان مثل روزیکه از مادر بدنیا آمدى ،
حضرت امام سجّاد فرمود : در غیر اینصورت اعمال تو باطل است .
10- هنگام نماز در مسجد خیف و قصد آن :
هنگام نماز قصد کردى اینکه نترسى از کسى مگر
از خداوند واز گناهانت و امیدوار نباشى از کسى
مگر از رحمت خدا .
11- قصد در وقت ذبح نمودن قربانى :
هنگامى که قربانى خود را ذبح مى نمائى باید
قصد داشته باشى قطع کنى حلقوم طمع را به آنچه که
چنگ زده اى از حقیقت ورع و پرهیزکارى و اینکه پیروى نموده اى از سنّت و طریقه ى حضرت ابراهیم على نبیّنا و
آله و علیهم السّلام را به ذبح نمون فرزند دلبندش و ریحان
قلبش واینکه حج ّ او سنّت است از براى کسانیکه بعد از او آمدند و قرب و نزدیکى او سرمشق است براى بعدیها .
12- قصد در هنگام برگشتن بسوى مکّه معظّمه و
طواف کعبه ى مکّرمه :
باید قصد داشته باشى اینکه از رحمت خدا
بیرون آمدى و بسوى طاعت او مراجعه کردى و چنگ به دوستى
او زده اى و واجبات او را بجا آورده اى و نزدیک به خدا شده اى .
حضرت على بن الحسین صلوات الله و سلامه
علیهما فرمودند : در غیر اینصورت نه در حقیقت به منا رسیده اى و نه رَمى
جمره نموده اى و نه سر تراشیدى و نه قربانى نموده اى و نه در مسجد خیف نماز گذاردى و طواف کعبه
معظّمه را ننمودى و نزدیک به مقام رحمت حق نگشته
اى ، برگرد به درستیکه تو
حج بجا نیاورده اى .
پس شبلى شروع کرد به گریه کردن بر آنچه که
از حقایق حج از او فوت شده از دستش رفته بود و
همیشه براى یاد گرفتن حج ّ واقعى کوشش مینمود تا آنکه در سال آینده با معرفت و یقین جبران مافات را نمود .
ثواب زیارت خانه
خدا کعبه معظّمه :
ابانَ بن ِ تَغلَب گوید : شنیدم امام صادق
صلوات الله و سلامه علیه مى فرمود : هر کس هفت شوط گرد
خانه کعبه طواف کند خداى عزّ و جلّ برایش شش هزار حسنه نویسد و شش هزار گناه از او بزداید و شش هزار درجه
برایش بالا برد .
اسحاق بن عمّار که با حضرت بود افزود که شش
هزار حاجت او را روا کند سپس امام صادق صلوات الله
و سلامه علیه فرمود : روا ساختن حاجت مؤمن بهتر است از طوافى و طوافى و تا ده طواف شمرد .
کافى جلد 3 ص 279
و بعد فرمود : هرکس در راه حاجت برادر مؤمنش
گام بردارد تا آن را روا کند و مقصودش ثواب خدا باشد
خداى عزّ و جلّ برایش مانند پاداش یک حج و یک عمره ى پذیرفته و روزه ى دو ماه با اعتکاف در مسجدالحرام بنویسد و
هرکس به نیّت روا ساختن حاجت مؤمن گام بردارد ولى
برآورده نگردد خدا برایش مانند یک حج ّ مقبول نویسد پس در کار خیر رغبت کنید .
کافى جلد 3 ص 280
حق الحج :
یکى از گناهان کبیره ترک حج است .
از حضرت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله
وسلّم مرویست که فرمود چون کسى را حج واجب شود و بدون
مانع شرعى نرود و از بجا آوردن حج خوددارى کند و بمیرد او را غسل ندهید و کفن نکنید ودر قبرستان مسلمین دفن
نکنید که او بر دین یهود و نصارى مرده است و از حضرت
امام صادق صلوات الله و سلامه علیه مرویست که فرمودند : خداوند عز ّ و جل ّ فرمود : وَ نَحشُرُهُ یَومَ
القیمَة اَعمى ( سوره طه آیه 20 ) ؛ کسانى که حج برایشان واجب شود و ادا نکنند خداى متعال
ایشان را در قیامت کور محشور گرداند و فرمود : حج داروئى
است که گناهان را زایل مى کند .
فاسئل الله ان یرزقنا بفضله . صراط المتّقین
ص 62 و 63
گریه کننده
بسیار امّا حاجى اندک :
ابوبصیر (ره) یکى از شاگردان امام باقرصلوات
الله و سلامه علیه مردى نابینا بود و در مراسم حج
همراه آن حضرت شرکت کرد سروصدا و گریه بسیار شنید و گفت : ما اکثر الحجیج واعظم الضجیج ؛ چقدر حاجى زیاد و گریه
مردم عظیم است که امام باقر صلوات الله و سلامه
علیه فرمود : بل اکثر الضجیج و اقل الحجیج ؛ بلکه گریه کننده بسیار امّا حاجى اندک است سپس فرمود آیا دوست دارى
بدرستى گفتار من اگاه کرد و بطور روشن بینى که حاجى
اندک است آنگاه امام باقرصلوات الله و سلامه علیه دست مبارکش را بر چشمان ابوبصیر (ره) کشید دعاهائى خواند
او بینا شد امام به او فرمود: اى ابو بصیر به حاجى ها نگاه
کن . ابوبصیر (ره) مى گوید : نگاه کردم دیدم اکثر مردم بصورت میمون و خوک هستند و مؤمن در میان آنها مانند ستاره
اى درخشنده در میان تاریکى است و بعد گفت اى مولاى
من آرى چقدر حاجى اندک و گریه کننده بسیار است .
مناقب آل ابیطالب جلد 4 ص 184
دعاى مؤثر
بازشدن درب خانه کعبه :
کلید بیت المقدس همیشه نزد حضرت سلیمان سلام
الله علیه بود به احدى غیر از خودش اعتماد نمى کرد
شبى آن جناب کلید را برداشته خواست درب را باز کند از قضا باز نشداز طایفه جن و انس استماد کرد نتیجه اى
نگرفت بى اندازه غمگین و ناراحت شد و گمان کرد که خداوند
او را از بیت المقدّس منع نموده است در این بین پیرمرد فرتوتى که به عصاى خود تکیه کرده و از رفقا و
همنشینان پدرش حضرت داود سلام الله علیه بود به حضور آن حضرت آمده و عرض کرد چرا غمگین مى باشى
؟ سلیمان سلام الله علیه باز کردن این خانه بر من
و اعوان من جنیّان و انسیان مشکل
شده است . پیرمرد : آیا تعلیم ندهم به تو
کلماتى را که پدرت در حال افسردگى مى خواند و خداوند رفع غم او مى کرد . حضرت سلیمان سلام الله علیه فرمود :
بگو اى پیر مرد ، پیرمرد گفت : اللّهم بنورک اهتدیت و بفضلک
استغت و بک اصحبت وامسیت ذنوبى بین یدیک . 43
استغفرک واتوب الیک یا حنّان یا منّان .
ترجمه ؛ خداوندا به نور تو هدایت شدم و به
فضل تو بى نیاز گردیدمو به یارى تو صبح و شام کردم .
گناهان من نزد توست طلب آمرزش از درگاهت مى کنم و به تو بازگشت مى نمایم اى خداى مهربان و منّت گذارنده .
ره روان کعبه مقصود اندر ره بکوشید جامه ى احرام در تن جمله مرد و زن بپوشید
زآفتاب گرم و سوزان از چه در آه خورشید چند روزى تلخى طاعت بامر حق بنوشید
در ره محبوب باید چوت خلیل الله قدم زد در میان آتش نمرودیان از دوست دم زد
هرکه شد دوستى به روى هستى عالم قدم زد جمله را بر نام نامى خداى خود رقم زد
دوستان کوى حق را کى دریغ از مال و جان است نام محبوبش همیشه روز
و شب ورد زبان است
حدیث در کیفیت
بیت المعمور و حجرالاسود :
در آسمان چهارم نهریست که او را نهرالحیوان
مى گویند هر روز جبرئیل امین سلام الله علیه میان
آن نهر مى رود و بیرون میآید و بالهاى خود را حرکت میدهد که هفتاد هزار قطره از او مى چکد خداى تعالى از هر
قطره ملکى خلق مى کند و این هفتاد هزار ملک میروند و در
بیت المعمور هفت مرتبه طواف مى کنند که دیگر تا قیامت نوبت آنها نمى شود و ثواب عبادت آنها به جهت شیعیان و
دوستان حضرت على امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه
علیه است .
وقتى که حضرت آدم صلوات الله و سلامه علیه
به روى زمین آمد خدا فرمود اى آدم طواف کن هفت مرتبه
این خانه را عوض هفت هزار سالى که ملائکه دور عرش طواف کردند این هفت شوط ثواب آن را دارد . هر شوطى بجاى
هزار سال طواف ملائکه . در دعاى صحیفه است که امام سجّاد صلوات الله و سلامه علیه فرمود: هر
روزى هفتاد هزار ملک به طواف کعبه مى آیند و بعد از
طواف دور خانه به زیارت پیغمبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم میروند و از آنجا به زیارت حضرت امیر صلوات
الله و سلامه علیه میروند و از آنجا به قبر سیّد الشّهداء
صلوات الله و سلامه علیه را زیارت مى کنند و معراجى براى آنها نصب مى شود که از آنجا به اسمان میروند و
دیگر تا قیامت نوبت آنها نمى شود و هیچ وقت از شب و روز خانه
کعبه خالى از طواف کننده نیست . یکى از بزرگان ملائکه را خداوند در کعبه مقیم کرده که مردم او را مى بینند
ولیکن نمى شناسند آن ملک مقیم کعبه و ملازم مکّه
مکرّمه است آن حجرالاسود است . مردم عاوم خیال مى کنند سنگ سیاه بى مصرف است . 45
ملائکه ص 114 و 115
دعاى ورورد به
مکّه معظّمه :
مرد اعرابى پرده کعبه مکّرمه را گرفته و در
مقام مناجات مى گوید : پروردگارا خانه خانه توست و من
میهمان تو هستم و از براى میهمان پذیرائى لازم است اوّلین پذیرائى مرا آمرزش گناهانم قرار بده و چون شب دوم
ّ| شد اعرابى دست به پرده کعبه معظّمه زد و مناجات
مى کند خداوندا ترا قسم میدهم به محمّد و آل محمّد صلّى الله علیه و آله و سلّم و از خداوند تقاضاى بهشت و آزادى
از جهنّم مینماید .
مناقب اهل البیت ص 36
صدوبیست نظر
رحمت خدا به حاجیان :
خداوند صدوبیست نظر رحمت نزد خانه محترم خود
دارد که :
شصت نظر رحمت از آن طواف کنندگان است . چهل نظر رحمت از آن نمازگزاران است . بیست نظر رحمت از آن نگاه
کنندگان به خانه است .
قابل توجه : در برابر خانه کعبه آنچه که از گناهان خود بیاد
دارید اعتراف کنید و آنچه
که بیاد ندارید بگوئید : پروردگارا هرچه تو بر ما نوشته اى و ما فراموشش کردیم آن را بیامرز . هرکه در مکّه معظّمه
به گناهانش اعتراف کند و از خداى عزّ و جل ّ آمرزش
آنها را خواهد بر خدا سزاست که آنها را برایش بیامرزد .
تحف العقول تالیف شعبة البحرانى (ره) ص 102
هر کس یک درهم در راه حج خرج کند معادل هزار
درهم است .
تحف العقول ص 112
خاصیت آب زمزم :
سرکشى در چاه زمزم درد را ببرد از آبش
بنوشید در آن سمتى که حجرالاسود است . تحف العقول ص 109
هر وقت مسجد
براثا خراب شد حج باطل مى شود :
در کتاب ملاحم ص 130 دارد که رسول خدا صلّى
الله علیه و آله و سلّم فرمود : هروقت مسجد بر اثا
خراب شد حج باطل مى شود یعنى راهش بسته مى شود ، گفته شد مسجد براثا کجاست ؟ فرمود : در غرب بغداد از زمین
عراق است که هفتاد پیغمبر و وصّى پیغمبران آنجا
نمازگزاردند و آخر کسى که آنجا نماز گزارد این است و اشاره به على امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه فرمود
. باتى ص 108
فضیلت حجرالاسود :
اخبار زیادى در فضیلت حجرالاسود وارد شده ،
صحیح نسائى جلد 2 ص 37 از سعید بن جبیر و او از ابن
عباس نقل کرد که رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمود : حجرالاسود از بهشت آمده است و آن از برف سفیدتر بود
ولى براثر خطایاى مشرکین سیاه شد .
صحیح ترمذى جلد 1 ص 180 از سعید بن جبیر و
او از ابن عباس نقل مى کند که رسول خدا صلّى الله
علیه و آله و سلّم فرمود : سوگند به خدا در روز قیامت خدا حجرالاسودرا برمى انگیزاند و براى او دو چشم است که
با آن دو چشم مى بیند و زبانى دارد که گواهى میدهد
براى هر کسى که او را به حق ببوسد و حجّش قبول شده باشد .
شناسائى هفت تن در صدر اسلام تالیف علامه
سیّد مرتضى حسنیى یزدى فیروز آبادى (ره) ترجمه حاج عباس
راسخى نجفى (ره) ص 144 و 145
حکایت داستان
عبدالله مبارک در مورد حج ّ و زن فقیر علویّه :
عبدالله مبارک مى گوید : تصمیم داشتم سالى
به حج بروم در کوفه روزى از کوچه اى مى گذشتم زنى را
دیدم مرغ مرده را از خرابه برداشت زیر چادر گرفت ، پرسیدم : این نجس و حرام است مى برى به کدام مسلمانى
بخورانى ؟ زن در جواب گفت : من علویّه ام و چند طفل یتیم دارم دو روز است غذائى به آنها نرسیده
است . عبدالله مبارک رحمة الله علیه / نورالله مضجعه
گوید : با خود گفتم اگر از مکّه رفتن مقصودت ثواب است کمک به این زن علویه و فرزندان یتیمش از آن بسیار است
علویه را صدا زدم پولهائى که براى مکّه رفتن جمع آورى
نموده بودم به او دادم و ترک حج کردم وقتى که حاجیان برگشتند به استقبال آنها رفتم هر کدام از دوستان و
آشنایان که به من مى رسیدند مى گفتند از کدام راه آمدى که زود به مفصد رسیدى در عرفات و
طواف ترا دیدیم حالا استقبال ما آمده اى . عبدالله
مبارک نورالله مضجعه / اثارالله برهانه مى گوید : خیال کردم که این استیهزا است و
این سخنان را از روى سخریّه مى گویند شب جناب حضرت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله وسلّم را در خواب دیدم فرمود
: به جهت احسانى که در حق ّ علویّه کردى و اطفال
یتیم ما را محبّت نمودى از خداى تعالى خواهش کردم ملکى خلق کند به صورت تو هر سال تا آخر دنیا بیاید و
بصورت تو حج کند و ثوابش براى تو نوشته شود .
مسئله حج ّ بیت
الله الحرام :
1- پوشانیدن مرد سرش را در حال احرام حرام است به خلاف زن .
2- پوشانیدن صورت در حال احرام به مرد حرام نیست به خلاف زن مادامى که در احرام است پوشانیدن صورتش با نقاب حرام است
. لکن مى تواند با بادبزن و امثال آن صورت را از نامحرم
بپوشاند .
3- مرد را جایز نیست مادامى که در احرام است در راه رفتن بر سر خود سایه بان قرار دهد بخلاف زن که براى او جایز است .
4- براى مرد مستحب مؤکّد است در طواف حجرالاسود استعلام کند بخلاف زن .
5- براى مرد در وسعى میان صفا و مروه هروله کردن مستحب است .
6- مرد را جایز نیست پیش از طلوع صبح روز عید عمدا ً از مشعر الحرام به منا کوچ کند بخلاف زن .
7- مرد را جایز نیست لباس دوخته بپوشد بخلاف زن .
8- نماز جماعت در حق مرد مستحب مؤکّد است بخلاف زن که در حق او مشروع است ولى مؤکّد نیست .
مزد عبادت در
سرزمین عرفات :
حضرت امام حسن مجتبى صلوات الله و سلامه
علیه فرمود : همانا خداوند مباهات و افتخار به بندگان خود
در سرزمین عرفات مى کند و به فرشتگان خود مى گوید : بندگان من بر روى خاکها نشسته اند و طلب رحمت مى کنند
گواه باشید که من نیکوکاران آنها را بخشیدم و آنان را
شافع و واسطه در بخشش گناهکاران آنها قرار دادم و به هنگام قیامت نیز آنان را شفاعت مى کنند . تاریخ ابن
عساکر 12/529
دعاى حضرت آدم
على نبیّنا و آله و علیه السّلام بر در کعبه :
امام جعفر صادق صلوات الله و سلامه علیه در
حدیثى فرمود : همانا حضرت آدم علیه السّلام بر در
کعبه ایستاد و گفت : اَللّهُمَّ اَقِلنى عَثرَتى وَ اغفِر ذَنبى وَاَعدنى اِلى الدّارِ الّتى اَخرَجتَنى
مِنها فَقالَ اللهُ تَعالى اَقَلتُکَ عَثرَتُکَ وَ غَفَرتُ
ذَنبَکَ وَ سَاُعیدُکَ اِلى الدّارِ الّتى اَخرَجتُکَ مِنها ؛ بار الها از لغزشم بگذر و گناهم را بیامرز و
مرا به آن خانه ایکه از آن بیرون کردى برگردان . خداى والا
مقام فرمود : حقیقتا ً لغزش ترا واگذاردم و گناهت را آمرزیدم و بزودى ترا به خانه ایکه بیرونت کردک
برگردانم .
دعوت به حج :
امام جعفر صادق صلوات الله و سلامه علیه
فرمود چون حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل على نبیّنا و
آله و علیهما السّلام از ساختن خانه کعبه معظّمه فارغ شدند حق تعالى ابراهیم علیه السّلام را امر کرد مردم
را به حج ندا کند پس بر مقام بالا رفت و آن برابر ابوقیس
بلند شد و مردم را به حج طلبید و خداوند صداى او را به آنها که پشت پدران و شکم مادران بودند و تا روز
قیامت متولّد شد رسانید پس مردم در پشتهاى مردان و رحمهاى زنان گفتند . لبیک داعى الله ، لبیک
داعى الله هر که یکبار گفت یکبار حج مى کند و هر
که دو بار گفت دو بار و هر که پنج بار گفت پنج بار و هر که نگفت حج نمى کند .
در مورد حج رفتن
ملوک و ثروتمندان و بى چیزان :
در کتاب تهذیب حضرت امام محمد باقر صلوات
الله و سلامه علیه فرمود که حضرت رسول صلّى الله علیه
و آله و سلّم فرمود : مى آید بر مردم زمانى به حج رفتن ملوک از براى نزهت و تماشا مى شود و به حج رفتن
ثروتمندان به جهت کسب و تجارت مى شود و به حج رفتن بى چیزان بعنوان سئوال و گدائى مى شود .
حدیث 76 ص 77 از کتاب الملاحم
معاذبن کثیر گوید : در موقف عرفات نگریستم
دیدم مردم بسیارند پس خود را به امام صادق صلوات الله
و سلامه علیه نزدیک کرده و عرض کردم براستى اهل موقف ( حاجیان ) بسیارند حضرت چشم انداخت و دیده اش را به آنها
چرخانید سپس فرمود : نزدیک بیا اى ابا عبدالله اینها کف
و آشغالهائى هستند که موج از هر سو آورده و در اینجا جمع کرده نه به خدا سوگند حج پذیرفته نیست جز از
شماها نه به خدا سوگند خداوند نمى پذیرد جز از شماها .
الروضة من الکافى جلد 2 ص 44
گفتار حجاج در
مکّه معظّمه :
در شب اوّل : یا صاحِبَ البَیتِ . البَیتُ بَیتُکَ و الضَّیفُ ضَیفُکَ وَ لِکُل ّ ِ ضَیف ٍ مِن مُضیف ٍ
قِرى . فَاَجعَل قِراى مِنکَ الَّیلَة َ المَغفِرَةَ ؛ اى صاحب خانه ، خانه خانه توست و
میهمان ، میهمان توست و هر میهمانى نزد صاحب خانه و
مهماندار خود احترامى دارد . احترام و حق پذیرائى مرا امشب از طرف خود مغفرت و آمرزش قرار بده .
در شب دوّم : یا عَزیزا ً فى عِّزکَ وَ لا اَعَزَّ مِنک* فى
عِزّکَ اَعِزّنى بِعزّعزّکَ
فى عِزًّ لا یَعلَمُ اَحَد ٌ کَیفَ هُوَ . اَتَوَجَّهُ اِلَیکَ وَ اَتَوَسَّلُ اِلَیکَ بِمُحَمَّد ٍ وَ آلِ
مُحَمَّدٍِ عَلَیکَ اَعطِنى مالا یُعطینى اَحَدٌ
غَیرُکَ وَ اَصرِف عَنّى ما لا یَصرِفُهُ اَحَدٌ غَیرُکَ ؛ اى عزیز در عزّت که عزیزتر از تو نیست ، عزیز گردان
مرا به عزّت خود و عزّتى به من بده که احدى نداند از کجا تو
به من عزّت دادى توجّه و توسّل مى جویم به تو به حقّى که محمّد و آل محمّد صلّى الله علیه وآلاه و سلّم بر
تو دارند به من مرحمت کند و دور کن از من چیزى را که
غیر از تو کسى نمى تواند آن را دور کند.
در شب سوّم : یا مَن لا یَحویهِ مَکانٌ وَلا یَخلوُ مِنهُ مَکان
ٌ بِلا کیفیَّة ٍ کانَ
اُررزُق من رویة بقیة الاعظم انشاءالله ؛ اى خدائى که در مکان نیستى و هیچ مکانى هم خالى از تو نیست و
موجودى هستى بدون کیفیت مرحمت کن و روزى کن اعرابى را چهارهزار درهم حضرت على صلوات الله و
سلامه علیه آمدند جلدى اعرابى و فرمودند: اى اعرابى
از خداى خود سئوال کردى قرب و عزّت را به تو مرحمت کرد سئوال کردى بهشت را مرحمت کرد و خواستى که آتش از تو دور
کند دور کرد و امشب سئوال کردى چهار هزار درهم عرض
کرد: شما کیستى ؟ فرمود : من على بن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه هستم گفت : بخدا قسم آرزو وامید من
توئى و از تو حاجت خود را مى خواهم فرمود سئوال کن حاجت خود را . عرض کرد هزار درهم براى
صداق و مهر زوجه ى خود مى خواهم ، هزار درهم مى خواهم
که قرص خود بیزارم ، هزار درهم مى خواهم که با آن خانه اى بخرم ، هزار درهم مى خواهم که سرمایه ى کسب قرار
دهم براى زندگیم فرمودند : خوب با انصاف هستى وقتى از مکّه خارج شدى بیا مدینه الرّسول و
سئوال کن از خانه ى من .
روضة الواعظین جلد 1 ص 124 تا 126 ، خصائص
الائمه ص129 تا 135
هفتاد هزار فرشته در اطراف خانه کعبه معظّمه
در شب
هفتاد هزار فرشته در اطراف خانه کعبه معظّمه
در روز
داود رقى از امام جعفر صادق صلوات الله و
سلامه علیه روایت کند که فرمود هیچ خلقى از مخلوقات خدا
بیش از فرشتگان نیستند . همانا در هر شبى هفتاد هزار فرشته از آسمان فرود آیند و تمام شب را در اطراف خانه
ى کعبه طواف کنند و در هر روز هفتاد هزار فرشته از آسمان
فرود آیند و تمام روز را در اطراف خانه کعبه طواف کنند .
الروضة من الکافى جلد 2 حدیث 402
فضیل گوید : به امام باقر صلوات الله سلامه
علیه به مسجدالحرام درآمدیم و آن حضرت و من در میان
باب بنى شبیة بودیم به مردم نگریست و فرمود : اى فضیل مردم در زمان جاهلیّت نیز به همین وضع دور خانه کعبه
طواف میکردند نه حقى مى شناختند و نه به دینى پابند بودند
. خدا لعنتشان کند که اینها چه مردم مسخره و نگونسارى هستند و بعد فرمود : اى فضیل بخدا سوگند کسى از روى
حقیقت براى خداى عزّ
ذکره حج نکند جز شما و جز از شما
گناهى آمرزیده نگردد و عمل پذیرفته نگردد جز از شما .
الروضة جلد 2 حدیث 434
در تفسیر قرآن
مجید و عالمان بدان :
زید بن شحام گوید : قتادة بن دعامة یکى از
مفسّران و بزرگان اهل سنپت خدمت امام باقر صلوات الله
و سلامه علیه شرفیاب شد حضرت به او فرمود : اى قتاده تو فقیه اهل بصره هستى ؟ عرض کرد : چنین پندارند. امام باقر
صلوات الله و سلامه علیه به او فرمود : شنیده ام تو
قرآن تفسیر مى کنى ؟ قتاده – آرى ، امام باقر – از روى دانش و علم تفسیر مى کنى یا
ندانسته ؟ قتاده – از روى علم و دانش تفسیر
مى کنم ، امام باقر – اگر چنان است از روى
علم تفسیر مى کنى بجا است و من از تو پرسش میکنم ، قتاده – بپرسید . امام باقر صلوات الله و سلامه علیه - مرا
خبر ده از گفتار خداى عزّ و جلّ که در سوره سبا
فرماید : معین کردیم در آن منزلگاهها براى سیر و در آنجا شبها و روزها به آسودگى و ایمنى راه سپارید . سوره
سبا آیه 18 قتاده – این آیه درباره آن کسى است که از خانه خویش به قصد زیارت خانه کعبه
بیرون آید و توشه حلال با خود بردارد و مرکب حلال
داشته باشدو کرایه اش را از مال حلال بپردازد چنین کسى در امان و آسایش است تا به خانه خویش بازگردد . امام
باقر صلوات الله و سلامه علیه – اى قتادة تو را بخدا
سوگند دهم آیا میدانى که بسا مردى با توشه حلال و مرکب و کرایه ى حلال با خود بردارد و از خانه خویش به قصد زیارت کعبه بیرون
آید و دچار راهزنان گردد و خرجى راه او
را ببرند واز این گذشته کتکى به او بزنند که به حد هلاکت رسد . قتاده پاسخ داد : آرى بخدا . امام باقر صلوات الله
و سلامه علیه – واى بر تو اى قتاده اگر تو قرآن را پیش خود تفسیر مى کنى
نه فقط خود هلاک گشته اى بلکه دیگران را بهلاکت رسانده اى و اگر از دهان مردم گرفته اى باز
هم هلاک شده و مردم را به هلاکت رسانده اى واى بر تو
اى قتاده این آیه درباره کسى است که از خانه خویش با توشه و مرکب و کرایه حلال به آهنگ زیارت خانه کعبه بیرون
آبد و به حق ما عارف و اشنا باشد و در دل هواى ما
داشته باشد چنانچه خداى عزّ و جل ّ فرمود : و دلهاى مردم را چنان کن که هواى آنها کند . ابراهیم آیه 27 و
مقصود حضرا ابراهیم سلام الله علیه اشتیاق به خانه نبود وگرنه مى گفت : هواى آن کند و اینکه الیهم گفت و ضمیر را جمع
آورد مقصودش ما بوده ایم
پس مائیم بخدا سوگند مقصود از دعاى ابراهیم سلام الله علیه که هر که در دل هواى ما کند حج ّ او پذیرفته
است وگرنه ، نه . اى قتاده هر کس چنین باشد از عذاب جهنّم
در روز قیامت در امان و آسوده است و این است مقصود از آسایش و امان دو آیه ، قتاده گفت : به همین دلیل من
هم دیگر این آیه را جز بدین نحو که شما تفسیر فرمودى تفسیر
نخواهم کرد . الروضة جلد 2 حدیث 485
امام باقر صلوات الله و سلامه علیه – واى بر تو اى قتاده قرآن را تنها آن کس مى فهمد که به او خطاب شده .
حدیثى در مورد
مسجدالحرام :
از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه روایت
شده که در گفتار خداى عزّ و جلّ و هر که در آنجا یعنى
مسجدالحرام اراده تجاوز و ستمى کند او را عذابى دردناک بچشانیم . سوره حج آیه 25
فرمود : هر که در آنجا غیر خداى عزّ و جل ّ
را پرسش کند یا غیر اولیاء خدا را دوست بدارد چنین
کسى تجاوز کار و ستمگر مى باشد و بر خداى تبارک و تعالى است که او را عذاب دردناک خویش بچشاند .
الروضة من الکافى جلد 2 حدیث 533
حدیثى در مورد
قیام حضرت مهدى صلوات الله و سلامه علیه :
در وافى جلد 2 ص 113 از امام صادق صلوات
الله و سلامه علیه روایت کند که چون قائم صلوات الله و
سلامه علیه قیام کند مسجدالحرام را خراب کند و به اساس اوّلش برگرداند و مقام ابراهیم سلام الله علیه را بجاى
خود برگرداند ( که نزدیک درب کعبه بوده ) و دستهاى بنى
شیبه را قطع کند و بر کعبه آویزان کند و برآن بنویسد دزدادن کعبه . یاتى ص 527
ثواب طواف کعبه
معظّمه :
کافى از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله و سلامه علیه روایت کرده است که چون حضرت آدم سلام الله علیه طواف کرد به
کعبه معظّمه و منتهى شد به ملتزم جبرئیل سلام الله علیه گفت : اى آدم اعتراف کن از براى
پروردگار خود در این مکان، پس ایستاد و عرض کرد :
اى خداى من بدرستیکه از براى هر کار کنى اجرى است پس چیست مزد من ؟ پس خدا به او وحى کرد که اى آدم به
تحقیق که من آمرزیدم گناه ترا ، عرض کرد که گناه ذریّه مرا نیز بیامرز پس وحى شد بسوى او که اى
آدم هر کس از فرزندان تو که در این مکان بیاید و به
گناهان خود اقرار نماید توبه کند چنانکه تو توبه کردى پس استغفار نماید من او را مى آمرزم .
مترجم کتاب اسرار الانبیاء و. انوار
الاوصیاء صلوات الله و سلامه علیهم آقاى آیة الله العظمى آقاى ملا حبیبى الله الشریف کاشانى
طاب ثراه گوید که ملتزم همان مستجار است که مکانى
است در پشت کعبه که دعا در آنجا رد نمى شود و از نزدیک رکن یمانى است . ص 9 و 10
گفتار مرد پیرى
در طواف کعبه معظّمه :
در بعضى تفاسیر از اصمعى حکایت کرد که گفت :
در طواف کعبه بودم پیرى را دیدم در پرده ى کعبه
آویخته بود و مى گفت الهى مخلوقى که بنده دارد چون پیر شود آزادش کند و من در خدمت تو پیر گشتم مرا آزاد کن ؟
هاتفى آواز داد که اى پیر تو را آزاد کردیم و بهشت را جاى
تو ساختیم .
نقل از کتاب اسرار الانبیاء تالیف مرحوم
آقاى ملا حبیب الله شریف ص 553
بارالها قدر لطف بى شمارت را ندانستم دریغ بهر عذر ناسپاسى با سر و جان آمدم
بهر بخشش اشک ریزان بر در و درگاه تو از غروب غم فزا تا بامدادان آمدم
مناجات امام
سجّاد صلوات الله و سلامه علیه به در خانه خدا ( کعبه معظّمه )
اِصمعى که یکى از دانشمندئان عصر بنى امیّه
است مى گوید : به زیارت بیت الله الحرام مشرّف شدم در
شب تارى و مشغول طواف بودم ناگاه صداى دلخراش نیکوئى مرا بگوش رسید بر اثر آن صدا برفتم جوانى دیدم نیکو
روى با اندام و شمائل ظریف که علائم خیر و صلاح و بزرگوارى از وجهه او ظاهر بود در حالیکه
عمّامه بر سر و و تحت الهنک علافه کرده بود به پرده
کعبه آویخته و چنین میفرمود : اى آقاى مولاى من چشمها همه در خوابند و ستارگان نایاب و تو پادشاه زنده بیدارى و
هیچ وقت بر تو مستولى نشود و ابواب تمام پادشاهان
بسته و پاسبانان بر در خانه ایشان از بهر حراست ایستاده و هر عاشقى را با معشوق خود خلوتى است الّا باب احسان و
عفو تو که بر روى سائلان باز است اینک من یک تن از
سائلانم در حالى که گناهکار و درویش و بیچاره بر درب عطاى تو ایستاده ام و به امید رحمت نزد تو شتافته ام چه شود
از طریق لطف به من بنگرى و پس از مکالمات ابیاتى بر
زبان مبارک جارى ساخت . اى کسى که دعاى بیچاره را در تاریکى شب اجابت میفرمائى ، اى برآورنده مضّرت و بلاها و
دردها به تحقیق که وافدین در گرد خانه تو بخواب و
بیدارى هستند و بخشش تو اى پاینده همیشگى است اگر به بخشش تو شخصى شرافتمند امیدوار نباشد پس بر گناهکاران که
نعمت خود را خواهد بخشید . میخواهم ترا اى پپروردگار و مولا
و آقاى من پس رحم کن بر گریه ى من بحق ّ این خانه آمرزش خود را به من ببخش و درگذار ، من مسبب جود و کرامت
خودت فضل عفو خویش را به من عطا فرماى ، اى کسیکه مخلوقات در حرم بسوى تو اشاره مى کنند و
سپس سر به آسمان برداشته و عرض کرد : اى آفریدگار من
اگر ترا تا حد ّ دانش و شناسائى خود فرمانبردار بودم این ستایش از براى تو تواند بود منّتى از براى من و اگر
به نادانى نافرمانى تو کردم این از تو بر من برهان و
حجّتى است پس از جهت اظهار منّت تو بر من و اثبات برهان بر تقصیرات من مرا ببخش و گناهان من را بیامرز و از
دیدار جدّ بزرگوار و روشنى بخش دیدگان من حبیب تو
خاتم الانبیاء صلّى الله علیه و آله وسلّم در
دار کرامت خود محرومم مفرما و بعد عرض کرد
اى خدا و مولاى من نیست لذّتى از براى دنیا مگر به ذکر
تو ونه از براى عقبى مگر به بخشایش تو و نه از براى شب مگر به مناجات تو و از براى روزها مگر به طاعت تو و
نه از براى دلها مگر به محبّت تو و نه از براى بهشت مگر به
آمرزش تو پس دنیا و آخرت لذّتى ندارد مگر به سبب وجود تو اى ارحم الرّاحمین ، پس از آن گفت : اى خداى من از
اعمال صالحه ى ما ترا سودى نیست و از افعال بد ما ترا
زیانى نباشد پس بپذیر از من آن را که به تو سودى نرساند و بیامرز مرا در آن مواردى که ترا زیانى نرساند اى
بخشاینده حقیقى آمدم بسوى تو اى پروردگار عالمیان و
رها کردم تمام مردم را و بسوى تو آمدم اى خداى من ، تو مسئول و پناهگاه گناهکارانى آمدم به درب عفو و
بخشایش تو اى خداى من تا رحم کنى بر من بسبب فضل خود اى یارى
کننده پس تو خداوند صاحب فضل ما هستى و تو یار تنهایان مى باشى . اى آرزوى آبرومندان در هر ساعت از بلیّات
بسوى تو شکایت مى کنم پس بپذیر و رحم کن بر شکایت من
اى امیدگاه من ، تو برآورنده محبّتهاى من هستى پس ببخش به من گناهان مرا و برآور حاجت مرا، توشه من کم است و راه
من دور نمى بینم که این راه مرا به مقصد اصلى تواند
رسانید ، آیا از براى کمى زاد گریه کنم یا براى درازى راه خود ناله نمایم ؟ بسوى تو با اعمال قبیح و
نامقبول خود به تو روآوردم و در میان مردم بنده ى جنایتکارى چون من نیست اى منتهى آرزوى من .
آیا مرا به آتش غضب خود خواهى سوزانید ؟ پس امید و بیم من به کجا و به که خواهد بود
؟ من بنده تنها و غریب و قلیل الشکّر هستم جز
این نیست . بلیّات خود را به حضرت تو به شکایت آوردم پس بپذیر شکایت مرا اى خداى من اگر پیش از غیبت من عطائى بفرمائى ، اصمعى گفت : دیدم آن جوان اشعار مى خواند تا آنکه برود در افتاد
و بیهوش گشت نزدیک او شدم و نظر در او افکندم دیدم آن جوان
حضرت زین العابدین على بن الحسین صلوات الله و سلامه علیهما است . سر مبارکش را بر دامن گرفته و بر حال شریفش
رقّت آورده و اشک من برعارض نورانى آن حضرت چکید
از ناله من بخود آمد و چشمان مقدّس بگشود و فرمود کیست که مرا از ذکر پروردگار من بازداشته ؟ عرض کردم :
اى سیّد ، من اصمعى هستم این ناله و عجز براى چیست ؟ و حال آنکه از خاندان نبوّت و معدن
رسالت هستى ؟ آیا تو از آن خاندان نیستى که خداوند متعال
درباره شما این آیه را فرستاد ” اِنَّما یُریدُ الله لِیَذهَبُ عَنکُم الرَّجس اَهلَ البَیتَ وَ
یُطَهّرکُم تَطهیرا . سوره الاحزاب آیه 33 )
“ چون
حضرت این سخنان از من استماع کردند بنشست و فرمودند: اى اصمعى هیهات هیهات ان الله تعالى خلق الجنّة لمن اطاعه و
لو کان عبدا ً جبشیا و خلق النار لمن عصاه و لو کان سیّدا
ً قرشیا ؛ معنى : خداى تعالى بهشت را آفرید از براى آن کس که اطاعت او کند گواینکه غلام حبشى باشد و دوزخ را بیافرید مر آنان را که نافرمانى او کند اگر چه سیّد قریشى نسب باشد ، آیا
فرمان خداى تعالى را نشنیدى که میفرماید : فاذا نفخ فى الصّور فلا انساب بینهم یومئذ و لا
یتسائلون فمن تقلت موازینه فاولئک هم المفلحون و من خفت
موازینه فاولئک الذّین خسرو انفسهم فى جهنّم خالدون تلفح وجوههم النّار و هو فیها کالحون . ( مؤمن آیه 103
تا 106 )
مناجات حضرت
امام حسین صلوات الله و سلامه علیه در اطراف خانه خدا ( کعبه مکّرمه )
از حسن بصرى روایت کرده اند که گفت : به
طواف بیت الله الحرام مشغول بود شبى بغایت تاریک بود و
اطراف کعبه نیز از مردم خالى بود در عین حال صدائى دلنشین از مسجدالحرام بگوشم رسید که دل یکسر از جاى کنده مى
شد بر اثر آن صدا رفتم مردى نورانى و باوقار را
دیدار کردم که در مقام مناجات با حضرت سبحان ایستاد و زبان مبارکش با این اشعار مترنم بود :
یا رب . یارب انت مولاه فارحم عبیدا ً الیک بلجاه
اى پروردگار تو مولاى من هستى پس رحم کن بنده ات را که بسوى تو امیدوار است
یاذالمعالى علیک معتمدى طوبى کنت . انت مولاه
اى صاحب مقامات عالیه بر تو است اعتماد من خوشا حال آنکس که تو مولاى او باشى
طوبى لمن کان حائفا ً ارقا یشکو الى ذى الجلال بلواه
خوشا حال آنکس که ترسناک و بیدار باشد و بسوى صاحب جلالت شکایت خویش عرضه کند
و ما به علته و لا سقم اکثر من حبه المولاه
و آنکس را علّت و دردى است بیشتر در دوستى مولاى خود ثابت قدم است
اذا خلافى الظلام مبتهلا اجابه الله ثم لباه
چون شب شود در تاریکى ناله کند خداى تعالى اجابت و لبیک او فرماید
ناگهان نداى غرّا فضاى مسجدالحرام را طنین
افکند و از غیب آوازى در جواب آن بزرگوار آمد .
لبیک عبدى و انت فى کنفى و کلّما قلت قد سمعناه
لبیک اى بنده من تو در ظلّ حمایت من هستى و آنچه گفتى به تحقیق شنیدم
صوتک تشتاقه ملائکتى فذ بنک لان قد غفرناه
آواز ترا فرشتگان من دوست دارند و گناه ترا اینک بخشیدم
فى جنّة الخلد ما تمنّاه
طوباه طوباه ثم طوباه
بخشیدم بهشت برین را که مورد تمنّاى تست خوش بحال . خوش بحال تو باز هم خوش بحال تو
سلّنى بلا وحشة و لا رهب و لا تخف انّى انا الله
درخواست کن از من بدون ترس و بیم و مترس بدرستى که من پروردگار و خداوند توام
چون نیک نظر کردم دیدم حضرت حسین بن على
صلوات الله و سلامه علیهما بود .
بحر محبّت و اسرار مودت ص 139
ولایت شرط قبولى
اعمال است .
محمد بن مسلم زُهرى یکى از فقها و محدثان و
دانشمندان تابعین در مدینه منوّره بود . مى گوید
در یکى از سفرهایم که به مکّه مکرّمه مشرف بودم با حضرت على بن الحسین صلوات الله و سلامه علیهما در عرفات
ملاقات نمودم حضرت به من فرمود : اى زهرى این مردم که در
این بیابان هستند بنظر تو چقدر هستند ؟ زهرى گفت : خیلى زیاد و تمامشان دارائى خودشان را در راه خدا خرج و
در این مکان مقدّس اجتماع نموده و با صداى بلند پروردگار
شان را مى خوانند . امام سجّاد صلوات الله و سلامه علیه فرمود : اى زُهرى داد و فریاد زیاد است ولى حاجیها کمند ،
زهرى گفت : آقاجان همه اینها حاجى هستند آیا این همه انبوه
جمعیت کم و اندکند ؟ حضرت فرمود : زهرى صورت خود را نزدیک من بیاور زهرى نزدیک آمد امام سجّاد صلوات الله و
سلامه علیه دستش را بر روى زهرى کشید و سپس فرمود :
بنگر ، زهرى به مردم نگریست و گفت : تمامشان را به شکل و قیافه ى بوزینه و میمون دیدم و در میان آنان
انسانى را نمى دیدم مگر در بین ده هزار نفر یک نفر . امام سجّاد بار دوّم فرمود : زهرى نزدیک من بیا ، زهرى گفت : نزدیک رفتم حضرت دست مبارکش را بر روى من مالید سپس
فرمود : نگاه کن چون نگاه کردم همه خلایق را خوک و گراز دیدم امام زین العابدین صلوات الله و
سلامه علیه بار سوّم به زهرى فرمود : نزدیک بیا
نزدیک آمدم حضرت دستش را بر روى من کشید ناکاه دیدم همه خلایق خرس هستند مگر اندکى از آنها عرض کردم یابن
رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم پدر و مادرى قربانت
کارهاى معجزه آسا و خارق العاده تو مرا مات و مبهوت ساخت و امور شگفت آمیز و حیرت انگیز تو مرا حیران و
سرگردان نموده و غوطه ور در فکر و اندیشه کرد . امام سجّاد صلوات الله و سلامه علیه فرمود :
اى زهرى از این جمعیّت بسیار فراوان گروه کم و اندکى حاجى میباشند که
آنان را دیدى سپس امام زین العابدین صلوات الله و سلامه علیه به زهرى فرمود : دست خود را
بصورت خویش بکش زهرى گفت : فرمان امام را انجام دادم و
دستم را برویم کشیدم در اینحال تمام خلایق را بصورت انسان همانند اوّل دیدم ، زهرى گفت : امام سجپاد به من
فرمود : هر کس حج انجام دهد و خانه خدا را زیارت کند و
با دوستداران ما دوستى و همراهى نماید و از دشمنان و بدخواهان ما دورى گزیند و تصمیم اطاعت و فرمانبردارى
از ما را داشته باشد و سپس در این مکان حاضر گردد و به امانت
ما در برابر حجرالاسود که خداوند متعال بر عهده آن گذارده اقرار و اعتراف نماید و به این وسیله امانت الهى را
به آن تسلیم نماید . داستانهاى علوى جلد 2 / داستان
70
یعنى در نزد حجرالاسود به امانت اهل بیت
پیامبر خدا صلوات الله و سلامه علیهم اقرار نماید .
ص 40 تا 42
اى زهرى پدرم از جدّم رسول خدا صلّى الله
علیه و آله و سلّم به من روایت کرد که آن حضرت فرمود :
منافقانى که دشمنان محمد و على صلوات الله و سلامه علیهما و علاقمندان آنان و طرفداران دشمنانشان مى باشند حاجى نیستند
. تنها مؤمنان و مخلصانى که دوستداران
محمد و على صلوات الله و سلامه علیهما و علاقمندانشان و دشمنان بدخواهان آنها هستند حاجى میباشند .
تفسیر امام حسن عسکرى صلوات الله و سلامه
علیه ص 142 – بحار جلد 99 ص 258
رفع حاجت از
مسلمان بهتر از ده بار طواف خانه خداست .
امام صادق صلوات الله و سلامه علیه میفرماید
: کسیکه یک بار خانه خدا ( کعبه معظّمه ) را طواف کند
خداوند تبارک و تعالى شش هزار حسنه و پاداش به او عنایت میفرماید و شش هزار گناه از او محو مى کند و شش
هزار درجه به او مى بخشد و هنگامیکه مقابل در کعبه آمد
خداوند تبارک و تعالى هفت در بهشت را بر روى او باز مى کند . اسحاق بن عمّار (ره) عرض کرد این همه فضل براى
یکبار طواف کردن است ؟ فرمود : آرى ! به تو خبر دهم بهتر
از این رفع حاجت از مسلمان بهتر از طواف ده بار شمردند یعنى بهتر از فضیلت ده بار طواف خانه خدا ( کعبه معظّمه
) است .
اصول کافى جلد 2 ص 194
علّت رَمى جمرات :
از حضرت مولا على امیر المؤمنین صلوات الله
و سلامه علیه نقل شده که فرمود : هنگامیکه فرشته وحى
حضرت جبرئیل سلام الله علیه مشاعر و معالم حج و علائم آن را به حضرت ابراهیم سلام الله علیه نشان میداد
شیطان در برابر ابراهیم ظاهر شد جبرئیل علیه السّلام به او
دستور داد که شیطان را سنگسار کند حضرت ابراهیم سلام الله علیه سنگ بجانب آن ملعون پرتاب کرد شیطان لعنة
الله علیه در محل جمره اوّلى داخل شد و ناپدید گردید از این
رو آن حضرت دیگر سنگ نینداخت در جاى جمره دوّم شیطان لعنة الله علیه نیز در برابر حضرت ابراهیم سلام الله
علیه آشکار و نمایان شد ابراهیم علیه السّلام هفت سنگ دیگر
به او پرت کرد شیطان باز در همان جا داخل زمین شده و ناپدید شد در مکان جمره سوّم شیطان لعنة الله علیه باز هم
در برابر ابراهیم سلام الله علیه ظاهر شد این بار هم
حضرت هفت سنگ به او انداخت شیطان لعنة الله علیه باز هم در همان محل داخل زمین شد و ناپدید گشت و بخاطر این
عمل رمى جمرات سه گانه از جمله مناسک حج شد .
قرب الاسناد ص 68 – وسائل الشیعه جلد 1 ص 214 –داستانهاى علوى داستان 101 ص 170
حکایتى در مورد
استعلام حجرالاسود :
علامه مجلسى نور الله مضجعه / اثار الله
برهانه در بحار الانوار مى نویسد که سالى زنى در حال طواف
بود چون مقابل حجرالاسود رسید خواست استعلام حجر کند مردى عقب سر آن زن بود در ظاهر بجهت استعلام و در
باطن بجهت شهوت دستش را به روى دست آن زن گذاشت که از ملامسه آن زن لذّت ببرد خداوند دست مرد
را به دست زن چسبانید مردم مطلّع شدند خبر به
حاکم مکّه دادند حاکم فقها را جمع کرد که در این خصوص چه باید کرد هر کدام سخنى گفتند بعضى اشاره به قطع
دست زن کردند و بعضى فتوى دادند که زنگ گناهى ندارد مرد
گناهکار است باید دست مرد قطع شود در این بین خبر دادند که حسین بن على صلوات الله و سلامه علیهما آمده است
حاکم گفت برویم خدمت آن حضرت رفتند و قضیه را به عرض رسانیدند فرمود: باید دست مرد را برید ،
آن مرد عجز و لابه کرد حضرت بر او ترحم کرد دستش از
دست آن زن جدا شد حاکم عرض کرد: بگذارید من تنبیهى بکنم فرمود : من شفاعت کردم خداوند از تقصیرش گذشت یا شفیع
المذنبین ، یا حسین بن على صلوات الله و سلامه علیهما
شفاعت ما گناهکاران را زماینکه در قبر قرار گرفتیم بکن به حق ّ خاندان عصمت و طهارتت صلوات الله و سلامه
علیهم .
صراط المؤمنین ص 39 و 40
علّت چیست که
پایتخت مکّه را جدّه مى گویند ؟
چون قبر جدّه ما حوّا سلام الله علیها در شهر جدّه است و بدین جهت آنجا را جدّه
گویند .
جلد اوّل تاریخ طبرى ص 24 – جلد دوّم آغاز و فرجام جهان از نظر قرآن ص
119
حضرت آدم سلام
الله علیه و عفو خداى عزّ و جل ّ :
در کافى روایتى نقل شده که مراد از کلماتى
که خداوند به آدم القاء کرد نام محمّد صلّى الله علیه
و آله و سلّم ، على صلوات الله و سلامه علیه ، فاطمه سلام الله علیها ، حسن و حسین صلوات الله و سلامه علیهما
بوده که آدم سلام الله علیه خداوند را به آنان
قسم داد تا مورد عفو و آمرزش واقع شود .
آغاز و فرجام جهان از نظر قرآن ص 122