بومی و مناسبسازی فناوریهای تجارت
الکترونیکی
سید ابراهیم ابطحی
مقدمه
این مقاله متن پیاده سازی شده سخنرانی است که با ویرایش محدود، تبدیل
لحن گویشی به نگارشی و درج مشخصات منابع در موارد ارجاع به اطلاعات، بازنویسی شده
است، لازم به تذکر است که قصد سخنران تشریح دیدگاههای خود بر حول محور لزوم بومی
سازی فناوریهای تجارت الکترونیکی با ذکر نمونه PERM بوده است که
بنابر مقتضیات سمینار که جنبه های کاربردی داشته و کمی وقت در نظر گرفته شده، عملا
بیشتر مقدمات این بحث در سخنرانی مطرح گردیده است که سخنران امیدوار است در مقالهای
جداگانه و مفصل در آینده به این مبحث بپردازد.
آیا بومیسازی و مناسبسازی فناوری های تجــارت الــکتـرونیکی ضرورت دارد یا
نه؟ در این گفتار، امیدواریم ابعادی از این مسئله را بیان کنیم.
صحبتم را شروع میکنم با دو گفته
که به شکلی مفروضات من هستند. بیان مفروضات در جهان تأویل که مباحث فنی با نگرههای
متفاوت به معناها و نتایج مختلف میرسند، لازم است. چرا که با مفروضات
دیگر میتوان نتایج متفاوتی گرفت. اولین نکته این گفته است که فناوری نه خوب
است و نه بد ولی قطعاً خنثی نیست این منظر کرانزبرگ است که نشان میدهد
راجع به تبعات حضور فناوری در جامعه باید حساس بود. بحث دوم این عبارت است که فناوری
سرگرمی توانگران، رویای بینوایان و کلید دست خردمندان است. یعنی فناوری را
در واقع مدیریت جامعه برای بهبود شرایط اجتماعی بکار میگیرد
و نگاه و
منافع اقشار
مختلف در رابطه با آن متفاوت است. همین طور که شما منظرهای
کارشناسی را هم که میبینید تفاوت دارند که باز راجع به
آنها
صحبت خواهیم کرد. از این بحث که بگذریم چند فرض دیگر را هم عرض میکنم، منظور از فنآوری ، فنون بهم پیوسته انجام
کار است و منظور از فناوری اطلاعات، فنون بهم پیوسته
انجام کار بر روی اطلاعات است و منظور از تجارت الکترونیکی داد و ستد در محیط های
الکترونیکی
است در اندازه کلان. به این دلیل که پیوند تجاری بنگاه به بنگاه (B2B)
موضوع اصلی
بحث تجارت
الکترونیکی است
]10[ بقیه پیوندها در مقایسه
از ارزش
والا و وزن تجاری کافی برخوردار نیستند.اشاره به این تعاریف
از این باب است که در کشور ما گرایش به فناوری ها ابتدا با مقاومت همراه است و
بعد از شکستن این مقاومت در دورههای بعدی تبدیل به ولع مصرف آنها
میشود و
این ولع مصرف را باید نقد کرد و اگر نه ما ممکن است که از تفریط به افراط
بیفتیم .بنابراین فن سالاران مقیدند که در زمان ممانعت جامعه از پذیرش فناوری آن
را ترویج
کنند و در زمانی که سمتگیری به سمت فناوری، با ولع مصرف
همراه است
همه را به خردورزی و نقد دعوت کنند. زیرا اگر ما خطی رسم
کنیم
برای نمایش سطح توان جذب فناوری اگر کمتر از حد آن خط هزینه کنیم فرصت
زا از
دست داده ایم و اگر بیش از آن خط هزینه کنیم امکان را از دست داده و سرمایههایمان را هدر
داده ایم و ما
با توجه به شاخصههای اقتصاد کلان، چنین حقی را نداریم. نکته بعدی
این است که در کنار
این (مواضع که در ابتدا نقد
جدی است و بعد اصرار بر مصرف بیرویه)، تفکر انتقادی غرب درباره این مفاهیم بحث نمیشود، امروزه نوام
چامسکی
منتقد اینترنت است،مایکل پورتر تجارت الکترونیکی را حتی در رابطه با راهبرد نقد میکند
و هابرماس اصلاً فرض وجود جامعه اطلاعاتی را به نقد میکشد. این
به معنی
اعتبار مطلق این گفتهها نیست، بلکه معنی
آن این
است که داوری فناورانه، داوری همه سونگر است چرا که فناوری نه خوب
است و نه بد، ولی قطعاً خنثی نیست. از این مفاهیم اگر بگذریم اشاره می
کنم که
پرداختن به تجارت الکترونیکی، امیدوارم ما را از آفاتی که سایر
راهحلهای الکترونیکی در جامعه ما به آن دچار شدند بر حذر بدارد.
امروزه آموزش الکترونیکی از دانشگاه مجازی به
برگه ابرمتنی دروس تقلیل پیدا کرده ظرف دو سال گذشته دانشگاهها یارانه میدهند
که اساتیدشان برگه ابرمتنی درس بنویسند و این نشان از مصرف فناوری بدون
امکانسنجی دارد. مصرف فناوری بدون اینکه واقعیاتش، محورهایش، اصولش و پیشنیازهایش سنجیده
شود، بی ثمر است.
از این رو امیدواریم که بحث تجارت الکترونیکی به
این آفات دچار نشود از وقتی میشنویم که برخی دوستان شنیدن بحث
تجارت الکترونیکی جزیی را مطرح و آن را به حد فروشگاه الکترونیکی
تقلیل میدهند نگرانی ما جدیتر می شود.
نکته بعدی مشخص کردن وضعیت ما برای مصرف فناوری است
که نیاز
به اطلاعات و شاخصهایی دارد. شاخص هایی که در جهان وجود دارد و متأسفانه یا ما به
علت قلت اطلاعات در جمع آن ها حضور نداریم و یا آنجا که حضور داریم این
اندازهها، اندازههایی درشان واقعیات جامعه ما نیست. در شاخصهای به
اسم شاخصه آمادگی شبکهای یا NRI ]11[ که 135پارامتر را میسنجد و روی 65 مشخصه ترکیبی برآورد
میکند،
ما
جایگاهی در رده بندی ها نداریم به علت اینکه اطلاعاتی احتمالاً در دسترس آنها
نبوده
است. در
شاخص 13 نیز ما فاصله بعیدی از کشورهای دیگر داریم ]9[. در شاخصه ISI ما جزو کشورهای آغازگر هستیم و از ما پایینتر فقط آنها
هستند که بازماندهاند ]5[در حالی که ما 41 یا 42 سال هست که فناوری رایانه را به مملکت آورده ایم و عمر رشته رایانه در
جهان بیش
از این نیست و این جایگاه واقعی ما نیست. به شاخص های
دیگر اشاره میکنیم. شاخص دستاوردهای فناوری (TAI)
]8[ جایگاه ما را پنجاه نشان میدهد از 72، فنلاند با 44/7 هزارم رتبه اول را
دارد و ما با 26/0 رتبه پنجاهم. در شاخص HDI که شاخص توسعه
انسانی است ما در بین 162 کشور مقام نودم (90) را داریم با امتیاز 4/7 در قیاس با نروژ با
شاخص 939/0 درصدر ]5[ .
در اقتصاد دانایی، شاخصه دیگری که مهم
است به خصوص که امروز وقتی بحث اقتصاد دانش محور میشود، اینگونه به ذهن
متبادر میشود که برخی تصور میکنند تجارت الکترونیکی اقتصاد را دانا
محور میکند و نه تجارت الکترونیکی زاده اقتصاد با محوریت دانایی است، شاخصه ما 5/2 است ]8[ در مقابل 10 و از سال
1995 تا
حالا تغییری نکرده در حالی که در این فاصله این شاخص در
امارات
متحده، عمان، اردن، مراکش بهبود پیدا کرده است .
عامل توقف ما در تحلیل اقتصاد دانایی
پایین بودن سطح تولید ملی در تناسب با جمعیت و منابع است . بحث شاخص ها را تمام میکنیم به
دلیل اینکه بعداً میخواهیم از آن نتیجه بگیریم که ما حتی اگر بخواهیم از تجارب دیگر
کشورها استفاده بکنیم، مجبوریم اطلاعاتی داشته باشیم که جایگاه خودمان را در
مقایسه بسنجیم و از دستاوردهای جوامع دیگه بهره بگیریم اگر نه آنچه که به عنوان
الگوهای جایگزینی امروزه مطرح میشود در خیلی موارد مصداق ندارد، مثلاً اگر
به چند عدد نگاه کنیم شاید این روشن
شود
مثلاً هند که در بعضی از نگرهها الگوی ماست جایگاهش در شالوده الکترونیکی شصت و
پنجم است، جایگاهش در سیاست فناوری اطلاعات سی و ششم و جایگاهش در تجارت
الکترونیکی چهل و دوم است. مالزی در شالوده سی و پنجم، در سیاست فناوری اطلاعات سی
و یکم و در تجارت الکترونیکی سی و هشتم است. در حالی که
برخی ممکن است تصور
کنند
اینها قلههای فناوری اطلاعات جهان هستند به علت اینکه این قیاسها
کلی صورت میگیرد نه حوزهای. ما این دستاوردها را تعمیم میدهیم
و نتایجی میگیریم که بعد بعنوان راهحل از آنها استفاده
می کنیم و به ناچار
چون بومی نکردهایم
آنها را تقلیل میدهیم و به اینجا میرسیم که
امروزه پارکهای فناوری را تقلیل میدهیم به مراکز
رشد، مراکز رشد هم به تحقیق دانشگاهی و احتمالاً کارهای دانشجویی در کنار دست اساتید. این دشواری به ما
نشان میدهد که ما به هر حال بهتر است به مناسبسازی تن دهیم
منتهی اگر با اشراف کامل فناوری ها را بومی کنیم میتوانیم از دستاوردهایش بهرهگیریم و از مضارش بر کنار بمانیم. بحث شاخصها میتواند
خیلی مفصل باشد ، ولی اگر دوستان به گفتار برخی مسئولین توجه کنند که
وقتی راجع به این بخش ها صحبت میکنند بیشتر قیود کیفی بیان میکنند تا اعداد کمی و
اعداد بیان
شده هم با
یکدیگر
تفاوتهای فاحش دارند. از این اعداد نادر هم بعلت قلت، شاخصی قابل
محاسبه نیست و اگر شاخص نباشد مقایسه عملی نیست، مقایسه عملی نباشد، همه چیز را همیشه باید از صفر آغاز کرد.
این بحث را اینجا تمام میکنم و برمیگردم به اینکه با
این
نوع
مواجهه ما چکار میتوانیم انجام دهیم در واقع این برخورد
بیشینهگرا یا کمینهگرا ما را از تعامل با
فناوری دور میکند. در حالی که تعامل با فناوری یعنی بومیسازی آن یعنی اینکه ما باید
به توان جذب فناوری فکر کنیم اگر نه مجبوریم گذشته را تکرار کنیم گذشته در مورد
رایانه در ایران عبرتآموز است از سال 41 که فناوری رایانه به ایران آمده،
شش دوره
طی شده و در این شش دوره قسمت اعظم حوادث تکرار مکررات بوده، دوستان اگر نقدهای سازمان
برنامه و بودجه
را در سال 52 بخوانند اکثریت آنها هنوز در مورد بخش فناوری
اطلاعات امروز ما صادق است یعنی ما نتوانستهایم ایرادهای بنیادی را
به میزان قابل قبولی حل کنیم. این دوران شروع میشود با
سال 41 تا سال 51 که دوران رشد بطئی است و از 52 که قیمت نفت بالا میرود ما وارد دوران رشد
سرطانی میشویم و رایانهها به ایران به اصطلاح هجوم میآورند. دوره
سوم با انقلاب اسلامی آغاز میشود که ابتدا که دوران به اصطلاح سکوت و رکود
است که طی آن برخی مراکز کامپیوتری بسته می شوند، شرکتهایی که در ایران
نمایندگی دارند ایران را ترک میکنند و صحبت تحولی در این
ساختار می شود و در مواردی رایانه به عنوان یکی از عوامل
وابستگی مورد نقد واقع میشود. بعد از این ما وارد دوران رایانههای دست دوم میشویم
به عنوان جایگزین و این دوران هم به دوره بعدی که سراب رایانه
های شخصی میپیوندد
و سپس و
ما دوران موج اینترنت را در سه سال 77 تا 80 تجربه کردیم که در دو سال اخیر
تبدیل به موج فناوری اطلاعات شده است. در رابطه با اینکه ما فناوری را
برای چه میخواهیم امروزه در رابطه با همین تجارت الکترونیکی صحبت این است که ما
اگر این کار را نکنیم ممکن است از تعامل با جهان بیرونی باز بمانیم خوب این جای
بحث مفصل دارد نقش ما با 45 صدم درصد از تجارت جهانی و به اصطلاح
سهم یک
درصدی جمعیتی، نقش ارزش نیروی کار ما به ازای هر ساعت 30 سنت (که حالا از تحلیل
شادروان دکتر عظیمی استفاده میکنم ]7[ نشان میدهد که نگران این خیلی نباید باشیم همین
جور که رایانهها را در شرکت نفت را همان شرکتهای خارجی خودشان آوردند همان گونه که در عربستان
صعودی شرکت shell ابر رایانه، نصب کرده اگر قرار باشد این تعامل جهانی به نفع مصالح
ملی صورت بگیرد فناوریهای مورد نیاز را خواهند آورد ما
برای آنها نباید سرمایهگذاری کنیم یعنی برای دیگران بستری بسازیم که بتوانند به ما
کالا بفروشند ما فناوری تجارت الکترونیکی را برای عرضه تولیدات و خدماتمان به جهان میخواهیم و
این نگره ما را از ولع باز میدارد و ما را به تأمل وادار میکند. و ما در این عرصه
نباید خطایی را که در گذشته در مورد نرم افزار تکرار میکنیم کردیم (بیان
کردیم نیازهای
تولید نرمافزار کاغذ است و
مغز). آن خطایی که شرکتهای صادرکننده نرمافزار
مرتکب شدند ما اگر بیلان کار آنها مطالعه را کنیم، متوجه خواهیم شد که تصورات نادقیق چه
لطمهها به ما میزند، یک فناوری که پیچیدهترین فناوری مهندسی برای تولید یک فرآورده منطقی است
وقتی
تقلیل داده میشود به فناوری که فقط به کاغذ و مغز نیاز دارد به این جا میرسیم که
ما به ازای هر ده واحد پولی که صرف سختافزار میکنیم، یک واحد صرف نرمافزار
میکنیم در حالی که در جهان این نسبت به عکس است. ما میتوانیم این
بازار را صد برابر بکنیم این نسبت در ترکیه 6 است در کشور ما یک دهم است، در
آمریکا پنج است، در اروپا 5/2 است ]9[.وقتی ما هزینه
صرف نرمافزار
نکنیم سازمانهای ما انبار سختافزارهایی میشود که عمرشان با شتاب تغییرات فناوریهای
اطلاعاتی
به سرعت کاهش پیدا میکند. باید به این نکته هم اشاره کنیم که تجارت
الکترونیکی پیوند دو حوزه سنتی و صنعتی است، فناوری اطلاعات از جهان
مدرن یا نو و تجارت ما از حوزه سنت قدیم میآید. پیوند این دو مجموعه یعنی
خودکارسازی رویه های سنتی، همان مشکلاتی را دارد که
ما در دوران گذار با آنها مواجه هستیم که باید روی آنها به دقت کار کنیم.
بازار سنتی ما به هر حال کار خودش را انجام میدهد و ما باید توجه
کنیم آیا تمام این فرآیندهای تجاری قابل باز مهندسی هستند و یا
ممکن است به توقف روالهای سنتی منجر شوند باید توجه کرد که تجارت الکترونیکی
قسمت اعظمش کسب و کارهای جدید است. حوزههای جدید تولید و مصرف خدمات کالاهای
منطقی هستند و این عرصه را باید به روی مدیریتهای
جوان بگشائیم، در حوزه مشکلات کلان بخشی چیزهای
مختلفی را میشود اشاره کرد که فرصتی برای آن نیست من دوست داشتم برخی تحلیلهای شادروان دکتر عظیمی
را خدمت شما عرض کنم ]7[ که ایشان تحلیل میکنند که ما 18 میلیون نیروی کار داریم که این
18 میلیون، 3 میلیون آن بیکار است، پنج میلیون آن
بیکار
پنهان است، چیزی حدود 20 میلیارد نفر ساعت کار از 36 میلیارد نفر ساعت
کار بالقوه ممکن (با محاسبه 250 روز کاری در سال و روزی 8 ساعت کار) باقی میماند. در واقع ما 16
میلیارد نفر ساعت اتلاف کار داریم . یعنی ما 45 درصد از منابع انسانی مان
را بهره نمیگیریم یا هدر میدهیم و این فقدان مدیریت
منابع انسانی در جایی که در تمامی مدلهای رشد و توسعه مدیریت منابع انسانی رتبه
اول را دارد بسیار جای بحث دارد و بعد وقتی که ایشان بافتن یک قالی را مقایسه
میکند با خرید یک اتومبیل متوجه میشویم که یک سال کار ما معادل یک ساعت
کار در جهان صنعتی است از این رو است که قیمت ساعت
کار ما
در جهان 30 سنت است اگر به این ارزش مبادلاتی به دقت نگاه
کنیم و این میزان هدر رفتگی سرمایه را به عنوان مشکل بررسی کنیم متوجه
می شویم که اگر ما سراغ فناوری
اطلاعات یا تجارت الکترونیکی میرویم برای حل این مشکلات است نه اعلان اینکه ما به
عرصه جامعه اطلاعاتی که خیلیها حتی در شکلگیری آن شک دارند، پیوستیم. بلکه ما فناوریها را
قرار است مصرف کنیم که مشکلات خودمان را حل کنیم و این به ما تولید سرانهای میدهد
در حدود 720000 تومان در سال که این
8/2 درصد متوسط سرانه ده کشور صنعتی جهان است و ما به جای ده میلیون نیروی کار ، 8/25 میلیون نیروی
کار را میتوانیم به خدمت بگیریم (با الگوهایی که در
جهان موجود است) این بحث کلان فرابخشی در سطح کلان اگر دشواریهایش حل نشود یا رو به بهبود نباشد کارهای جزیی بخش ها به نتایج جدی نخواهد رسید،
هر چند در
بحث بخشی هم ما مشکل داریم. بخش فناوری اطلاعات با تأویلهای کمینه و بیشینه مواجه است شما
اعدادی را میشنوید که اگر واقعی باشد رویائی است ولی واقعیات این
بخش چیزی نیست به جز هزار و دویست میلیارد تومان سرمایه در بخش ICT، در حوزه نرمافزار
بازاری در حد 40 میلیارد تومان، نیروی انسانی در حد 40 هزار نفر، نرمافزار در حد
20 هزار نفر، در شرکت های نرمافزاری در400 شرکت، حداکثر 8000 نفر (از 1800 شرکت ، حداکثر 400 شرکت در
حوزه نرمافزار) که از اینها ، 80 شرکت فعال و از شرکت های
بزرگ فعال در حد یک تا 10 شرکت قابل
اشاره،
اینها واقعیات این بخش هستند ]9[ و این واقعیات باید به عدد و رقم در بیاید و در مقابل فناوریهای
راهحل به گزینه جواب برسد. تا ما سرمایههای محدود
خودمان را صرف بهبود شرایط اجتماعی کنیم و بتوانیم این ضریبی
را که به عنوان ضریب جذب فناوری و شاخص دستاوردهای فناوری برای
کشور ما 26 صدم است و ما رتبه پنجاه از 72 را داریم، بهبود ببخشیم. به عدم وجود مطالعات
تطبیقی هم اشاره کردم، چون ما اطلاعات نداریم. در ردهبندی شاخصهای جهانی نیستیم و داوری مان
در مورد کشورهای الگو، بستگی به تعداد سفرها، علاقه عمومی، علاقه
به اشخاص یا
کشورها و سلایق
شخصی، و
گزارش هایی دارد که موردی است و کل این بحث را در
برنمیگیرد. در قسمت پایان بحثم که راهحل ها
است و در واقع قرار بود در موضوع اصلی بحث باشد، میخواهیم
بگوئیم
چرا لازمست یک جایی برای بومیسازی و
مناسبسازی در نظر بگیریم راجع به آن تفکر کنیم و به راهحل
برسیم. برای رسیدن به راهحل و اینکه ما فناوری را به هر حال در
حد امکاناتمان مناسب و مصرف میکنیم نیاز به اطلاعات پایه بخشی داریم و بعد این
اطلاعات پایه بخشی را باید با ریختن در شاخص ها تبدیل به ارزشهای
مقایسهای کرد تا بتوانیم از دستاوردهای سایر کشورها استفاده
بکنم. اما نگاه ما به استفاده فناوری نگاه کهنی است، برای یک فناوری پر
تغییر ریختن برنامههای 20 ساله و 30 ساله که برخی از برنامههای بسیار طولانیتر
صحبت میکنند کار عبثی است فناوری که حوزه اطلاعاتیش 6 ماه یکبار بیش از 50 درصد تغییر
می کند نمیشود
در مورد آن این
گونه
داوری کرد و بعد به نگاه دیگری می رسیم که فناوری را به حد
راهبرد ارتقا میدهند (نه به حد راهحل) و آن وقت از آن توقعاتی دارند که ما را به سرعت سر خورده میکند
یعنی
حل همه معضلات اجتماعی به کمک یک فناوری
خاص که نا ممکن است همان اتفاقی که در مورد آموزش الکترونیکی افتاد در حالی که به عنوان
راهحل کاربرد خودش را دارد و به اندازه صرفه اقتصادی به ما
بهره میدهد و بحث این است که در الگویی که ما نگاه میکنیم به عنوان جامعه
الکترونیکی و مؤلفههایش به علت اینکه ما در حوزههای متفاوت عقب ماندگی داریم به
واقعیاتی که یکپارچهسازی این مفاهیم را محقق میکند اعتنا
نمیکنیم. مثلاً امروزه که صحبت از دولت الکترونیکی است بیشتر طرحها را
در حوزه
خودکارسازی اداری را میبینید که این لازم است ولی کفایت نمیکند هر کدام راهحلهای
الکترونیکی، هر یک از این مؤلفهها، مؤلفههای مجتمعساز دارند مثلاً برای
دولت الکترونیکی خصلتی قائل هستند به عنوان هوشمندی (smart) که این کوتاه نوشت پنج کلمه است که
پنج صفت برای دولت الکترونیکی قائل است اول دولت کوچک(small)، دوم دولت اخلاقی(moral)، سوم دولت پاسخگو (Audiotable)، چهارم دولت مسئول(responsible) و پنجم دولت
شفاف (Transparent) بنابراین دولت الکترونیکی دولتی کوچک، اخلاقی،
پاسخگو، شفاف و مسئولیتپذیر است که برای شهروند حق اطلاعات قائل است و برای
او در
شبکههای اطلاعاتی امکان آموزشی و تجارت الکترونیکی قائل میشود. هر کدام از این حوزهها،
این
گونه
مشخصات کلیدی دارند که متأسفانه مورد غفلت واقع میشود. مثلا پایههای آموزش
الکترونیکی محتوای الکترونیکی است نه واسط کاربری در حد webCT. بزرگانگاری در مورد
فناوری ما را یاری نخواهد کرد بلکه نگاه معقول به ما کمک
خواهد کرد از فناوریها استفاده مفید کنیم
همان گونه که اگر حمایت سرمایه های جهانی نبود فناوری اطلاعات
مطلقاً مثلا با فناوری زیستی قابل مقایسه نبود (تأثیرش در حیات بشری
امروز) منتهی سرمایه حامی فناوری اطلاعات موجب
این تفاوت است و بهمین دلیل برخی از نظریهپردازها جامعه اطلاعاتی را
شکل جدید جامعه سرمایهداری میدانند که من این را نقد نمیکنم فقط بیان
میکنم. خوب کمی راجع به راهحل صحبت کنیم راهحلی که من بحث میکنم
الگویی است به اسم PERM که در واقع الگویی است که دانشگاه کیپ
تاون آفریقای
جنوبی
عرضه کرده ]2[ و الگویی است که اعتقاد داره که این درجه آمادگی الکترونیکی
است که باید متناسب بشود، بومی بشود، و بعد از این
تناسب است که ما میتوانیم از آن بهره بگیریم اگر نه مشخصههای که در مصرف تجارت
الکترونیکی هست ممکن است حتی در جهان صنعتی کاملاً به نقدهای پورتر حق
بدهد.
یعنی نقدی که پورتر در مورد تجارت الکترونیکی میکند و آن جایگاهی که برای
راهبرد قائل است کاملاً قابل اعتناء میشود. نزول تجارت
الکترونیکی بعد از 11 سپتامبر امری قطعی است کاهش رشد تجارت الکترونیکی را باید به
دقت نگاه کرد. اینها مفهومش کم کردن ارزش این راه حل نیست نکته بعدی این است که
چون تجارت الکترونیکی در بنیاد به باز مهندسی سازمانی منجر میشود با مقاومت مواجه
خواهد شد این مقاومتها در ساختار دیوان سالاری کهن کشور ما خیلی جدی
خواهد بود. اگر ما این فناوری را بومی نکنیم در نهایت یک تعداد یک برگه
ابرمتنی
به اسم سازمانها خواهیم داشت و مسئولانی که عوض میشوند و این قصه را دوباره از نو
شروع میکنند. استفاده از مدل روش علمی که مطرح میشود امروزه بلافاصله
ما را
به یاد مدلهای راهبردی مثل
بحث نگره و ماموریت (یعنی Vision و Mission)
میاندازد
که اینها
مدلهای راهبردیی هستند که امروزه کهناند، مدلهای امروزی مدلهای علی
هستند مدلهایی که پیوند بین مؤلفها و تأثیر آنها را رو ارزیابی میکنند. ما اگر آمار جمع کنیم، مدل بسازیم آن وقت نتایج هر کدام از طرح
هایمان
را بعد
از سه ماه یا 6 ماه میشود تبدیل به رقم و عدد کرد و رشد آن و توفیق یا
عدم توفیق
آن را اندازه گرفت. بحث کارشناسی را از عبارات
خوب میشود، بهتر شد، بدتر بود به
عدد و رقم و شاخص رساند و در راه بهبود آن کوشید. من راجع به PERM فکر میکنم
این مدل حتی جای این را داره که ما نمونهاش را برای کشور خودمان بومی کنیم و
محلی کنیم این مدل که به اصطلاح آمادگی الکترونیکی در داخل ساختار سازمانی و خارجی
نگاه میکند به خصوص در بحث آمادگی خارجی بحث صنایع حامی را به جد
مطرح میکند، صنایع حامی برای تجارت الکترونیکی بسیار واجب هستند. بحث ماهیت بازار
و منابع بازار که ما از آن غفلت میکنیم در این مدل وزن جدی دارد و بحث خود دولت که در
ارتباطات X2X آنجا که قرار است قرار بگیرد با چه تعریفی باید قرار بگیرد آیا دولت
بزرگی که همه منابع را در اختیار دارد در ارتباط G2X یا X2G چه نقشی ایفا
میکند و چه امکانی را به مشتری یا شهروندانش میدهد و در قسمت به اصطلاح
آمادگی داخلی به ایجاد فضای اندیشگی یا آگاهی، تجهیز منابع و تداوم
ارزیابی بها میدهد که این تداوم ارزیابی بسیار مهم
است. پروژهها توفیقشان باید اندازهگیری شود. تجربه شهرک الکترونیکی کیش
امروزه تبدیل به پایگاه اینترنتی یک روستا شده و این یعنی بررسی امکانسنجی نشده و
ما باید امکانسنجی و
کار علمی کنیم در مورد ارزشهای
فناوری غلو نکنیم و از تجارب کارشناسی غافل نباشیم . کار علمی که متأسفانه
وقتی در
فضاهای کاربردی مطرح میکنید میگویند بحث علمی است جای آن در دانشگاه است، در دانشگاه این
بحثها را مطرح میکنید میگویند بحث تجاری است، چرا که فضای عملیاتی اجتماع ما
فضای اطلاعات و مدلسازی نیست بلکه فضای اخذ دستاوردهای دیگران و دل سپردن به آن و
پیدا کردن راهی برای حصول به آن است ولی رسیدن به هدف از
طریق
تقلید و
الگو برداری میسر
نیست
و یک
راه دسترسی به هدف استفاده از مدلهای بومی شده و محلی شده است این امکان در جامعه کارشناسی
ما به شرط استفاده وجود دارد و انشاءالله محقق خواهد شد.
فهرست منابع
1-
، E-Commerce Intensity، OECD2002.
2-
A.Molla،
P.S.Licker، PERM:
A Model of E-Commerce Adoptoin in Developing Countries، 2002
Information Resource Management Association International Conference،
Seatlle، Washington، USA 19-22May، 2002.
3-
-، Comparison of E-Readiness Assessment Models،
Final draft، V2.13، 14 March 2001، www.bridges.org، AT=3
july2003
4-
N. Moghaddam، A. Yazdian،F. Safara، M.Hooshmand، E-Readiness Developing
Countries:IRAN،Case Study، Iran Telecommunication Research Center، Under Publishing، 2003.
5-
، EITO2003، European Information
Technology Observatory 2003،www.eito.com،AT=10July2003.
6-
G.S.Kirkmam ،P.K.Cornelious، The Global Information
Technology Report ، Oxford University Press،2003
7-
دکتر شهیندخت خوارزمی، کیفیت
زندگی و انقلاب دیجیتال، شماره 150 نشریه گزارش کامپیوترماهنامه انجمن
انفورماتیک ایران، سال بیست و پنجم، اردیبهشت و خرداد 1382.
8-
مایکل پورتر، استراتژی و
اینترنت، ترجمه علیرضا جباری از Haward Busines Review، March2001منتشر شده در فصل نامه علمی، فنی و اقتصادی فراز، سال ششم
زمستان 1380.
9-
شادروان دکتر حسین عظیمی، اشتغال
در ایران، روزنامه یاس نو، سال اول شماره 58، 25 اردیبهشت ماه1382.
10- بایزید
مردوخی، دانایی: برآیند عوامل توسعه اقتصادی در نظریه های جدید، ماهنامه
نگاه نو، شماره پی در پی 57، دوره جدید شماره13، خرداد ماه 1382.
11- سید
ابراهیم ابطحی، سازوکارهای افزایش تقاضا در بازار نرم افزار ایران، مرکز
صنایع نوین وزارت صنایع و معادن، شرکت راهگشای سامانه تهران، اسفندماه1381.
بهبود پورتال
پورتال
پرتال
پرتال سازمانی
پورتال سازمانی
پورتال شرکتی
سامانه سازمانی
سامانه شرکتی
پرتال شرکتی
وب سایت شرکتی
وب سایت سازمانی
مدیریت آسان
مدیریت محتوا
مدیریت محتوا بدون دانش فنی
پنل ویژه همکاران
نظرسنجی آنلاین
فیش حقوقی
آپلود فیش حقوقی
مدیریت بیمه
مدیریت خدمات بیمه
خدمات بیمه
بیمه تکمیلی
آموزش
پیشنهادات
انتقادات
مدیریت جلسات
فرم ساز
مدیریت منو
مدیریت محتوا
مدیریت سئو
پنل مدیریتی چند کاربره
ریسپانسیو
گرافیک ریسپانسیو